فراسوی اقتصاد
ایمیل مدیر وبلاگ جهت ارتباط  agheli88@yahoo.com

برنامه اقتصادی عربستان سعودی را جدی بگیریم/سر خودمان شیره بمالیم از دنیا عقب می افتیم

تحلیل «چشم انداز 2030»عربستان در گفت و گو با علی اکبر جلالی

برنامه اقتصادی عربستان سعودی را جدی بگیریم

سر خودمان شیره بمالیم از دنیا عقب می افتیم

 

مردم عربستان، قبیله ای زندگی می کردند و شرایط خاصی داشته اند. مردم آن، از یک بُعد، قانع هستند. اما الان متوجه شده اند نمی توانند خارج از جامعه جهانی زندگی کنند.

در روزهای اخیر، ملک سلمان پادشاه فعلی عربستان، ولیعهد را برکنار کرد و فرزند کوچکتر خودش(محمد) را که جانشین ولیعهد و وزیر دفاع بود، به عنوان ولیعهد منصوب کرد.

محمد بن سلمان در زمانی که جانشین ولیعهد بود مسئولیت اجرای «چشم انداز 2030» را به عهده داست. به علت کهولت سن پادشاه فعلی عربستان، احتمال به سلطنت رسیدن فرزندش که توسط پدر به ولیعهدی منصوب شده، در دوره ای نزدیک  وجود دارد. از آنجا که محمد بن سلمان متولد 1985 است در صورت رسیدن به سلطنت احتمالا تا چند دهه بتواند پادشاه این کشور بماند.

ولیعهد جدید عربستان سعودی، در سفر سال گذشته خودش به آمریکا با مسئولان شرکت مایکروسافت و همچنین آقای مارک زاکربرگ بنیانگذار فیسبوک نیز دیدارهایی داشت و برای تحول فناوری اطلاعات و پروژه های آموزشی در عربستان به توافق رسید.

عصر ایران با دکتر علی اکبر جلالی گفت و گو کرد تا اطلاعات دقیق تری از برنامه ها و تحولات  مرتبط با فناوری و اقتصاد عربستان سعودی کسب شود.
گفت و گوی عصر ایران با دکتر علی اکبر جلالی استاد دانشگاه علم و صنعت درباره برنامه چشم انداز 2030 (رویة/Vision) عربستان را می خوانید.
***
*عربستان در فروردین سال 1395 یک سند توسعه ای به نام چشم انداز 2030 تصویب کرد. مقامات دولت سعودی ادعا می کنند که می خواهند جایگاه بهتری در دنیا کسب کنند. کسی که مسئولیت این سند را دارد محمد بن سلمان است که جانشین ولیعهد بود و در روزهای اخیر به عنوان ولیعهد پادشاه عربستان منصوب شد.
محمد بن سلمان اقداماتی انجام می دهد که نشان بدهد در تحقق این چشم انداز خیلی جدی است. در حوزه فناوری و فناوری های نوین که شما صاحب نظر هستید اقداماتی که عربستان انجام داده چگونه است و در دنیا اقدامات عربستان را جدی می گیرند؟

-اقدامات عربستان با توجه به سابقه تاریخی که دارد در دنیا، زیاد جدی گرفته نمی شود. اما واقعیت این است که اگر به تجربه امارات متحده عربی و دوبی برگردیم، دوبی هم در چند دهه قبل، بیابانی بیش نبود و یک روستا خطاب می شد.

برای مطالعه کامل مطلب فوق،ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ سه شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۰۶ توسط احمد عاقلي

 http://setayeshmedia.com/wp-content/uploads/2016/06/02.jpg

  راهکارهایی ساده برای فن بیان

 
اگر به نکات زیر دقت کنید هنر فن بیان و محاوره بسیار آسان می شود و در موقعیت های اجتماعی با اعتماد به نفس کامل می توانید ارتباط برقرار کنید.

بیشتر افراد در موقعیت های اجتماعی در ابتدا احساس آشفتگی ، خجالت و غریبی می کنند.

در وضعیتی که شما احساس می کنید راجع به موضوع مورد بحث چیزی نمی دانید باید با حرفی سکوت و سردی بین خود و نفر مقابل را بشکنید و بحث را شروع کنید. در این حالت چه می کنید ؟!

 

اولین قانون برای شروع گفتگو :

 

۱- بخواهید که درباره ی موضوع اصلی صحبت کنید نه حاشیه :


در محیط کاری :

اگر شما با یک بازاریاب حرفه ای طرف هستید ، او هر طور شده رشته کلام را به دست می گیرد تا به هر صورت محصول خود را ارائه دهد ، به یاد داشته باشید او هیچ وقت شما را در موقعیتی قرار نمی دهد که کلمه بله یا خیر را در مورد تایید یا عدم تایید جنس مورد نظر بگویید .

به طور مثال شما هرگز از دهان آنها این حرف را نمی شنوید که : آیا می خواهید این بیمه را بخرید ؟!حتی اگر با خرید مخالفت کنید باز هم پافشاری او بیش ترشده و با با عباراتی مثل : شما اصلا” در مورد این بیمه چیزی می دانید ؟!! و در این وقت است که او قاطعانه پاسخ شما را خودش می دهد ” نه هیچی نمی دانید ” و یک سری چیزهایی بیان می کنند که شاید در نهایت هیچ ربطی به موضوع اصلی نداشته باشد ، در این حالت فروشنده راحت می تواند به هدف اصلی خود برسد و بحث را ببندد. این بازاریاب ها سوالاتی می کنند تا شما را به اهداف و پیش بینی های ذهن خود نزدیک کرده و چون شما در موقعیت یک فروشنده نیستید ، بالاخره راضی به خرید می شوید ! بنابراین موضوع اصلی بحث را فراموش نکنید.

این حالت در موقعیت های روزمزه اجتماعی چگونه می شود ؟

فرض کنید سر میز شام هستید با دوستانتان ، شما نباید فقط بگویید ” این مرغ چقدر خوشمزه است !” بلکه با اضافه کردن کلماتی به سوال خود منتظر پاسخی می مانید !

بطور مثال ” این مرغ چقدر خوش مزه است بصورت دلمه در یک شب دیگر بسیار لذید می شود ! بگویید کی و کجا آن را درست کنیم و بخوریم ؟!

خوب ! سکوتی بین شما و آنها ایجاد می شود که در حین اینکه آنها از درون از دست شما عصبی هستند ولی تنها شما آنها را مجبور کردید که با خوشحال نشان دادن خود سعی کنند تنها نظر شما را بپذیرند و موضوع گفتگو شروع می شود!

مثال دیگر :
شما می خواهید در مورد لباس یک خانم نظر دهید و آن را کامل تر کنید :
شما نباید بگویید :” چه لباس قشنگی ” خوب ، مطمئنا” او تنها پاسخ می دهد ” متشکرم! ”

بنابراین این طور می پرسید :” چه لباس قشنگی ! از کجا خریده ای ؟ ” ، در این حالت پاسخ او کامل تر است و حداقل می دانید از کدام فروشگاه خرید کرده است ، پس این طور ادامه می دهید و می پرسید : ” آن فروشگاه کجاست ؟” و در ادامه می گویید” همسر من ( یا کس دیگر را مثال بزنید ) از جای دیگر خرید می کند، من واقعا” لباسهای سبک اصیل و رسمی را دوست دارم تقریبا” شبیه مدلهایی که درتلویزیون است ، شما دیده اید ؟! ” و به این ترتیب گفتگو ادامه می یابد …

 

۲- آرام و خونسرد باشید:

یک فرد خونسرد باعث آرامش فردمقابل هم می شود ، همیشه باادب باشید و با روی خوش دیگران همیشه با چنین کسی دوستانه برخورد می کنند.

 

۳- می توانید دقیقا” از جایی که هستید شروع کنید :

به طور مثال اگر مورد اصلی بحث محیطی است که در آن هستید این طور می گویید :
” چه دکور جالبی !” ” نظر شما درباره ی رنگ آمیزی آن چیست ؟!”

نباید دائم به آن چیزی که خودتان علاقه دارید اشاره کنید ، نظر دیگران را بخواهید تا پاسخی هم از آنهاداشته باشید واین چنین است که ناخودآگاه گفتگو شروع می شود.

اگر در موقعیتی قرار بگیرید که به عنوان نقد کننده خبری هستید بازهم نظر دیگران را بپرسید و آنها را در بحث سهیم کنید.
در باره ی موضوعی که ممکن است کسی ناراحت شود بحث نکنید چرا که خیلی موضوعات عادی و عمومی هستند که افراد می توانند بدون ایجاد دلخوری در مورد آنها گفتگو کنند.

در واقع مهم این است که به طریقی آنها را درگیر بحث کنید و محاوره به خودی خود ادامه می یابد.
به یاد داشته باشید اگر بین افراد ، سکوتی حاکم شود آنها چون هنر شروع کردن بحث را ندارند ، خیلی خوشحال می شوند که کسی مثل شما بتواند گفتگو را آغاز کند.

ارسال در تاريخ چهارشنبه ۱۳۹۵/۰۸/۲۶ توسط احمد عاقلي

 

 

تفکر دلفینی

 

چگونه می‌توانیم راه‌حلی بیابیم که در ارتباطات اجتماعی، برای همه اشخاص راضی‌کننده باشد و ما را به تفاهم برساند؟


نویسندگان کتاب راهبرد دلفینی کلید این امر را تنها در همکاری و انعطاف‌پذیری می‌دانند.


به طور کلی، انسان‌ها را همانند موجودات دریایی به ۳طبقه تقسیم ميشوند:

ماهی‌های کپور، کوسه‌ها و دلفین‌ها.

دسته اول:

ماهی‌های کپور: که همیشه ماهی‌های قربانی‌اند‌؛ زیرا توسط دیگر ماهی‌ها خورده می‌شوند.
برخی از انسان‌ها نیز چنین‌ هستند؛ آنها کم و بیش و برحسب مورد، قربانی این یا آن چیز، این یا آن مسئله، این یا آن شخص می‌شوند و حتی ممکن است قربانی روابط غلط و تفکرات منفی خود شوند.

 

دسته دوم:

کوسه ماهی‌ها: هستند با روش (برنده – بازنده). برای اینکه من برنده شوم‌ تو باید بازنده باشی. برای کوسه‌ماهی، هر نوع ماهی، دشمن و یک وعده غذایی بالقوه است. شاید ما نیز این نقش را بازی کرده باشیم ‌یا حداقل با انسانهای کوسه‌ مسلک برخورد کرده باشیم مثل کارکنانی که برای رسیدن به مقام‌های بالا یکدیگر را می‌درند.

 

دسته سوم:

دلفین ها: نوع دیگری از حیوانات دریایی هستند. این پستانداران آبزی باهوش دارای روحیه همکاری هستند و در ارتباطات خود شیوه برنده _ برنده را برگزیده اند . دلفین هیچ کمبودی ندارد و می خواهد که همه چیز را با همگان تقسیم کند. اگر یک دلفین زخمی شود، 4 دلفین دیگر او را همراهی می کنند تا خود را به گروه برساند.

در سان دیه گو پژوهشگران 95 کوسه و 5 دلفین را به مدت یک هفته در استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات رفتاری آنها پرداختند. ابتدا کوسه ها به یکدیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد زیادی از آنها نابود شدند، سپس به دلفین ها حمله ور شدند. دلفین ها فقط می خواستند با آنها بازی کنند ولی کوسه ها بی وقفه به آنها حمله می کردند. سرانجام دلفین ها به آرامی کوسه ها را محاصره کرده و هنگامی که یکی از کوسه ها حمله می کرد آنها به ستون فقرات پشت یا دنده هایش می کوبیدند و آنها را می شکستند. به این ترتیب کوسه ها یکی بعد از دیگری کشته می شدند.


پس از یک هفته 95 کوسه مرده و 5 دلفین زنده در حالی که با هم زندگی می کردند در استخر دیده شدند.

در دنیای کوسه ای، برای برنده شدن دیگران یا باید بمیرند و یا ببازند.
اما در دنیای دلفینی، انعطاف وجود دارد و سر شار از تشخیص های پربار است...

 

ارتباط هدایت شده در جهت راه حل‌ها، تمایزهای پرباری را برای روشن کردن زندگی حرفه‌ای و ‌شخصی ارائه می‌دهد. کوسه تمایزی انجام نمی‌دهد. در دنیای او برای برنده شدن‌دیگران یا باید بمیرند و یا ببازند. ولی دلفین‌ها بسیار انعطاف‌پذیرند زیرا در دنیایی سرشار از تشخیص‌های پربار زندگی می‌کنند.

 

بیایید یک بار دیگر ماجرای استخر سان‌دیه‌گو را مرور کنیم. وقتی یک کوسه با یک دلفین روبه‌رو می‌شود چه اتفاقی می‌افتد؟ کوسه حمله می‌کند چون روش ارتباطی او برنده ـ بازنده است‌ ولی دلفین با انعطاف‌پذیری خاص خود فرار می‌کند و می‌گوید من در دنیایی سرشار از ثروت و وفور نعمت زندگی می‌کنم. در دریا برای همه به اندازه کافی غذا هست پس بیا با هم بازی و همکاری کنیم. کوسه دوباره حمله می‌کند و دلفین فرار می‌کند. کوسه توانایی درونی لازم را برای خارج شدن از تنگ‌نظری ندارد، بنابراین مجددا حمله می‌کند.

 

دلفین که می‌بیند دیگر چاره‌ای ندارد می‌گوید:

من آن قدر انعطاف‌پذیری دارم که در موقع مناسب به یک کوسه تبدیل شو‌م پس حالا آماده رویارویی باش. اگر به طور تصادفی، کوسه آن قدر هوش داشته باشد که بفهمد حریف دلفین نمی‌شود و بخواهد در بازی و همکاری با او شرکت کند، دلفین به راحتی او را می‌بخشد و طوری با او رفتار می‌کند که انگار یک دلفین است.

 

تاکید کتاب راهبرد دلفینی این است که روحیه انعطاف‌پذیری و همکاری دلفینی می‌بایستی در همه ادارات، سازمان‌ها، موسسات، مدارس، خانواده‌ها وحتی زوج‌ها تعمیم یابد‌ زیرا همه ما در سطوح مختلف دلفین‌هایی بالقوه هستیم و برای پایان دادن به مسائل ناخوشایند از انعطاف‌پذیری لازم برای تبدیل شدن به یک کوسه برخورداریم ولی این کار باعث نمی‌شود که دوباره به روحیه دلفینی خود باز نگردیم.

 

ارسال در تاريخ سه شنبه ۱۳۹۵/۰۱/۱۰ توسط احمد عاقلي
  

رمز موفقیت ماتسوشیتا مؤسس شرکت پاناسونیک


با بررسی جامعه‌شناسانه ژاپن سده گذشته، عواملی همچون رشد سریع مدرنیزاسیون درجوامع غربی و سرایت آن به جوامع سنتی، عدم وجود منابع زیرزمینی و محدودیت‌های منابع روزمینی، تغییر و تحولات سیاسی در عرصه‌های بین المللی، ازدیاد جمعیت و ویژگی‌های فردی ژاپنی‌ها (سخت کوشی وتلاش) در سایه فرهنگ ژاپنی، را می‌توان از دلایل اصلی رشد سریع و شکوفایی اقتصادی و پیشرفت تکنولوژی این کشور قلمداد کرد. به طور کلی اگر بپذیریم محور توسعه، توسعه انسانی است در زمان کنونی مردم ژاپن با جمعیتی برابر 2٪ جمعیت کل جهان، دو سوم از مرغوبترین کالاهای دنیا را به مصرف می رسانند، از انصاف به دور است که نقش کارآفرینان و انسانهایی که که تنها با اتکا به قابلیت‌های خویش، تأثیر بسزایی در رشد و شکوفایی این کشور داشتند را فراموش کنیم. انسانهایی همچون هوندا، اکیوموریتا (رئیس شرکت سونی)، کونوسوکی ماتسوشیتا. ولی دراین بین، جایگاه ماتسوشیتا از جهاتی از دیگران متمایز است.میراث ماتسوشیتا بسیار گران است. پس از جنگ جهانی دوم، او یکی از چهره‌های اصلی در هدایت معجزه اقتصادی ژاپن بود. شرکتی برپاکرد و میلیاردها نفر را صاحب لوازم خانگی و لوازم برقی مصرفی با نام پاناسونیک و نشانه‌های دیگر کرد. پیش از مرگش، کمتر سازمانی روی کره خاکی مشتریانی بیشتر از او داشت، هنگامی که درسال 1989 درگذشت، در مراسم خاکسپاری او بیش از هزار تن گرد آمدند. در تلگرام تسلیت رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا به خانواده وی از او به عنوان «الهام بخش برای مردم سراسر جهان» نام برده است.

زندگی ماتسوشیتا پر از فراز و نشیب بود. کثرت این فراز و نشیب‌هاست که او را از دیگران متمایز می‌کند. فرازها و کامیابی‌هایی که تنها یکی از آنها کافی است تا هر انسان معمولی را دچار غرور کند و موانع رشد و پیشرفت او گردد. نشیب‌ها و شکست‌هایی که تنها یکی از آنها در تمام زندگی می‌تواند انسان را از حرکت باز دارد. نه لذت کامیابی‌ها و نه مشقت شکستها هیچکدام نتوانست ماتسوشیتا را از آنچه که در ذهن خود پرورانده بود، باز دارد، این است رمز موفقیت این مرد بزرگ.
رمز موفقیتماتسوشیتا

ماتسوشیتا علت موفقیت خود را چنین توصیف می‌کند: «کلید کامیابی در پدید آوردن محصول، داشتن درجه دکترا، یا داشتن بودجه کلان در واحد پژوهش و گسترش نبود. بلکه در تلاش، زحمت کشیدن و عرق ریختن کارکنان شرکت بود». وی رویکردی جدید و متفاوت از زمان خود به کارکنان خود داشت. از نظر وی، سرمایه‌های یک سازمان، کارکنان آن هستند. توجه به «خرد گروهی»، «نظام بخشی»، «تعیین مأموریت سازمان»، از شیوه‌های مدیریتی وی به شمار می‌آیند؛ شیوه‌هایی که پس از گذشت چندین دهه از پیاده‌سازی آنها توسط ماتسوشیتا، در سازمانهای کنونی مطرح می‌گردند .

با توجه به نحوه زندگی و عملکرد ماتسوشیتا، وی علاوه بر خصوصیاتی همچون خلاقیت، خطر پذیری، تلاش، فروتنی که ویژگی مشترک کارآفرینان دیگر نیز می‌باشد، دارای ویژگی فوق‌العاده‌ای بود که می‌توان آن را رمز موفقیت وی نامید و آن هم «ظرفیت بالا برای برانگیختن دیگران است».

ویژگی مدیریتیماتسوشیتا

 

 

1-توجه به خرد گروهی

2-پیاده سازی نظام بخشی در سازمان

3-کاهش هزینه

4-تولید فرآورده‌هایی که بهتر از فرآورده‌های موجود در بازار است، بطوری که به قیمت کمتر از نرخ بازار به فروش برسند

5-ساعت کار متمادی

6-صرفه جویی در همه موارد

7-سازمان باید از راههای ابتکاری که از راه عدالت و انصاف هم دور نگردد تأمین مالی شود

8-با کارکنان طوری رفتار گردد که گویی اعضاء خانواده هستند

9-سرعت در کار

10-توجه به تبلیغات

11-اندیشیدن در قالب
گسترده بازرگانی و نه در قالب وظیفه باریک خویش

 

برای مطالعه کامل مطلب فوق،ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید


برچسب‌ها: تازه های اقتصادی, اقتصادی, علمی اجنماعی فرهنگی و ورزشی در اقتصاد مرند, احمد عاقلی

ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۹۴/۰۴/۲۸ توسط احمد عاقلي



شيوه مديريت در کشورهای جهان سوم

 

دو خلبان نابينا که هر دو عينک‌هاي تيره به چشم داشتند، در حالي که يکي عصايي سفيد در دست و ديگري به کمک يک سگ راهنما حرکت مي‌کرد در کنار سايرخدمه پرواز وارد هواپيما شدند. با دیدن این صحنه، صداي خنده ناگهاني مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دیدند که دو خلبان به سمت کابين پرواز رفته وپس ازمعرفي خود و خدمه پرواز، و اعلام مسير، از مسافران خواستند کمربندهاي خود را ببندند. در همين حال، زمزمه‌هاي توام با ترس و خنده در ميان مسافران شروع شده وهمه منتظر بودند، يک نفر از راه برسد و اعلام کند اين ماجرا يک شوخي يا  دوربين مخفي بوده است. اما در کمال تعجب و ترس، موتور ها روشن و هواپيما شروع به حرکت روي باند کرده و کم کم سرعت گرفت. هر لحظه بر ترس مسافران افزوده مي‌شد چرا که مي‌ديدند

هواپيما با سرعت به سوي گودالی که در انتهاي باند قرار دارد مي‌رود هواپيما همچنان به مسيرخود ادامه مي‌داد و به لبه درياچه نزدیک شده بود که مسافران از ترس شروع به جيغ و فرياد کردند که ناگهان هواپيما از زمين برخاست و سپس همه چيز آرام آرام به حالت عادي بازگشته و آرامش در ميان مسافران برقرار شد.

دراين موقع در کابين خلبان، يکي ازکورها به ديگري گفت:

«يکي از این روزها که مسافرها چند ثانيه ديرتر جيغ بزنند کار همه‌مون تمومه!...

 

اين داستان کوتاه به شما کمک می‌کند تا با شيوه مديريت دولتي

در کشورهای جهان سوم آشنا شوید


منبع: عصر ایران 2


برچسب‌ها: تازه های اقتصادی, اقتصادی, علمی اجنماعی فرهنگی و ورزشی در اقتصاد مرند, احمد عاقلی
ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۱۱ توسط احمد عاقلي


گزارش تصویری از اولین کنفرانس بین المللی

جهت گیری های نوین درکسب وکار،مدیریت،مالی

و اقتصاد در کشور قبرس شمالی


1st International Conference on New Directions in Business, Management, Finance and Economics (ICNDBM 2013)

 Famagusta, Northern Cyprus, Sept 12-14, 2013

 کنفرانس بین المللی "جهت گیری های نوین در کسب و کار، مدیریت، مالی و اقتصاد (ICNDBM 2013)"  توسط سازمان مدیریت صنعتی و با همکاری دانشگاه مدیترانه شرقی (EMU)، در روزهای 21 الی 23 شهریور 1392 (12 الی 14 سپتامبر 2013) در شهر فاماگوستای کشور قبرس برگزار شد. این کنفرانس با تمرکز بر موضوعات تخصصی مدیریت، بازاریابی، حسابداری، بانکداری، اقتصاد و مالی، فرصتی برای ارائه پیشرفت های جدید و نتایج تحقیقات در زمینه های نظری، عملی و کاربردی میباشد. هدف از این کنفرانس کمک به دانشگاه ها و مدیران شرکت ها برای افزایش درک خود از جهت گیری های جدید در کسب و کار و مدیریت در بازارهای نو ظهور و نیز بحث در مورد مسائل اخیر، ایده ها و راه حل های نوآورانه در کسب و کار، مدیریت، امور مالی و اقتصاد می باشد.

در این کنفرانس 153 مقاله از کشورهای مختلف از جمله کشورمان در طی دو روز ارایه گردید.

جا دارد از زحمات مدیران و اساتید محترم سازمان مدیران صنعتی استان از جمله حاجیه خانم خیرآور ریاست محترم سازمان،آقای مهندس خیرآور، آقای دکتر بافنده، آقای دکترعالی ،آقای مهندس جهانگیر و حاج آقا عابدینی که در برگزاری این کنفرانس زحمت فراوان کشیدند کمال تشکر بعمل آید. امید است تعامل و ارتباط بین دانشگاههای کشورمان بخصوص دانشگاههای فعال در استان آذربایجان شرقی با دانشگاههای معتبر جهان رو به روز بیشتر شود.


از راست:آقایان استاد نظری،عاقلی،حاج آقا عابدینی،دکتر بافنده،مهندس خیرآور،دکتر عالی

و مهندس حسینی

از راست:آقایان اساتیدبزرگوار طاهری،کماری،امجد،قهرمانی،محمدی،عاقلی،دکتر اسکویی،نظری

و دکتر اصلان آبادی

به اتفاق اساتید بزرگوار دکترمحمدی،استاد نظری،دکتر متقی و دکتر تاری

حقیقتا خدا را شاکرم که در زندگی کاری و اجتماعی ام از مشورت و رفاقت برادران بزرگواری

همچون دکتر متقی و دکتر محمدی بهره مندم .

البته در این سفر به استاد عزیز آقای نظری هم خیلی زحمت دادم

همچنین جا دارد از آقای دکتر میرزایی ریاست محترم دانشگاه ،خانم دکترحاجی رستملو

معاونت محترم پژوهشی ،اعضای محترم شورای پژوهش،حاج آقا اسماعیل علیزاده ،

و در بخش مالی آقای دکتر تاری معاونت محترم مالی اداری و آقای اسدی راد

مدیرمحترم امور مالی که درانجام این برنامه مساعدت نمودندکمال تشکررا نمایم


برای مطالعه کامل مطلب فوق و مشاهده تصاویربیشتر

ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید


برچسب‌ها: تازه های اقتصادی, اقتصادی, علمی اجنماعی فرهنگی و ورزشی در اقتصاد مرند, احمد عاقلی

ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۶/۱۳ توسط احمد عاقلي

تفاوت کارایی و اثربخشی و تعریف بهره وری


شاید شما هم با شخصی برخورد کرده باشید که به ظاهر سرش خیلی شلوغ است و دائم مشغول کار به نظر می رسد اما در پایان مشخص میشود که کاری انجام نداده است .این گونه افراد در گیر کارایی شده و به اثر بخشی کارهای خود نمی اندیشند .

پیتر دراکر کارایی را"انجام درست کار"و اثر بخشی را"انجام کار درست"می نامد و بهره وری حاصل کارایی و اثربخشی می باشد..

با این تعریف شما ممکن است کارا باشید اما اثر بخش نباشید . یعنی دائم  مشغول کارهایی هستید که اساسا بخشی از آنها اضافی بوده و در راستای رسیدن به اهداف نمی باشند .


برای مطالعه کامل مطلب فوق،ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید


برچسب‌ها: تازه های اقتصادی, علمی اجنماعی فرهنگی و ورزشی در اقتصاد مرند, احمد عاقلی مرند, آذربایجان

ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۱۸ توسط احمد عاقلي

مقایسه مدیریت آمریکایی و ژاپنی

 

- مقدمه

 -در روم باید مانند رومیان رفتار کرد. ملتها و کشورها متفاوتند و فرهنگها و آداب رسوم خود را دارند  مدیران باید این تفاوتها را درک  کرده مطابق آن رفتار خاصی از خود نشان دهند . مدیران آگاه خوب میدانند که شیوه مدیریتی بهتر در هر کشور و هر منطقه ای بستگی به فرهنگ آن کشور دارد حتی افراد داخل یک منطقه نیز ممکن است اعم از زنان و مردان دارای فرهنگ ها علایق خاصی باشند. مدیریت موثر بخوبی این تفاوتها را درک کرده و اداره میکند.

 -در سال 1980، تولید ناخالص ملی ژاپن، درسومین رده جهانی قرار داشت اما این کشور با استفاده. از روش‌های خاص، توانست تا سال 2000به بالاترین رده دست یابد. دلیل اصلی برتری ژاپن، مهارت‌های مدیریتی این کشور است . از طرف دیگر اکثر صاحبنظران مدیریتی آمریکایی هستند پس مطالعه شیوه های مدیریتی آنان امری الزامی است.

- در این مقاله ضمن بررسی شیوه های مدیریت ژاپنی و آمریکایی و بررسی نقاط قوت وضعف هر کدام  تئوری z  که تلفیق مدیریت آمریکایی و ژاپنی است نیز بررسی میشود. 

 - تفاوت شركتهاي ژاپني و آمريكايي از تفاوتهاي فرهنگي فراتر مي رود. در ژاپن كسب سود هرگز در رأس كارها قرار نمي گيرد. در حالي كه در آمريكا بالاترين اولويت را به سود سالانه يا درآمد سرمايه گذاران مي دهند. در میان عناصر مهم مدیریت ژاپنی، می‌توان به وجود نگرش اشاره کرد که غربی‌ها فاقد آن هستند.

درواقع، در کشورهای غربی ابزار کافی وجود دارد اما نگرش کافی وجود ندارد. عقاید، فرضیات و مفاهیم مدیریتی در آمریکا محدودند و نگرش مدیریت غربی فاقد کارآیی لازم است. در ژاپن، مدیران از طریق نگرش‌های پویا، روش‌های کاری خود را توسعه می‌دهند.

 

تعریف مدیریت

برای مدیریت تعاریف گوناگونی شده است. اما جامع ترین تعریفی که از آن میتوان کرد مدیریت یعنی بکارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی بر مبنای یک نظام ارزشی پذیرفته شده که از طریق برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع هدایت و کنترل عملیات برای دستیابی به اهداف تعیین شده صورت میگیرد.  مدیریت یعنی انجام کار بوسیله دیگران . آن بخش از مدیریت که با آموختن فرا گرفته میشود علم مدیریت (دانش آشکار) و آن بخش از مدیریت که در شرایط گوناگون و از طریق کسب تجربه حاصل میشود هنر مدیریت (دانش ضمنی) است.

 

 تعریف نظریه A

 نوع مدیریت آمریکایی است که بیشتر ویژگیهای بوروکراسی را دارد که در آن برنامه ریزی سوگیری کوتاه مدت دارد تصمیم گیری و مسئولیت فردی و روند تصمیم گیری تند ولی بکازگیری آن کند است ساختار سازمان رسمی و دیوانسالاری است.

 

 تعریف نظریه J

 نوع مدیریت ژاپنی است که بیشتر ویژگیهای سازمان ادهوکراسی را داراست نظریه J را میتوان نقطه مقابل نظریه A دانست برنامه ریزی بیشتر بلند مدت تصمیم گیری و مسئولیت گروهی روند تصمیم گیری کند ولی اجرای آن به سرعت انجام می شود.

 

 تعریف نظریه Z

نوع مدیریتی که برگرفته از مدیریت ژاپنی است اما با فرهنگ آمریکایی تطبیق پیدا کرده است که بیشتر ویژگیهای مدیریت ژاپنی را دارد چون بعضی ویژگیهای مدیریت ژاپنی مانند تبعیض علیه زنان در فرهنگ آمریکا جایی ندارد . بنیانگذار نظریه Z ویلیام اوچی است.

 

برای مطالعه کامل مطلب فوق،ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید


برچسب‌ها: سخنان الهام بخش, پیامهای الهام بخش, سخنان بزرگان, احمد عاقلی

ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ سه شنبه ۱۳۹۲/۰۲/۱۷ توسط احمد عاقلي

بررسی تطبیقی نظام نوآوری کشورهای آمریکا و ژاپن در مقایسه با ایران


چکیده

در مطالعه در سطح کلان که مطالعه ی سازمانها درجوامع یا فرهنگهای مختلف است سازمان نظامی باز و در تعامل پویا با محیط درنظر گرفته می شود.

نظام ملی نوآوری می تواند راه حل مناسبی برای حل مسائل و مشکلات کشور خصوصا صنعت نفت که شاید مهمترین صنعت در ایران است ارائه دهد. نظام ملی نوآوری هر کشور با توجه به شرایط، نیازها، ویژگی های محیطی و مشکلات آن کشور متفاوت بوده و مختص خود آن کشور است، این سیستم در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه دارای ویژگی های خاص و متمایزی است که توجه به این ویژگی ها هم در مقام تحلیل و هم در مقام سیاست گذاری و برنامه ریزی بسیار حساس و کلیدی است. عواملی از قبیل زمینه های فناوری و صنعتی، قوانین و عرف های موجود در هر کشور، سطح مشارکت میان موسسات ، مدل های نوآوری و سرمایه گذاری، رویکرد در زمینه ریسک، سامان دهی بازار کار، نقش بخش خصوصی و دولتی و شرکت های کوچک و بزرگ در اتخاذ نظام نوآوری تاثیر گذارند. همچنین ساختار، عملکرد و تکمیل اجزای مختلف سیستم ملی نوآوری، تاثیر بزرگی بر ارتقا قابلیت های نوآوری ملی دارند. در این مقاله به ویژگی ها و الگوهای نظام  ملی نوآوری 2 کشور مهم اشاره و در پایان با بررسی اجزاء نظام ملی نوآوری پیشنهاداتی درخصوص اثربخش شدن آن در ایران آورده شده است.


واژه های کلیدی

 نظام ملی نوآوری، کشورهای توسعه یافته، زمینه های فناوری و صنعتی، برنامه ریزی، مدل های نوآوری و سرمایه گذاری، ارتقا قابلیت های نوآوری ملی.

مقدمه
جهان شاهد دگرگونی های بسیار بزرگ و اساسی در نظریه ها، ساختارها وکارکردهای سیستم اقتصادی و اجتماعی است. منشأ این دگرگونی‌ها، سه نیروی متعامل جهانی شدن و گسترش سریع موافقت نامه های تجاری بین کشورهای پیشرفته، توسعه شتابان فناوری بطور عام و انقلاب در فناوری اطلاعات وتحول در مفاهیم دانش است. حاصل این دگرگونی‌ها ظهور مرحله جدیدی از توسعه است که اصطلاحاً  "اقتصاد دانش" نامیده می‌شود. درادبیات اقتصادی اخیر، سیستم‌های اقتصادی واقع در این مرحله توسعه را  "اقتصاد مبتنی بر دانش" می‌نامند. این تحول اساسی و کیفی در اقتصاد جهانی، ماهیت فعالیت و رقابت را هم در داخل یک کشور و هم در بین کشورها دچار دگرگونی اساسی کرده و خواهد کرد. پایه‌های نظم نوینی که درحال شکل گرفتن و تکامل است بر دانش متکی است. ایجاد دانش جدید و بهره‌برداری مناسب از آن بعنوان نوآوری‌های فناوری شرط حیات سیستم‌های اقتصادی – اجتماعی است. این امر، کشورهای درحال توسعه از جمله ایران را با چالش جدید و اساسی روبرو می‌نماید که باید به مطالعه، طراحی و معماری مجدد نظام‌های پژوهشی، آموزشی و فناوری خود بپردازد.
تدوین نظام نوآوری مهم و مشکل بوده و شامل چند مرحله است. طراحی نظام با چهار مدل مدیریتی کاربردی امکان پذیر است. در این مدل‌ها می‌توان وظایف عناصر بدنه اصلی نظام ملی نوآوری را بیشتر مورد بررسی قرار داد و با برنامه‌ریزی های مشخص، ارتباطات متقابل بین عناصر نظام ملی نوآوری را بوجود آورد و از این طریق اثرات بسیاری بر رقابت‌پذیری ملی در موضوع علوم و فناوری برقرار نمود، این چهار مدل مدیریتی کاربردی عبارتند از:
1. مدل دولت – صنعت – تحقیقات
2. مدل مالی – صنعت – تحقیقات
3.  مدل صنعت – تحقیقات – دانشگاه
4.  مدل صنعت – تحقیقات – پارک علمی و فناوری

انتخاب روش صحیح و اجرای گام های مورد نیاز برای تدوین نظام نوآوری به هوش و ذکاوت بالاو اراده قوی نیاز دارد. بررسی و مطالعه نظام های تدوین شده در کشورهای دیگر می تواند کمک خوبی در استفاده از تجربه آنان بنماید. با این حال، تدوین و طراحی این نظام در هر کشور با توجه به شرایط، نیازها، ویژگی های محیطی و مشکلات آن کشور بوده و نمی تواند توسط کشوری دیگر تقلید و کپی شود. ظرفیت کشورها در تولید، به کارگیری و استفاده از اطلاعات متفاوت است. عامل های متفاوتی از قبیل زمینه های فناوری و صنعتی، سطح مشارکت میان موسسات، مدل های نوآوری سرمایه گذاری، رویکرد در زمینه ریسک، سامان دهی بازار کار، نقش بخش خصوصی و دولتی و شرکت های کوچک و بزرگ در اتخاذ سیستم نوآوری تاثیر گذارند. ساختار، عملکرد و تکمیل اجزای مختلف سیستم ملی نوآوری، تاثیر بزرگی بر ارتقا قابلیت های نوآوری ملی دارند. این مهارت ها، نقش اساسی در رشد و تغییرات اقتصادی بازی می کنند. در این مقاله، خلاصه ای از چارچوب کلی نظام های نوآوری کشورهای آمریکا و ژاپن، به منظور لحاظ کردن و استفاده از نکات موجود در آن در تدوین نظام ملی نوآوری کشور، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و سپس مختصری از شاخص های مورد نیاز برای سنجش نوآوری و وضعیت کنونی نوآوری در ایران بحث می گردد.


ارزیابی نظام های ملی نوآوری  و عوامل موفقیت نوآوری در چند کشور جهان
نظام ملی نوآوری آمریکا
نظام  ملی نوآوری ژاپن


نظام ملی نوآوری آمریکا
نظام ملی نوآوری در آمریکا در طول تاریخ دچار تحولات زیادی شده است. عمده این تحولات را میتوان در سه دوره  قبل از جنگ جهانی دوم، بعد از جنگ جهانی دوم تا دهه 1980 و دهه 1980 به بعد مورد بررسی قرار داد. ولیکن برای اختصار در ادامه فقط نکات مفید و برگزیده ذکر خواهند شد.

الگوی نظام ملی نوآوری آمریکا
همکاری بنگاههای صنعتی
- نادر بودن همکاری های تکنولوژیک بین بنگاههای صنعتی تا سال1980.
- همکاری برخی از شرکت های آمریکایی (همکاری از نوع پیش رقابتی نه تحقیقاتی) بعد از سال 1980 بر اثر فشارهای محیطی و اجرای آنها در قالب کنسرسیوم های تحقیقاتی .
- ممانعت از ورود شرکت های خارجی در اکثر این همکاری ها.
- ایجاد نقش مشوق دولت آمریکا و بخش دفاعی در این همکاری ها.
- همکاری با شرکت های خارجی در برخی موارد با تمرکز بر توسعه، تولید و بازاریابی (بدون تحقیقات پیش رقابتی و پیش تجاری).

 تعامل صنعت با دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی
- جنبه غیر رسمی داشتن ارتباط دانشگاه و صنعت قبل از جنگ جهانی دوم.
- حمایت مالی به صورت انعقاد قرارداد و ارائه کمک های نقدی (گرانت) جهت تبدیل دانشگاه های آمریکا به مراکز تحقیقات علمی بعد از جنگ جهانی دوم.
- ایجاد ارتباط قوی بین آموزش و پژوهش در دانشگاه های آمریکا نسبت به سایر کشورها.
- پی بردن به این مسئله که تحقیقات پایه می تواند فرصت های تجاری جدیدی برای آنها ایجاد کند خصوصا در صنایعی مانند بیوفناوری.
 - تمایل شرکت های آمریکایی به سمت دانشگاه ها به سبب افزایش هزینه های تحقیق و توسعه و لزوم توجه به گستره وسیعتری از فناوری های در حال ظهور و سرعت تجاری شدن تحقیقات علمی.
- شروع برنامه ای برای ایجاد مراکز تحقیقات بین رشته ای در دانشگاه ها توسط بنیاد ملی علم با تامین بودجه اولیه آن توسط دولت و مابقی توسط شرکت های ذیربط.
- تسهیل انتخاب کارکنان و محققان برتر شرکت ها توسط این همکاری و اهمیت این نوع استخدام به دلیل ماهیت بین رشته ای بودن فناوری های جدید.
- ایفای نقش افراد همکار بین صنعت ودانشگاه به عنوان حاملان دانش علمی و تکنولوژیک و حلقه مفقوده ارتباط بین صنعت و دانشگاه.
- تامین 7% بودجه تحقیق و توسعه دانشگاه های آمریکا توسط صنعت در سال 1995.
- تامین بودجه تحقیق و توسعه دانشگاه های آمریکا: 60% توسط سازمان های وابسته به دولت فدرل، 5/7% توسط دولت های محلی و 18% توسط اشخاص و سازمان های غیر انتفاعی .

 اشاعه فناوری
- اشاعه فناوری بین سازمان های داخلی(انتقال دانش و فناوری در چارچوب مرزهای ملی).
- به اجرا در آمدن برنامه های خاص با سرمایه گذاری مشترک بین بخش خصوصی و دولتی جهت اشاعه فناوری بین شرکت های آمریکایی .
- برنامه گسترش ساخت MEP برای کمک به شرکت های کوچک جهت استفاده آن ها از فناوری های مناسب برای تولید و توسعه محصول.
- اشاعه فناوری از سازمان های نظامی به غیر نظامی (مهمترین کانال اشاعه فناوری) که در سال های اخیر این روند به صورت معکوس تغییر یافته است.
- اشاعه فناوری بین سازمان های داخلی و خارجی.
- مطرح بودن آمریکا به عنوان مهمترین منبع فناوری (به ویژه فناوری های کامپیوتر و هوافضا).
- وارد شدن تعداد زیادی از فناوری های ژاپنی و آسیایی به این کشور.
- اختصاص بیشترین سهم به بخش خدمات در زمینه اشاعه فناوری.

 جابجایی نیروی کار
- دانش حمل شده توسط نیروی کار به عنوان کلیدی ترین جریان در سیستم های ملی نوآوری.
- پیشتاز بودن آمریکا از نظر جابجایی نیروی کار در مقایسه با سایر کشورها.
- جابجایی آزادانه نیروهای متخصص بین صنایع، دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی.
- کمک به شناسایی و جابجایی نیروهای ممتاز توسط سرمایه گذاری های شرکت های آمریکایی در دانشگاه ها.
- رقابت بین شرکت های مختلف بر سر جذب مدیران لایق در مشاغل مدیریتی.
- وجود موسساتی برای ترغیب کارکنان شرکت های مختلف به جابجایی.

نظام ملی نوآوری ژاپن
در اواسط قرن نوزدهم  با روی کار آمدن یک دولت غیر فئودالی در ژاپن، دولت و افکار عمومی متوجه اهمیت تکنولوژی های پیشرفته در رقابت اقتصادی و نظامی با کشورهای غربی گردیدند. از این رو دولت شروع به اقداماتی برای مدرنیزه کردن کشور کرد که شامل ایجاد زیر ساخت هایی برای حمل و نقل، ارتباطات، آموزش و غیره بود. این دوران، نقطه آغاز صنعتی شدن ژاپن است. پس از این دوران نظام ملی نوآوری ژاپن شروع به شکل گرفتن نمود . در ادامه ویژگیهای این نظام آورده شده است.

ویژگی های نظام ملی نوآوری در ژاپن
- ناچیز بودن نقش دولت در سرمایه گذاری تحقیق و توسعه نسبت به سایر کشورهای پیشرفته  ( سهم دولت در تحقیق وتوسعه 2/1% است).
- پایین بودن هزینه های دفاعی در ژاپن.
- پرداخت تمامی هزینه های تحقیق و توسعه توسط شرکتهای ژاپنی(در کشورهای پیشرفته این رقم بین 11تا 34 درصد است).
- بالا بودن تعدادپژوهشگران (به ازای هر 10000 نفر 37 پژوهشگر بدون در نظر گرفتن پژوهشگران علوم انسانی و اجتماعی).
- بالا بودن نسبت مهندسان به دانشوران.
- سیر صعودی به کارگیری ثبت اختراعات.
- تاثیر پذیری نرخ بهره وری کل از تحقیق و توسعه و عواملی مانند شوک تقاضا و فاصله عملکرد نسبت به سطوح جهانی.
- کم بودن محدودیت بازار سرمایه در ژاپن نسبت به کشورهایی مانند آمریکا.
- تمایل به بیشینه کردن رشد.
- آشنایی مدیران با تحقیقات، تولید و بازاریابی.
- رابطه نزدیک بین فروش، تولید و تحقیق و توسعه .
- سهولت انتقال محصولات و فرایندهای جدید به تولید.

 

الگوی نظام ملی نوآوری ژاپن

 همکاری بنگاه های صنعتی
- وجود رقابت شدید بین بنگاه های داخلی در ژاپن و عدم رواج همکاری های صنعتی.
- تلاش دولت برای ایجاد موسسات مشارکت تحقیقاتی جهت ترویج همکاری های تحقیقاتی.
- تصویب قانونی برای نزدیکی شرکت ها به هم و پدید آوردن مکانیزمی برای توزیع یارانه بین آن ها در سال 1961 و عدم موفقیت این قانون به دلیل جدا شدن شرکت ها از موسسه مشارکتی پس از دریافت رایانه و صرف هزینه به تنهایی.
- کاهش روند همکاری های فنی در ژاپن برخلاف آمریکا.

 تعامل صنعت با دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی
- تاسیس دانشگاه و مراکز تحقیقاتی توسط بخش خصوصی در کنار دولت.
- تاسیس شورای عالی ژاپن(گاکوشین) با سرمایه ی خصوصی و دولتی به هدف افزایش بودجه تحقیقاتی دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی و ترغیب همکاری های تحقیقاتی بین صنعت ودانشگاه .
- فعالیت انجمن توسعه ژاپن در جهت تسهیل همکاری های پژوهشی بین صنعت و دانشگاه.
- ضعیف بودن ارتباط بین صنعت و دانشگاه در ژاپن نسبت کشورهایی نظیرآمریکا به دلایل زیر:
- بوروکراتیک بودن ساختار دانشگاه های ژاپن.
- عدم اجازه اساتید دانشگاه های ژاپن برای دریافت پول در قبال همکاری با شرکت های صنعتی .
- محدود بودن ارتباط صنعت و دانشگاه به تربیت نیروی انسانی .
- آموزش صنعت به فارغ التحصیلان دانشگاه در بدو ورود (اغلب آموزش های 5 ساله)

 اشاعه فناوری

- ارزیابی متوسط اشاعه تکنولوژیک با وجود قدرت کشور از نظر تکنولوژیک به دلایل زیر:
- رقابت داخلی بالا.
- عدم تمایل شرکت های داخلی به همکاری با یکدیگر.
- ضعیف بودن ارتباط صنعت با دانشگاه.
- قوی بودن اشاعه فناوری به صورت عمودی به دلیل رابطه تنگاتنگ بین شرکت ها و تامین کنندگان و مشتریان آن ها .
- اختصاص بیشترین سهم به بخش های اقتصادی در اشاعه فناوری.
 جابجایی کارکنان
- متداول نبودن جابجایی کارکنان بین شرکت های صنعتی به دلیل استخدام مادام العمر و فرهنگ سازمانی شرکت های ژاپنی.
- محسوب نشدن جابجایی کارکنان به عنوان مکانیزمی برای انتقال مهارت و دانش تکنولوژیک.
- مشاهده موارد معدودی از جابجایی ناشی از تاثیر سیستم های غربی بر ژاپن در سال های اخیر.

قوانین حاکم بر نظام ملی نوآوری ایران
برای تدوین و اجرای نظام ملی نوآوری در کشور باید توجه داشت که این فرایند تحت تاثیرات فراوانی  از قوانین موجود در کشور  می گیرد و برای موفقیت آن باید اصلاحاتی در قوانین و عرف های موجود ایجاد نمود. در ذیل برخی از این قوانین و عرف ها ذکر می شوند: 
- مالیات
-  قانون کار
-  قانون تامین اجتماعی
-  قانون ثبت اختراعات و علایم تجاری
-  قانون سرمایه گذاری خارجی
- قانون مقررات صادرات و واردات
-  قوانین گمرکی
-  قوانین زیست محیطی
- قانون تجارت
- سایر قوانین تاثیرگذار بر محیط سازمان های فعال در نظام ملی نوآوری ایران
- مسایل فرهنگی حاکم بر ایران به عنوان عرف های موجود در کشور
- نبود روحیه و فرهنگ کار گروهی بین اشخاص و سازمان های کشور
-  ضعف روحیه کارآفرینی بین صنعت گران کشور
-  کم اهمیت بودن نقش ثروت توسط کارآفرینان و صنعت گران از دیدگاه جامعه و برخی مسئولان کشور
-  تشویق فرهنگ دلالی و واسطه گری در جامعه به عنوان یک ارزش جهت دستیابی آسان و بدون زحمت به ثروت
                                           
سازمان های متعامل در نظام ملی نوآوری
برای تدوین نظام ملی نوآوری باید عناصر و اجزای تاثیر گذار و روابط بین آن ها در آن به درستی مشخص شوند. برخی از این عناصر و اجزا عبارتند از:
 • سیاست گذاری کلان
 • تامین منابع مالی و تسهیل تحقیقات و نوآوری
•  انجام تحقیقات و نوآوری
 • توسعه منابع انسانی
 • ارتقای کارآفرینی
 • انتشار تکنولوژی
 • تولید کالا و خدمات

شاخص‌های سنجش نوآوری ملی
جهت تعیین سیاست های کلی یک نظام ملی نوآوری لازم است وضعیت موجود را سنجیده و با وضعیت مطلوب مقایسه شود.  سپس میزان شکاف موجود شناسایی و نقاط قوت و ضعف شناخته شود. از اینرو استفاده از شاخص‌هایی که بتوانند تمامی ابعاد یک نظام ملی نوآوری را به صورت کمی مورد ارزیابی قرار دهند و نمایی از وضعیت موجود آن را نشان دهند، از لوازم سیاست‌گذاری نظام ملی نوآوری است. در سیاست‌گذاری عمومی مرتبط با نوآوری، شاخص‌های نوآوری می‌توانند نقش‌های زیر را ایفاء کنند:
•  نقش اعلام کننده (علامت دهنده) و یا پایش کننده
 • نقش محاسبه، ارزیابی و تخصیص بودجه‌ها
 • نقش قانون‌گذاری
 • نقش آگاه‌سازی
شاخص‌های متعددی با رویکردهای مختلف برای سنجش نوآوری در سطح ملی تدوین شده‌اند. شناسایی این شاخص‌ها و دسته‌بندی آن ها می‌توانند سطح توانمند‌ی‌ها و عملکرد هر کشور را در حوزه‌های مختلف مرتبط با نوآوری نشان دهد. برای این منظور دسته‌بندی‌های مختلفی از شاخص‌های نوآوری ملی انجام شده است که با توجه به  چارچوب مفهومی مورد استفاده در تحلیل نوآوری ملی، هر کدام از این دسته‌بندی‌ها کارکردهای خاص خود را دارند. یکی از مهمترین دسته‌بندی‌ها، دسته‌بندی براساس حوزه‌های مختلف تأثیر‌گذار برفرآیند نوآوری ملی است. به عنوان مثال در حوزه منابع انسانی، تعداد محققان یا دانشجویان و تعداد دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی به عنوان شاخص در نظر گرفته می‌شوند. یک دسته‌بندی دیگر براساس جایگاه شاخص‌ها در فرآیند نوآوری ملی است. بدان معنا که شاخص‌ها براساس ورودی، خروجی و یا فرآیندی دسته‌بندی و مورد سنجش قرار می‌گیرند. به عنوان مثال تعداد محققان و یا میزان سرمایه‌گذاری در R&D به عنوان شاخص‌های ورودی در نظر گرفته می‌شوند و شاخص‌هایی مانند تعداد حق اختراعات ثبت شده و یا تعداد انتشارات به عنوان شاخص‌های خروجی سنجش می‌شوند. علاوه بر این، شاخص‌هایی مانند میزان فعالیت‌های تحقیقاتی مشترک و تعداد انتشارات مشترک به عنوان شاخص‌های فرآیندی و یا میانجی در نظر گرفته می‌شوند.
در یک دسته‌بندی دیگر که بر ماهیت نظام ملی نوآوری استوار است، شاخص‌ها به سه گروه مرتبط با خلق، انتشار و بهره‌برداری از دانش و نوآوری تقسیم‌بندی می‌شوند. در این دسته‌بندی، شاخص‌ها با توجه به اینکه کدامیک از اهداف سه‌گانة نظام ملی نوآوری را دنبال می‌کنند دسته‌بندی می‌شوند. به عنوان مثال شاخص‌هایی مانند میزان سرمایه‌گذاری در R&D و یا میزان حق اختراعات ثبت شده، به حوزه خلق دانش و نوآوری مرتبط می‌باشند، در حالیکه شاخص‌هایی مانند میزان سرمایه‌گذاری در آموزش و پرورش و میزان افراد باسواد و یا میزان زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی به حوزة انتشار دانش و نوآوری مرتبط هستند و شاخص‌هایی مانند میزان صادرات محصولات فناوری محور و میزان استخدام در صنایع دانش‌محور در حوزة بهره‌برداری از دانش‌ و نوآوری دسته‌بندی می‌شوند.
می‌توان گفت که هدف از سنجش نوآوری ملی می‌تواند ارزیابی توان آن در خلق، انتشار و بهره‌برداری از دانش و نوآوری باشد که هر کدام دارای شاخص‌های خاص خود بوده و امکان مقایسه یک کشور را با دیگر کشورها در هر سه حوزه فراهم می‌کند و از این طریق می توان نقاط قوت ‌و ضعف نظام ملی نوآوری یک کشور را با توجه به سه حوزه ی یاد شده شناسایی نمود.
به طور خلاصه می توان شاخص ها را به صورت زیر دسته بندی نمود:
- شاخص های حوزه منابع انسانی
-  تعداد محققان یا دانشجویان،‌ تعداد دانشگاه‌ها و مراکز
- شاخص ها براساس جایگاه ‌ در فرآیند نوآوری ملی
- ورودی: تعداد محققان و یا میزان سرمایه‌گذاری در R&D
- خروجی:  تعداد حق اختراعات ثبت شده و یا تعداد انتشارات
- فرآیندی یا میانجی: میزان فعالیت‌های تحقیقاتی مشترک و تعداد انتشارات مشترک
- شاخص‌ها بر اساس سه گروه مرتبط با خلق، انتشار و بهره‌برداری از دانش و نوآوری
- خلق دانش و نوآوری: میزان سرمایه‌گذاری در R&D و یا میزان حق اختراعات ثبت شده
- انتشار دانش و نوآوری: میزان سرمایه‌گذاری در آموزش و پرورش و میزان افراد باسواد و یا میزان زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی
- بهره‌برداری از دانش‌ و نوآوری: میزان صادرات محصولات فناوری محور و میزان استخدام در صنایع دانش‌محور

 رویکرد ایران به نظام نوآوری
همان طور که در بالا ذکر شد شاخص های مختلف با رویکردهای گوناگون برای ارزیابی نوآوری وجود دارند. سنجش و دسته بندی شاخص ها می تواند براساس جایگاه شاخص‌ها در فرآیند نوآوری ملی براساس ورودی، خروجی و یا فرآیندی انجام ‌شود.


نتیجه گیری
بررسی نظام های نوآوری کشورهای جهان خصوصا کشورهای در حال توسعه می تواند در راستای طراحی و رسیدن به یک سیستم نوآوری مطلوب در کشور راهگشا باشد. این بررسی، شباهت هایی را در میان کشورهای در حال توسعه نشان می دهد. مهم ترین شباهت موجود این است که این کشورها برای جبران عقب ماندگی های خود در زمینه فناوری، فناوری هایی را از کشورهای توسعه یافته وارد و آن ها را پرورش می دهند. بدیهی است که اگر کشورهای کم در آمد بتوانند به درستی از نوآوریهای تولید شده در مکانهای دیگر استفاده کنند، حتی ممکن است بتوانند با سرعتی بیشتر از کشورهای پیشرفته رشد کنند (لازم به ذکر است که توسعه با تاخیر اگر چه مزایای خاص خود را دارد، اما تضمینی هم برای تحقق آن وجود ندارد).
رشد فناورانه به دو عامل اساسی ظرفیت اجتماعی و تناسب تکنولوژیک بستگی دارد. ظرفیت اجتماعی، مواردی چون فراهم بودن چارچوب نهادی مناسب، نقش دولت و توانمندی آن در سیاستگذاری های مناسب و سطح مهارت ها و دانش موجود را در بر می گیرد. تناسب تکنولوژیک هم بر تجانس، هم خوانی و فایده مندی فناوری هایی دلالت دارد که از کشورهای پیشرفته برای بکارگیری در کشورهای در حال توسعه انتخاب می شوند.
کشورهای توسعه یافته نقش رهبران تکنولوژیک را اتخاذ می کنند و در مقابل کشورهای در حال توسعه دنباله رو آن ها هستند. با این دیدگاه کلید توسعه موفق کشورهای در حال توسعه کاهش "شکاف تکنولوژیک" از طریق دریافت فناوری های موجود و ایجاد توانمندی های درونی برای بهره برداری و بهبود آن فناوری ها است. البته باید در نظر داشت که اکتساب و پیاده سازی توانمندی های فناورانه مستلزم سرمایه گذاری بسیاری در زیر ساخت های اجتماعی و فناور است.
بنابراین عامل کلیدی موفقیت کشورهای در حال توسعه و جبران عقب ماندگی آنان بهره مندی از "ظرفیت جذب مناسب" و تلاش در جهت ارتقا آن است. ظرفیت جذب عبارت است از"توانایی اکتساب و یادگیری و پیاده سازی فناوری هایی که در کشورهای توسعه یافته بوجود آمده اند".
قبل از بهره گیری و استفاده از تجربیات کشورهای موفق برای رسیدن به نوآوری موفق باید بستر لازم را برای این کار فراهم نمود. در این زمینه، توجه به مشکلات، معضلات و مسائل موجود در کشور بسیار ضروری است. همان طور که می دانیم کشور ما ویژگی های منحصر به فردی از جنبه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، قانونی و سیاسی دارد که برای برنامه ریزی در هر زمینه باید به آن ها توجه نمود. به عنوان مثال قوانین و آداب و سنن موجود در کشور دارای اشکالاتی است که به نظر می رسد نیاز به اصلاح و بازنگری دارد.
نگاهی به وضعیت کنونی نوآوری در کشور نیز می تواند بسیار مفید باشد. در ایران به دلیل ضعف مفرط نظام ملی نوآوری کشور، دیدگاه حاکم در نوآوری خطی بوده و سازوکارها و ساختار مناسب برای تحقیقات و نوآوری و تجاری سازی آن وجود ندارد. در این دیدگاه، فرض بر این است که هر چه منابع و ورودی های بیشتری (اعم از منابع مالی، انسانی و ...) به امر تحقیقات اختصاص پیدا کند لاجرم عملکرد نوآورانه نظام بهبود خواهد یافت. امروزه در سطح بین المللی، ناکارآمدی این دیدگاه بر همگان آشکار شده و دیدگاه سیستمی که لحاظ کردن متغیرهای پیچیده تری را می طلبد جایگزین آن شده است. از این رو تزریق قابل توجه منابع به یک سیستم ناکارآمد، فقط به اتلاف منابع خواهد انجامید. لذا راه حل ریشه ای، ایجاد بستر و زیر ساختهای مناسب برای نوآوری و توسعه فناوری درکشور است.
برای این که در سطح ملی شاهد عملکرد نوآورانه باشیم، به توانمندی های خاصی در سطح بنگاههای تولیدی و خدماتی نیاز است، که این توانمندی ها را می توان به صورت ساده و مختصر در چهار سطح مجزا  تقسیم بندی کرد. پایین ترین سطح توانمندی ها مربوط به مهارت های لازم برای اپراتوری روزمره فناوری ها و به عبارتی استفاده از فناوری دیگران است. در سطح دوم، مهارت ها و توانمندی های فنی مطرح است که توان تعمیر و نگهداری و اعمال تغییرات بسیار جزئی در فناوری دیگران را امکان پذیر می سازد. در سطح سوم، توان مهندسی و طراحی است که از جمله توانمندی های بسیار حیاتی در عرصه نوآوری و خلق فناوری است. نهایتا در بالاترین سطح، توان تحقیقاتی و خط شکنی در عرصه خلق فناوری به چشم می خورد.

منبع : http://www.sabuhilaki.blogfa.com/post/20


برچسب‌ها: سخنان الهام بخش, پیامهای الهام بخش, سخنان بزرگان, احمد عاقلی
ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۸ توسط احمد عاقلي

آیین سخنوری


برگزیده ای از کتاب ( چگونه معلم موفقی باشیم؟)

از دکتر بختیاری


 

سخن

 

جنبش اول كه قلم برگرفت        حرف نخستين زسخن درگر فت

پرده خلوت چو برانداختند          خلوت اول ز سخن ساختند

بي سخن آوازه عالم نبود              اين همه گفتند و سخن كم نبود

در لغت عشق سخن جان ماست             ماسخنيم اين طلل ايوان ماست

هركه به زرسكه چون روز داد               سنگ ستد در شب افروز داد

تا نكند شرع ترا نامدار                        نامزد شعر مشو زينهار

شعر تورا سدره نشاني دهد             سلطنت ملك معاني دهد

چون سخنت شهد شد ارزان مكن           شهد سخن را مگس افشان مكن

چون فلك از پاي نبايد نشست               تاسخني چون فلك آري بدست

به، كه سخن دير پسند آوري           تا سخن از دست بلند آوري

نخل زبان را رطب نوش داد          در سخن را صدف گوش داد

 

چگونه گيرا و جذاب سخن بگوئيد؟

 

در مورد سخن گفتن و تعريف آن تعابير متفاوتي انجام گرفته است برخي مي گويند: سخن گفتن همان حرف زدن است. بعضي معتقدند « سخن گفتن منطقي تر ولي حرف زدن گفتگو و محاوره روزمره را شامل مي شود.» اما حقيقت مطلب اين است حرف زدن تنها ارسال پيام ا زشخصي به شخص ديگر است، اما سخن گفتن علاوه بر ارسال پيام، دريافت پيام را نيز شامل مي شود. يعني اگر فردي پيامي را به شخصي برساند و منتظر باشد مخاطب به سخن او پاسخ دهد و به محرك عكس العمل نشان دهد،  به آن سخن گفتن مي گويند. پاسخ به محرك مي تواند بوسيله تصديق سخن و قبول آن صورت گيرد. اگر حرفي و عبارتي را به مخاطب برسانيم و آن مورد قبول و پذيرش مخاطب قرار نگيرد و اصلا توجهي به پيام گوينده نكند به آن حالت شنواندن مي گويند.

شغل معلمي سخنگويي است، چون درصدد ارسال پيام و منتظر دريافت پيام است بنابراين براي اينكه ارتباط بين معلم و شاگرد بخوبي انجام گيرد نياز به اين است كه عوامل اصلاح سخن رابدانيم كه چگونه با ديگران ارتباط برقرار كنیم؟ آنطور يكه قبلا نيز اشاره گرديد. سخن گفتن عاليترين تفضل انساني نسبت به موجودات ديگر است. اگر ما بتوانيم از زبان به خوبي استفاده نمائيم خواهيم توانست بر همه كس پيروز شويم،و آنچه را كه ميخواهيم ديگران براي ما انجام دهند، براحتي انجام خواهند داد. البته در مورد سخن گفتن كتب فراواني نوشته شده است كه به انسان شيوه و اسلوب درست حرف زدن و سخن گفتن را بيان مي سازد. كساني كه مايلند در هنگام سخن گفتن خود را از خطاهاي كلامي حفظ كنند و از آلودگيهايي زباني دور دارند، مي توانند از اين كتابها استفاده نمايند.

البته مطالعه شرحِ حالِ سخنورانِ نامي جهان كه در طول تاريخ صاحب سبك و شهرت بوده اند بسيار آموزنده است. آنچه جامعه ما بدان نياز دارد این است كه، ما چگونه سخن بگوئيم و در ارتباط خود با افراد جامعه چگونه گفتار نيك داشته باشيم. بي علت نيست كه گفته اند:

 

تا مرد سخن نگفته باشد                عيب و هنرش نهفته باشد

 اگر مي خواهيد به ارزش واقعي ديگران پي ببريد منتظر باشيد تا سخن بگويند. آنجا كه مولي اميرالمومنين علي عليه السلام مي فرمايند.

 

المرء مخبوء تحت لسانه:       يعني آدمي زير زبانش نهفته است.

اگر شما لباس زيبايي بپوشيد دليل بر اعتبار و شخصيت متعالي شما نيست. اگر سوار بهترين ماشين هستيد دليل بر سطح سواد و اطلاعات شما نمي شود اما  همين كه در ميان جمع توانستيد خوب سخن بگوييد همه شما را تحسين خواهند كرد، و به شهامت و رشادت رفتار شما غبطه خواهند خورد.

يا جايي ديگر امیر المومنين علي(ع) مي فرمايند.

المرءُ يُعَرفُ بِفعلٍه وَ يُوصَف بِلسِانٍه

 انسان باعملش شناخته مي شود و با زبانش توصيف مي گردد.

هر كس بخواهند معلم موفقي باشد بايد از ابزار «خوب سخن گفتن» استفاده كند  اگر سيماي زيبايي نداريد، و مانند زيبايان جذاب نيستيد، مسئله اي نيست. مي توانيد در خوب حرف زدن زيبا باشيد. «چون سخن از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند»

 قال علي عليه السلام: «ما اَضّمَرَ احدٌ شيئاً اِلاّ ظَهَرَ فيِ فَلَتاتِ لِسانِهِ وَ صَفَحاتِ وَجههٍ».

حضرت علي(ع) فرمودند. هيچ كس چيزي را در دل نهان نكرد جز كه در سخنان بي انديشه اش آشكار گشت و در صفحه رخسارش پديدار.

 قال علي عليه السلام: «اللّسانُ سَبَعٌ اِن خُلّيَ عَنّّهُ عَقَرَ»

 زبان درنده اي است، اگر واگذارندش بگزد.

 

در سخنراني به موارد زير توجه كنيد:

 

1-درست و سنجيده سخن بگوييد. هنگامي كه سخنراني مي كنيد گفتار و عبارات شما بايد مطابق با اصول خاصي باشد. به هر زباني كه حرف مي زنيد  بايد دستور زبانِ همان زبان را مراعات كنيد. به وضعيت قرار گرفتن فعل و فاعل و قيود و صفات توجه داشته باشيد چون واحد اندازه گيري سخن گفتن، دستور زبان است.


2- آهنگ صدا بايد متفاوت باشد. يعني جايي لازم است معلم در بيان مطلب بلند صحبت كند و گاهي براي تاثير بيشتر به آرامي مسائل را مطرح كند. بالا و پا بودن تن صدا در مخاطبان تاثير مي گذارد اگر یكنواخت تدريس كنيد كلاس خسته كننده خواهد شد.


3- صاف و شفاف سخنراني كنيد اگر در مجمع و انجمن براي همكاران و دانشجويان و مردم صحبت مي كنيد منظور خود را با صراحت تمام بيان كنيد و در پوشش و لفافه سخن نگوئيد.


4- تكيه كلام نداشته باشد اگر شاگردان شما احساس كنند در تدريس به تعدادي از كلمات و عبارات تكيه مي كنيد مسخره اتان خواهند كرد. بنابراين به نكات ضعف خود توجه كنيد و در صدد برطرف كردن آنها باشيد. بعضي از معلمين و سخنرانان از كلمات «منون يا تنوين دار» بيشتر استفاده مي كنند و تصور مي كنند كلماتي چون طبيعتا، قطعا، اصولا ، واقعا و... به اهميت سخن آنان خواهد افزود. در حالي كه استفاده بيشتر از چند كلمه موجب مي شود، جذبه سخن از بين برود.


5- مودبانه سخن بگوئيد، به هنگام سخنراني ادب و نزاكت اخلاقي را رعايت كنيد، نگاه، حرف زدن، حركات و رفتار سخنران همگي بايد مودبانه باشد چون درصد بيشتري از تاثيرات سخنراني در مشاهده است. بنابراين اگر مودب باشيد سخنان شما بيشترين تاثير را در مخاطبان خواهد گذاشت.

 

برای مطالعه کامل مطلب فوق،ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۹۱/۱۲/۲۴ توسط احمد عاقلي
 ۷ نکته ارتباطی برای مديران
 
 

مسئله خنده دار اين جاست كه بسياري از مديران گمان مي كنند كاركنانشان به علت عدم رضايت از حقوق دريافتي كار را ترك مي كنند.

 تحقيقی که بر روي 20000 كارمند كه استعفاداده اند، نشان مي دهد كه مهم ترين دليل براي ترك شغل، رفتار نامناسب سرپرستي و يا به عبارت ديگر مديران ناشي است.

يكي از مهم ترين فاكتورهاي رفتار نامناسب سرپرستي، همانا ارتباطي نامناسب است. به قول گرچن هلر مشاور منابع انساني واتسون وايت ورلدوايد، افراد اغلب در تكميل امكانات محل كار نهايت دقت را دارند ولي متأسفانه دقت لازم درباره مهارت هاي ارتباطي صورت نمي گيرد.

 اگر بخواهيم خيلي راحت مطلب را بيان كنيم بايدبگويم كه اگر شما در ارتباطات قوي نيستيد، شما نبايد مدير شويد و اگر هستيد، احتمالا اين شغل براي شما ماندگار نخواهدبود.

ديويد راونز استاديار مديريت، خوشبختانه يك نكته مثبت در اين مسئله وجوددارد كه مهارت در ارتباطات كاملا اكتسابي بوده و نه غريزي. من اخيرا با چندين متخصص منابع انساني و مديريت، راجع به وضعيت ارتباطات مديران حتا از لحاظ نحوه استفاده از e-mail صحبت كرده ام و وقتي من از آن ها سؤال كردم كه مديران در چه مواردي در بهبود و تقويت مهارت ارتباطات بايد فكر و تمركز نمايند

7 اصل اوليه ارتباطي:

1– شنونده بهتري باشيد.


به كاركنان توجه نماييد. اين مسئله آسان مي نمايد ولي به قول ماورين دولان روزن از يك مركز مشاوره منابع انساني در چيپل هيل N.C. مهارت در شنيدن يك گير اصلي براي همه مديران است. در ميان مسائلي كه خانم روزن در كارگاه هاي آموزشي اش معمولا به آن اشاره مي كند مربوط به يكي از مديران سابقش مي باشد كه با مهارت هاي فوق العاده در جلسات دست بر زيرچانه مي گذاشت و با چشم هاي بسته وانمود به شنيدن با دقت به صحبت هاي حضار مي نمود ولي در اصل من متوجه شدم كه ايشان به رفع خستگي و احيانا يك خواب كوتاه فرو مي رفت.

2- به كاركنان خود زمان اختصاص دهيد.


مسئله مهم در اين مورد تشكيل جلسات دونفره منظم با اعضاء گروهتان مي باشد و حتا اگر كارمندان در خارج از مركز خدمت مي كنند اين جلسات را از طريق تلفن تشكيل دهيد. اگر اين امر به صورت هفتگي امكان پذيرفت، اين كار را دو بار در ماه انجام دهيد. در طول جلسه تلفن هاي غيرضرروي به شما وصل نشود و بدين طريق به كاركنانتان نشان دهيد كه شما توجه كامل به جلسه داريد. درطول جلسه راجع به روش ها و اهداف كاري صحبت كنيد و به خصوص به آن ها اطلاع دهيد كه چه تصويري از رشدكاري ايشان داريد و درعين حال فشار كاري خود را به ايشان نشان دهيد.

3- اخبارجديد را بصورت مؤثر درسرتاسرسازمان منتشرنماييد.


شايد سخت باشد كه يك مدير ارشد نخواهد از چگونگي اطلاعات سرايت شده به كاركنان سطوح زيرين مطلع شود و از طرف ديگر روند چك كردن ميزان آگاهي كاركنان زيرين به صورت مداوم ناممكن است، ولي با تأثيرگذاري روي كاركنان سطح زيري خود و انتخاب افرادي كه بيشترين حد از مطلب را گرفته اند به عنوان عاملين انتشار اخبار در تمام سطح و حذف واسطه سازي از سوءتفاهمات و تغييرات احتمالي در اخبار جلوگيري خواهيدنمود.

4 – همه كاركنان را از ارزش هاي موردنظر خود كاملا آگاه نماييد

.
بگذاريد همه كاركنانتان بدانند شما كه هستيد و به چه هدفي كارمي كنيد تنها در اين صورت است كه آن ها مي توانند خود به راحتي تصميمات درست بگيرند و شما ديگر به عنوان مدير، آن ها را براي رشد بيشتر خودشان و سازمان، آزادبگذاريد و تنها به تذكر موارد احتمالي خود اكتفانماييد.

5-به كاركنان بازخورد منظم دهيد و از سوپريز كردنشان

جلوگيري كنيد.

مديريت منطقي كاركنان، يعني تلاش براي بهبود قدم به قدم كاركنان با بازخورد منظم و مديريت احساسي، يعني از دست دادن كنترل و دادن بازخوردهاي آني، شكننده و تنش زا به كاركنان و عدم كمك به پيشرفت ايشان.

۶–درسخنراني خود درجمع كاركنان تا حدممكن تأثيرگذارباشيد.


تنها در صحبت هاي گروهي به خصوص در مواقع حساس براي مؤسسه است كه مديران، اعتبار و لياقت خود را در ديد كاركنان ايجادنمايند.

7- خود را در پس ارتباطات كتبي پنهان ننماييداگرچه ابزاري

 بسيار مهم در ارتباطات است.


با اين وجود مواردي كه داراي حساسيت خاص مي باشند بهتراست به صورت حضوري و حداقل تلفني انجام پذيرد.

 
چگونه خود را ارزيابي كنيم؟

آيا به نظرتان بايد از كاركنانتان بازخورد عملكرد خود را خواهان شويد؟

دقيقا! اين باعث ايجاد صميميت مي شود و باعث ساختن چهره بهتري از شما به عنوان مدير مي شود. چگونه مي توان چنين بازخوردي را خواستارشد؟

تجارت هاي بزرگ مثل مايكروسافت فرم هاي ساليانه بازخورد مديريت را طراحي نموده اند كه توسط كاركنان و در صورت تمايل به صورت ناشناس تكميل مي گردد. در صورتي كه گروه شما از كاركنان دائم تشكيل شده اند، من به شما پيشنهادمي كنم تلاش كنيد تا به صورت شخصي مداوما از آن ها بازخورد بگيريد.

هنگام صحبت با كاركنانتان سعي د رشوخ طبع بودن داشته باشيد و خود را به شنيدن مطالب هميشه علاقه مند كنيد. حالا اگر مشكل به حرف آوردن كاركنان باشد چه بايدكرد؟ من هميشه در پاسخ به اين سؤال را مطرح مي نمايم كه سال ها برايم مشكل گشا بوده است و آن، گرفتن بازخورد در اوقات غيركاري مي باشد زيرا در اين زمان كاركنان بيشتر و بهتر مي توانند به يكديگر اعتمادكنند و بهتراست موضوع را به صورت غيررسمي و مشتاقانه مطرح نماييد. مثلا بگوييد: آيا در مورد كار من ايده اي در ذهن داري؟ و با فراغ خيال به وي گوش فرادهيد چون در اوقات فراغت شنيدن نيز راحت تر است. بعد ار شنيدن بازخوردها چه بايدكرد؟

درباره وب سايت bcentral.com:

بيل گيتز مدير افسانه اي شركت مايكروسافت و ثروتمندترين مرد جهان، بر خلاف سنت ديرينة ثروتمندان بزرگ تاريخ كه بخشي از ثروت خود را پس از مرگ وقف امور خيريه نموده اند، ثروت خود را چه در زمان حيات و چه پس از آن صرف امور آموزشي نموده است و از آنجمله ميتوان به تشكيل سايت رايگان BCentral براي دادن مشاورة رايگان به تجار نوپا اشره نمود. (به آنكس كه دوست مي داري بجاي بخشيدن ماهي، ماهيگيري بياموز ) مونت انبيسك نويسنده و مشاور تجاري كه تاكنون برندة جوايز بيشماري طي 20 سال گذشته در مديريت شده است ، يكي از اعضاي گروه برگزيدة بيل گيتز براي نيل به اين مهم مي باشد.
 
ارسال در تاريخ سه شنبه ۱۳۹۱/۰۶/۲۸ توسط احمد عاقلي
 

چرا يک مدير مشهوروموفق است؟

  

  روباه: مي‌دوني ساعت چنده آخه ساعت من خراب شده.

شير : اوه. من مي‌تونم به راحتي برات درستش کنم.

روباه : اوه. ولي پنجه‌هاي بزرگ تو فقط اونو خرابتر مي‌کنه.

شير : اوه. نه. بده برات تعميرش مي‌کنم.

روباه : مسخره است. هر احمقي ميدونه که

يک شير تنبل با چنگال‌های بزرگ نمي‌تونه

يه ساعت مچی پيچيده رو تعمير کنه.


شير : البته که مي‌تونه. اونو بده تا برات تعميرش کنم.



شير داخل لانه‌اش شد و بعد از مدتي با ساعتي که

 به خوبي کار مي‌کرد بازگشت. روباه شگفت زده شد

 و شير دوباره زير آفتاب دراز کشيد و رضايتمندانه به خود مي‌باليد.

بعد از مدت کمي گرگی رسيد و به شير لميده در زير آفتاب نگاهي کرد.

گرگ : مي‌تونم امشب بيام و با تو تلويزيون نگاه کنم؟ چون تلويزيونم خرابه.

شير : اوه. من مي‌تونم به راحتي برات درستش کنم.

گرگ : از من توقع نداری که اين چرند رو باور کنم.

امکان نداره که يک شير تنبل با چنگال‌های بزرگ

 بتونه يک تلويزيون پيچيده رو درست کنه.

شير : مهم نيست. مي‌خواهي امتحان کني؟


شير داخل لانه‌اش شد و بعد از مدتي با تلويزيون تعمير شده برگشت.

گرگ شگفت زده و با خوشحالي دور شد.


حال ببينيم در لانه شير چه خبره؟

در يک طرف شش خرگوش باهوش و کوچک مشغول

 کارهای بسيار پيچيده بوسيله ابزارهای مخصوص هستند

و در طرف ديگر شير بزرگ مفتخرانه لميده است.



نتيجه :

اگر مي‌خواهيد بدانيد چرا يک مدير مشهور است

 به کار زيردستانش توجه کنيد.

اگر مي‌خواهيد مدير موفق و مؤثري باشيد از هوشمندي و

 ارتقاء کارکنانتان نهراسيد بلکه به آنها فرصت رشد بدهيد.

اين مسأله چيزي از توانمندي‌هاي شما نمي‌کاهد.



به قول بيل گيتس، مديران موفق افراد باهوش‌تر از خود را استخدام مي‌کنند.
 


برچسب‌ها: داستانهای کوتاه, مدیریت, موفقیت, کارآفرینی
ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۷ توسط احمد عاقلي

مدیر یعنی این

 

به نظر شما کدام مدیر تو محل کارما این شکلیه؟ اگه باشه چندنفرپاچه خوار دورش میریزن؟ خودمون تو اینکه مدیران توهم تافته جدابافته بودن داشته باشن مقصریم

 نام این مرد هاروکا ایشیماتسو است.

او مدیرعامل ژاپن ایرلاینز است. یکی از ده ایرلاین برتر جهان.

او برای اینکه کارمندان شرکتش اخراج نشوند، حقوق خودش را کاهش داد.

از سال 2007 تابحال، حقوق او حتی کمتر از حقوق خلبان های زیردستش است.

او با اتوبوس به سر کار می رود.

موقع نهار، او مثل بقیه کارمندان  در صف کافه تریا می ایستد.

او دفتر کار ندارد. میزش در سالن، کنار بقیه کارمندان است.

 

ارسال در تاريخ دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۴ توسط احمد عاقلي

 

پس انداز

 

امروز یک مسئله در حد بچه های راهنمایی براتون در نظر گرفتم امیدوارم ازش لذت ببرید

سوال: اگر شخصی از زمان هخامنشیان تا بحال یعنی طی 2500 سال هر ماه مبلغ یکصد میلیون تومان پس انداز کرده باشد در حال حاضر چقدر پس انداز دارد ؟

جواب :

برای اینکه تعداد ماه ها رو بدست بیاریم اول تعداد سال را در 12 ضرب می کنیم:

2500×12= 30000

حالا کافیه که عدد بدست آمده رو در یکصد میلیون ضرب کنیم

30000×100000000=3000000000000

جواب : شخص مذکور بعد از 2500 سال پس انداز مستمربه مبلغ ماهیانه یکصد میلیون تومان موفق شده است مبلغ
 
سه هزار میلیارد تومن
 
 پس انداز کند!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟

 

ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۹۰/۰۷/۰۲ توسط احمد عاقلي

تفكر دلفيني


همه ما برای برقراری ارتباط با دیگران، روش‌های منحصر به فردی داریم. بنابراین تعداد بسیار زیادی روش ارتباطی وجود دارد. اما چگونه می‌توانیم كلیدی پیدا كنیم كه روابط خانوادگی، عاطفی و حرفه‌ای ما را تسهیل كند؟ و چگونه می‌توانیم راه‌حلی بیابیم كه برای همه اشخاص راضی‌كننده باشد و ما را به تفاهم برساند؟


نویسندگان كتاب راهبرد دلفینی كلید این امر را تنها در همكاری و انعطاف‌پذیری می‌دانند.

آنها معتقدند كه به طور كلی، انسان‌ها را همانند موجودات دریایی می‌توان به ٣ طبقه تقسیم كرد: ماهی‌های كپور، كوسه‌ها و دلفین‌ها.


دسته اول:

 ماهی‌های كپور هستند كه همیشه ماهی‌های قربانی‌اند‌. زیرا پیوسته توسط دیگر ماهی‌ها خورده می‌شوند. در حیات اجتماعی بشر، برخی از انسان‌ها نیز چنین‌ هستند؛ یعنی برخی از انسان‌ها در زندگی خود نقش ماهی كپور را بازی می‌كنند. آنها كم و بیش و برحسب مورد، قربانی این یا آن چیز، این یا آن مسئله، این یا آن شخص می‌شوند و حتی ممكن است قربانی روابط غلط و تفكرات منفی خود شوند.


دسته دوم:

كوسه ماهی‌ها هستند كه روش (برنده ـ بازنده) را به كار می‌گیرند. برای این كه من برنده شوم‌ تو باید بازنده باشی و این كار باید بدون هیچ تمایز و تفاوتی انجام گیرد. برای كوسه‌ماهی، هر نوع ماهی، دشمن به حساب می‌آید. هر ماهی یك وعده غذایی بالقوه است. شاید ما نیز این نقش را بازی كرده باشیم ‌یا حداقل در زندگی حرفه‌ای یا شخصی خود با كوسه‌هایی برخورد كرده باشیم.
دنیای سازمان‌ها و دنیایی كه ما در آن كار می‌كنیم از دیرباز دنیای كوسه‌ها تلقی می‌شود كه گاه صحبت از كاركنانی می‌شود كه برای رسیدن به مقام‌های بالا یكدیگر را می‌درند. در دنیای پر رقابت امروز، حتی سازمان‌ها گاهی اوقات به طور موذیانه به سازمان‌های دیگر حمله می‌كنند. به طور خلاصه انسان‌هایی را می‌توان یافت كه كم و بیش در حال رقابت دائمی از نوع برنده ـ بازنده هستند.


دسته سوم:

نوع دیگری از حیوانات دریایی دلفین‌ها هستند. این پستاندار آبزی بزرگ به طور طبیعی بازیگوش و دارای روحیه همكاری است و در ارتباطات خود شیوه برنده ـ برنده را برگزیده است

 

برای مطالعه کامل مطلب،ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۲۷ توسط احمد عاقلي
 

ارزشهای اخلاقی برای موفقیت کاری

 

اخلاقیات بر یک دسته ارزش‌های اخلاقی و معنوی استوار هستند. این ارزش‌ها باید مطلق باشند—یعنی باید طوری آنها را جدی بگیرید تا بر منطق، ضعف، نفس و اشتباهات شخصی هر انسانی غلبه کند. وقتی همه چیز شکست می‌خورد، همیشه به این ارزش‌های اصلی برخواهید گشت تا راهنماییتان کنند. متاسفانه، زندگی به این آسانی‌ها نیست و همیشه در این که چه ارزش‌هایی والاتر شمرده شوند، اختلاف وجود داشته است.
خوشبختانه در دنیای ارزش‌های کاری، رئیستان می‌تواند کمکتان کند. خلاصه اینکه، ارزش‌های رئیستان همان ارزش‌های شما باید باشد (البته در حیطه کاری). آزادی شما برای انتخاب ارزش‌های اخلاقی خودتان محدود است. باتوجه به بالا گرفتن رسوایی شرکت‌ها و کمپانی‌های مختلف این روزها، فکر دنبال کردن ارزش‌های شرکت ممکن است خیلی راحت نباشد. مشکل: به ارزش‌های چه کسی یا چه چیزی می‌توانید اعتماد کنید؟
اگر فراتر از بیزنس‌های موفق و صادق را ببینید، ارزش‌هایی را خواهید دید که امتحانشان را در طول زمان پس داده‌اند. ببینید این ارزش‌ها را چطور می‌توانید وارد سازمانتان کنید و برای پشتیبانی از آنها چه می‌توانید بکنید.
 
صداقت.
 ضرب‌المثل قدیمی "بار کج به منزل نمی‌رسد" یا "صداقت بهترین سیاست است" امروز بیشتر از گذشته صحت دارد. خیلی از شرکت‌ها و سازمان‌ها شعار صداقت پیشه بودن دارند. خیلی از کارمندان ادعای صادق بودن دارند اما چه صادق باشید و چه نباشید باید بدانید که گذشت زمان مشخص خواهد کرد که چه کسی صداقت داشته است و چه کسی نداشته است.
تمامیت.
 تمامیت یعنی قدرت و ثبات. یعنی بالاترین سطح ارزش‌ها و استانداردهای اخلاقی را تمرین کنید. تمامیت، کمال و درستی شخصیت شما و شرکتی که در آن هستید را نشان خواهد داد.
 

برای مطالعه کامل مطلب،ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۲۰ توسط احمد عاقلي
 

مدیریت زمان و اجرای فعالیت مطابق اولویتها

 

موفقیت در دنیای کار و تجارت،‌ اهمیت خود را از کنترل و برنامه‌ریزی زمان و تعیین برنامه‌های دقیق برای خود و آنان که طرف تجاری ما هستند، پیدا می‌کند. بنابراین مدیریت زمان همان مدیریت بر خویشتن است. واقعیت آن است که همه مردم به طور مساوی در یک هفته ۱۶۸ ساعت وقت در اختیار دارند که هر ساعت آن ۶۰ دقیقه است،‌ ولی آنچه باعث تفاوت بین افراد موفق با دیگران می‌شود. اداره کردن صحیح زمان و تسلط یافتن بر آن است .

امروزه پس از مدیریت اطلاعات،‌ مدیریت زمان به عنوان مهم‌ترین شاخه علم مدیریت محسوب می‌شود. این اهمیت به حدی است که پیتر دراکر، پدر علم مدیریت نوین، معتقد است : هر کس نتواند زمان خود را مدیریت کند،‌ هیچ چیز دیگر را هم نمی‌تواند مدیریت کند .

مدیریت زمان، مجموعه‌ای از فنون تکینک‌ها را برای اداره صحیح زمان،‌ پیشنهاد می‌کند که با به کارگیری این مهارت‌ها می‌توان به این نتایج دست یافت. : شناسایی اهداف و دستیابی منطقی و نظام‌مند آن، تعیین اولویت‌ها و فراهم آوردن دورنمایی بهتر از فعالیت‌ها، افزایش اثربخشی فعالیت‌ها،‌ شناسایی و تسلط بر عوامل ضایع‌کننده وقت،‌ کاهش تنش‌های ناشی از کار زیاد و به دست آوردن فرصت‌های بیشتر برای فعالیت‌های شخصی و خانوادگی .

با تشکر از استاد شجاعی

 

برای مطالعه کامل مطلب،ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۹۰/۰۵/۱۶ توسط احمد عاقلي
 

20 قانون طلایی برایان تریسی

 

 

 

لازمه ی استفاده از این 20 قانون این است که آمادگی داشته باشید تا هر تغییر لازم را بپذیرید. آمادگی انجام اشتباهات زیاد را داشته باشید و از آنها درس بگیرید و پیش بروید.

 

1) قانون ارزش ها
نحوه عملکرد شما همیشه با زیربنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است.
آنچه به راستی ارزش هایی را که واقعاً به آن اعتقاد دارید بیان می کند، ادعاهای شما نیست بلکه گفته ها، اعمال و  انتخاب های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است.
 


2) قانون عادت

حداقل 95 درصد از کارهایی که انجام می دهید از روی عادت است، خواه عادت های مفید و خواه عادت های مضر. شما می توانید عادت هایی که موفقیت تان را تضمین می کنند در خود پرورش دهید. یعنی تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیرارادی انجام نشود، تمرین و تکرار آگاهانه و مدام را ادامه دهید.

     برای مطالعه کامل مطلب، ادامه مطلب را کلیک کنید

 



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۳/۲۶ توسط احمد عاقلي
 

آلـویـن تافــلــر Alvin Toffler

آلوین تافلر و بکارگیری عبارت «شوک آینده»

آلوین تافلر به عنوان یکی از پیشگامان جهانی تغییر و تحول شناخته می‌شود. او با وسواس زیادی همواره از نگارش کلماتی همچون «روند» و «پیش‌بینی» در نوشته‌هایش اجتناب می‌ورزد و بر این نکته اصرار می‌کند که هیچ کس به درستی نمی‌تواند بگوید که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. کار ویژه‌ تافلر ارایه‌ مفهومی از اثرات تغییر است. این امر‌ ریشه در دانایی، فن‌آوری، هنر و توانایی برخورد با نتایجی است که زمانی حاصل می‌شوند که تغییرات پیچیده‌ تکنولوژیکی و اجتماعی بر نگرش‌ها و منافع گسترده تاثیر می‌گذارند.

تافلر در چند خط

1928 تولد
1965 بکارگیری عبارت «شوک آینده» در مقاله‌ای به نام افق
1970-1969 کار به عنوان مشاور در شرکت At&T
1970 انتشار کتاب شوک آینده
1977 ایجاد مؤسسه‌ آینده‌ جایگزین به همراه کلمن بزولد و جیمز دیتور
1980 انتشار کتاب موج سوم
1986 کمک به ایجاد شرکت ایسیک – کول به عنوان نخستین سازمان غیر کمونیستی و غیر دولتی در شوروی سابق
1990 انتشار کتاب تغییر قدرت
1993 انتشار کتاب جنگ و ضد جنگ
1996 ایجد انجمن تافلر به عنوان یک بنگاه مشاوره‌ مدیریت

زندگی و دوره‌ شغلی

آلوین توفلر در سال 1928 متولد شد. اگر چه او مسافرت‌های زیادی داشته است اما تمام تحصیلات و تجارب کاری او در داخل ایالات متحده صورت گرفته‌اند. او استاد مهمان در بنیاد راسل سیج ، استاد مهمان در دانشگاه کورنل ، عضو هیات علمی دانشکده‌ جدید تحقیقات اجتماعی و یک مشاور بسیار موفق کسب و کار بوده است. او دارای چندین مدرک افتخاری است و کتب او جوایز بسیاری کسب کرده‌اند.

بخش اعظم کارهای توفلر همراه با همسرش یعنی هایدی خلق شده‌اند – این اولین نکته‌ای است که او همیشه بدان اشاره می‌کند. آنها دارای مشارکتی بسیار برجسته هستند: هر دوی آنها در دانشگاه نیویورک زبان انگلیسی خوانده‌اند و سپس به یک زندگی کولی‌وار پرداختند و پس از جنگ به روستای گرینویچ رفتند که در آنجا استعداد خود در سراییدن شعر و نگارش رمان را بروز دادند. توفلر که در ابتدا قصد نداشت یک دانشمند بشود، در سنین جوانی متوجه ارزش علم و فن‌آوری در جهان مدرن شد و در نتیجه دوره‌ای را در مورد تاریخ فن‌آوری گذراند.

توفلر سال‌ها وفت خود را صرف روزنامه‌نگاری کرد و مطالب خود را در بسیاری از نشریات سیاسی، علمی و اقتصادی آن دوران نوشت. در سال 1960، او دعوت‌نامه‌ای از شرکت آی‌بی‌ام دریافت کرد تا مطلبی را در مورد مضامین بلند مدت اجتماعی و سازمانی رایانه بنویسد که همین موضوع او را با فن‌آوری‌های پیشرفته آشنا کرد. همین موضوع باعث شد که مطالب زیادی درباره‌ تغییر بنویسد که امروزه معروف‌ترین مطالب ذکر شده در باب این موضوع در سطح جهان هستند. کتاب موج آینده که نخستین کتاب ارزشمند درباره‌ تغییر است، تنها اندکی پس از تکمیل مقاله‌ آی‌بی‌ام، نوشته شد.

تفکر کلیدی

اگرچه او کتب زیاد و مقالات بی‌شماری منتشر کرده اما فلسفه‌ او و عقاید کلیدی او در سه کتاب خلاصه شده‌اند: شوک آینده (1970)، موج سوم (1980) و تغییر قدرت (1990). هر یک از این سه گانه کاری ارزشمند در نوع خود به شمار می‌رود اما آنها در کنار هم نشانگر عقاید توفلر درباره‌ تغییر به عنوان جریانی بی‌پایان هستند.

برای مطالعه کامل مطلب،ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید

 


ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۳/۱۲ توسط احمد عاقلي
 

اصول 14 گانه دمینگ در مدیریت


1- ایجاد عزم و اراده همیشگی و مستمر، برای ارتقا کیفیت در تولید کالا یا خدمات با هدف اینکه توانمندی لازم را برای رقابت در بازار به دست آورد و تجارت شرکت و موسسه به قوت خود باقی و پایدار بماند و علاوه بر آن اشتغال جدید هم بوجود آورد.


2- به کارگیری فلسفه جدید که بر اساس آن دیگر نمی توانیم اشتباهات مرسوم خود را با این عنوان که اینها اشتباهاتی کوچک و در حد قابل قبول! هستند؛ توجیه کنیم. با این دیدگاه حد قابل قبولی برای اشتباه در در مواردی مانند زیر وجود ندارد:
· ضایعات
· مواد معیوب
· کار معیوب
· محصول نامرغوب
· کارکنانی که آموزش ندیده انند و کار خود را بلد نیستند و می ترسند سووال کنند.
· خسارات جابجایی ها
· شیوه های آموزش قدیمی ضمن کار
· مدیریتهایی که در شرکت پایه و اساس بنیادی ندارند و هر آن ممکن است تعویض یا اخراج شوند.
· مدیران منتظر شغل


3- باید از تکیه بر تحمیل کیفیت با بازرسی و مچ گیری افراد دست کشید و ایجاد کیفیت در فرایند تولید را جایگزین آن کرد.


4- باید به روش رایج در خرید که در آن فقط قیمت ملاک انتخاب است، پایان داد و به جای آن باید به کاهش قیمت کل تمام شده فکر کنیم. روابط با فروشندگان و تامین کننده مواد مورد نیاز، بایستی بر داد وستد دراز مدت بر پایه اعتماد و دلبستگی متقابل باشد.


5- روش تولید، یا ارائه خدمت را باید به صورت پیوسته بهبود بخشید تا کیفیت بالا رود، بهره وری افزایش یابد و قیمت تمام شده کاهش پیدا کند.


6- استقرار مداوم روش آموزش ضمن خدمت در شرکت.


7- برقراری روش رهبری با این دیدگاه که کار مدیریت سرپرستی و نظارت نیست بلکه وظیفه مدیریت رهبری است. یک رهبر باید تلاش کند تا موانع و مشکلاتی را که باعث می شوند کارگران از کاری که انجام می دهند خوشحال نباشند و به آن افتخار نکنند، از میان بردارد(اصل 12). یک رهبر باید در کاری که بر عهده دارد، حرفه ای باشد و نیز اختیار کامل داشته باشد.

 
8- ترس و نگرانی را از سازمان خود دور کنید تا کارکنان بتوانند با خیال آسوده و موثر برای سازمان کار کنند.


9- سدها و دیوارهای جدایی و نفاق را بین واحدهای مختلف سازمان فروریزید. افراد واحدهای پژوهش، طراحی و تولید باید بصورت یکپارچه مانند یک تیم کارکنند تا موانع و مشکلات تولید محصول و خدمات ، یا چگونگی استفاده از آنها را پیش بینی کنند و رفع نمایند.


10- از شعار دادن و موعظه کردن خودداری کنید. نصیحت اثر معکوس دارد و باعث ایجاد روابط نامطلوب بین کارکنان با یکدیگر از یک طرف و کارکنان و مدیریت از طرف دیگر می شود چرا که تقصیر بسیاری از دستاوردهای کم بهره و بی کیفیت به گردن سیستم های موجود است و برای بهبود آنها کاری از کارکنان ساخته نیست و اساسا خارج از اختیارات و مسوولیت های آنهاست.


11- از برقراری استانداردهای کمی(سهمیه) برای تولید خودداری کنید. همچنین از به کارگیری روش مدیریت بر اساس هدف گذاریMBO پرهیز نمایید.


12- سدها و موانعی که باعث می شود کارگران، مدیران و مهندسان از کاری که انجام می دهند رضایت خاطر نداشته باشند، از میان بردارید. باید مسوولیت سرپرستان از مراقبت صرفا کمی، به توجه کیفی تغییر پیدا کند. از مقایسه و ارزیابی افراد خودداری ورزید و ارزیابی مشاغل یا مدیریت بر اساس هدف را رها کنید.


13- یک نظام آموزشی و خودبهسازی جدی و قوی به وجود آورید.


14- ترتیبی دهید که همه در فرایند دگرگونی در مدیریت مشارکت داشته باشند، به یاد داشته باشید که این دگرگونی کار همه افراد سازمان است.

 

با تشکر از آقای شهرود پور حسینی

ارسال در تاريخ چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۱/۱۰ توسط احمد عاقلي
 

چین را بهتر بشناسیم

 

در طول جنگ جهانی دوم کمونیست‌ها و ملی‌گراهای چین با هم متحد شدند اما بعد از آن در

یک نبرد داخلی کمونیست‌ها به پیروزی رسیدند. حالاچین مانده است و دنیایی که تولید در آن

وابسته به چین است. این کشور با بهر‌ه کشی از شهروندان پرتعداد خود رشد کرده است و

یکی از تهدیدهای بزرگ جهان مولد به شمار می آید. چینی‌ها به کمونیسم  به شیوه دولتی آن

پایبند مانده‌اند ودر عین حال بهترین روابط بین آن‌ها و نظام‌های سرمایه داری وجوددارد

Description: www.talab.ir

 

چین با ۱ میلیارد و ۳۳۸ میلیون نفر، پرجمعیت‌ترین کشور جهان است و بعد از آن هند با

جمعیتی بالغ بر ۱ میلیارد و ۱۵۶ میلیون نفر قرار دارد. آمریکا در رتبه سوم قرار گرفته و در

سال ۲۰۰۹ در حدود ۳۰۷ میلیون نفر جمعیت داشت.چین با نزدیک به هشتصد میلیون نفر

 نیروی کار یکی از صنعتی‌ترین کشورهای جهان است.

 

میزان تولید نیروی کار این کشور در سال ۲۰۰۹ شامل موارد زیر است:

۶۷ میلیون و ۶۵۳ هزار تلویزیون LCD

59 میلیون ۳۰۵ هزار یخچال

۲۲٫۳ تریلیارد نخ سیگار

۶۱۹ میلیون و ۲۴۵ هزار گوشی موبایل

۱۳ میلیون و ۲۱۲ هزار تن شکر

۱۳ میلیون و ۷۹۵ هزار موتورسیکلت

 

میزان صادرات چین فوق‌العاده بالا است:

۵۸ میلیارد دلار ارزش صادرات کفش

۳۹ میلیاردو ۶۰۰ میلیون دلار ارزش صادرات گوشی موبایل

۱۰۷ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار ارزش صادرات پوشاک

آمریکا به عنوان دومین واردکننده محصولات چینی سالانه ۲۲۰ میلیارد دلار برای کالاهای چینی پرداخت می‌کند.

میزان واردات اتحادیه اروپا از چین سالانه ۲۳۶ میلیارد دلار است.

غذا در چین:

بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در چین کشاورزی می‌کنند.

۲۶ درصد از کل برنج جهان از چین می‌آید.

میزان تولید کشاورزان چینی سالانه حدود ۱۹۳ میلیون تن محصول است و در سال ۲۰۰۸ از این مقدار تولید، ۱۳۰ میلیون و ۷۷۸ هزار تن آن در چین خورده شده است.

برنج ۲۶ درصد از کالری مورد نیاز روزانه چینی‌ها را تامین می‌کند در حالی که سهم برنج در تامین کالری آمریکایی‌ها تنها ۲ درصد است.

سالانه در چین ۳۰۰ میلیون لاک‌پشت برای استفاده در غذا فروخته می‌شود.

 

ارتش در چین:

ارتش آزادی‌بخش چین بزرگ‌ترین نیروی نظامی فعال در جهان است که ۳٫۴ میلیون نیروی آماده و ۱٫۲ میلیون نیروی ذخیره دارد.

بودجه نظامی چین ۸۰٫۶۴ میلیارد دلار و بودجه نظامی آمریکا ۶۰۷ میلیارد دلار است. فرانسه با ۶۵٫۷ میلیارد دلار سومین کشور از نظر مقدار بودجه درنظر گرفته شده برای ارتش است.

چین بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ بمب هسته‌ای دارد.

تعداد جنگنده‌های چین ۲۰۲۴ فروند هواپیما است. این مقدار در آمریکا ۵۵۵۰ جنگنده و در روسیه ۲۸۳۲ جنگنده است.

نیروی زمینی چین دارای ۷۵۰۰ تانک است و آمریکا ۶۰۰۰ تانک برای نبرد‌های زمینی دارد.

 

تعداد اعدامی‌ها در چین از مقدار اعدام در سراسر جهان بیشتر است.

 

در قانون چین ۶۸ جرم منجر به اعدام می‌شود که برخی از آن‌ها عبارتنداز:

ایجاد آتش‌سوزی عمدی

جعل اسناد

اختلاس

قاچاق مواد مخدر

فرار مالیاتی

فروش غذا یا داروهای آلوده

رشوه‌خواری و فساد دولتی

در حدود ۵۰۰۰ نفر در سال ۲۰۰۹ اعدام شدند.

رسانه‌های چینی اعلام کردند از بین هر ۱۰ اعدام یک مورد مربوط به جرایم اقتصادی کوچک است

ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۸۹/۰۸/۲۹ توسط احمد عاقلي
 

کارمندان جديد براي کدام بخش مناسبند؟

 


براي اينکه تشخيص دهيد کارمندان جديد را بهتر است در کدام بخش به کار بگماريد، مي توانيد به ترتيب زير عمل کنيد:

400 عدد آجر در اتاقي بگذاريد و کارمندان جديد را به آن اتاق هدايت نماييد. آنها را ترک کنيد و بعد از 6 ساعت بازگرديد. سپس موقعيت ها را تجزيه و تحليل کنيد:

o  اگر دارند آجرها را مي شمرند، آنها را در بخش حسابداري بگذاريد.

o  اگر از نو (براي بار دوم) دارند آجرها را مي شمرند، آنها را در بخش مميزي بگذاريد.

o  اگر همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند، آنها را در بخش مهندسي بگذاريد.

o  اگر آجرها را به طرزي فوق العاده مرتب کرده اند، آنها را در بخش برنامه ريزي بگذاريد.

o  اگر آجرها را به يکديگر پرتاب مي کنند، آنها را در بخش اداري بگذاريد.

o  اگر آجرها را تکه تکه کرده اند، آنها را در قسمت فناوري اطلاعات بگذاريد.

o  اگر بيکار نشسته اند، آنها را در قسمت نيروي انساني بگذاريد..

o  اگر سعي مي کنند آجرها ترکيب هاي مختلفي داشته باشند و مدام جستجوي بيشتري    مي کنند و هنوز يک آجر هم تکان نداده اند، آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذاريد.

o  اگر اتاق را ترک کرده اند، آنها را در قسمت بازاريابي بگذاريد .

o  اگر به بيرون پنچره خيره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ريزي استراتژيک بگذاريد.

o  اگر بدون هيچ نشانه اي از تکان خوردن آجرها با يکديگر در حال حرف زدن هستند، به آنها تبريک بگوييد و آنها را در قسمت مديريت قرار دهيد.

ارسال در تاريخ جمعه ۱۳۸۹/۰۷/۰۲ توسط احمد عاقلي
 

12نکته برای طرح گفتگوی کوتاه و سودمند

12نکته برای طرح گفتگوی کوتاه و سودمند

"فاین" که یک سخنران حرفه ایست و همراهانش راهکارهای زیر را برای برقراری یک مکالمه کوتاه، مختصر و مفید به ما پیشنهاد می‌کنند.
 

بر اساس مکتوبات "دبرا فاین" نویسنده کتاب "هنر مکالمات کوتاه" توانایی برقراری ارتباط با دیگران از طریق گفتگوهای کوتاه می‌تواند شما را به جاهای بالایی برساند. "فاین" در گذشته یک مهندس خجالتی بوده و در سمینارها و همایش‌ها داخل دستشویی پنهان می‌شده تا با دیگران برخوردی نداشته باشد و مجبور نشود که با آنها صحبت کند. در حال حاضر او یک سخنران حرفه‌ای است و معتقد است که قابلیت برقراری ارتباط با دیگران یک امر کاملاً اکتسابی است. "فاین" و همراهانش راهکارهای زیر را برای برقراری یک مکالمه کوتاه، مختصر و مفید به ما پیشنهاد می‌کنند:

1) زمانیکه آماده ملاقات با شخصی می‌شوید، چند مطلب مشترک را در ذهن داشته باشید تا در مورد آنها صحبت کنید و همچنین چند سؤال نیز در ذهن داشته باشید تا آنها را مطرح کرده و طرف مقابل را نیز به صحبت کردن وا دارید. اگر شخص مقابل را قبلاً ملاقات کرده‌اید، سعی کنید چیزهایی که از او به یادتان مانده را به میان بکشید مثلاً علاقه مشترکتان به یک ورزش خاص، یا عضویت مشترک در یک مرکز خیریه.

۲) اولین فردی باشید که می‌گوید: "سلام." اگر مطمئن نیستید که طرف مقابل شما را به درستی به جا می‌آورد یا نه، خودتان را معرفی کرده و اسمتان را بگویید تا فشار و استرس کمتری را متحمل شود. به عنوان مثال اینطور عمل کنید: "آقای علی کاظمی؟ من محسن بختیاری هستم، از دیدن شما خوشبختم" لبخند یادتان نرود و زمانیکه فردی را ملاقات میکنید، حتماً با او دست بدهید.

۳) در زمان معارفه دقت کافی داشته باشید و سعی کنید نام‌ها را به خاطر سپرده و در طول مکالمه به کرات از آنها استفاده نمایید.

۴) با بیان یک عبارت متداول کاری کنید تا طرف مقابل به صحبت کردن ادامه دهد و در نهایت هم یک سؤال کلی از او بپرسید.

۵) با توجه به حرف‌های او و نشان دادن واکنش‌های مثبت از طرف مقابل پشتیبانی کرده و تمام حواس خود را به وی معطوف کنید. در تمام طول گفتگو ارتباط چشمی را برقرار نگه دارید و هنگامیکه فرد در حال صحبت کردن با شماست سر خود را به این طرف و آن طرف نچرخانید و قسمت‌های دیگر اتاق را نگاه نکنید.

۶) بیشتر از آنچه حرف می‌زنید، گوش کنید.

۷) چیز جالبی برای ارائه دادن در دست داشته باشید. سعی کنید دانش خود را همواره به روز نگه دارید و از وقایع و اخبار جدید با اطلاع باشید. آگاهی از اخبار و وقایع فرهنگی می‌تواند به شما کمک کند تا راحت تر با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید. می‌توانید سر صحبت را با جمله‌هایی به این شرح باز کنید: "نظر شما در مورد ........ چیست؟" ، و یا "شنیده اید که .............؟" از موضوعات منفی و بحث برانگیز پرهیز کنید، و وارد جزئیات مسائل شخصی نشوید.

۸) اگر قصد دیدن شخص خاصی را دارید، بهترین راه این است که از یکی از آشنایان آن فرد تقاضا کنید تا شما را به او معرفی کند. از یک دوست دو جانبه بخواهید تا این افتخار را نصیب شما کند.

۹) اگر کسی کارت ویزیت خود را به شما تعارف کرد، آنرا به عنوان یک هدیه قبول کنید. با هر دو دست آنرا بگیرید و مدتی به آن نگاه کنید و چیزهایی که روی آن نوشته شده است را به دقت بخوانید. وقتی خواندن تمام شد، آنرا در جیب کت و یا کیف دستیتان قرار دهید تا با این کار نشان دهید که برایتان ارزشمند است.

۱۰) مراقب ژست و پرستیژ خود باشید. افرادیکه بیش از اندازه احساس راحتی میکنند، موجبات ناراحتی دیگران را فراهم می‌آورند. از سوی دیگر اگر راحت نبودید باز هم اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و خود را آرام و موقر نشان دهید.

۱۱) پیش از آنکه در گفتگویی که تازه به آن پیوسته‌اید، شرکت کنید، ابتدا برای مدتی گوش دهید و جوانب مختلف آن را در نظر بگیرید. مطئمناً دوست ندارید که با صحبت‌های نابجا فرصت‌های استثنایی را پایمال کنید.

۱۲) راه‌های فراری هم برای خود و هم برای طرف مقابل بگذارید. به عنوان مثال: "من باید همین حالا به کار یکی از مشتری‌هایم رسیدگی کنم" و یا "من وقت نکردم نهار بخورم به همین خاطر باید یک سر به بوفه بزنم" و یا "اجازه دهید نوشیدنی‌هایتان را عوض کنند."

اما در چه زمانی باید از یک مکالمه بیرون آمد؟ باید کاری کنید که ابتدا تاثیر مناسبی بر روی فرد مقابل بگذارید و همچنین کاری کنید که به دنبال شما بیایند به همین دلیل میبایست: "باهوش و مختصر عمل کرده و آنها در انتظار بگذارید."
گردآوری: گروه سبک زندگی سیمرغ
 www.seemorgh.com/lifestyle
منبع: tafahomnews.com

ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۸ توسط احمد عاقلي
 

دوازده نكته مهم و مهمتر در مدیریت

پاسخ به سوال مهم است - ایجاد سوال مهمتر

ماهی دادن به نیازمند مهم است - آموزش ماهی گرفتن مهمتر

تشویق به موقع مهم است - علت را به فرد گفتن مهمتر

خوبی کسی را گفتن مهم است - آموزش چگونه خوب بودن مهمتر

عیب کسی را به او گفتن مهم است - عیب خود را پرسیدن مهمتر

گفتن مهم است - - سكوت به موقع مهمتر

علم و بصیرت مهم است - اندیشه و تدبیر مهمتر

خوب گوش دادن مهم است - به کارگیری آنها مهمتر

کار درست انجام دادن مهمتر - کار را درست انجام دادن مهم است 

صداقت و راستی مهم است - مصلحت اندیشی درست مهمتر

مدیریت مهم است - رهبری مهمتر

من مهم است - ما مهمتر

 

ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۶/۱۱ توسط احمد عاقلي
 

چطور امضایی شیک و جالب داشته باشیم


چطور امضایی شیک و جالب داشته باشیمآیا دوست دارید امضایی جالب درست مثل هنرپیشه محبوبتان داشته باشید؟ فقط کافی است این مراحل را دنبال کنید تا امضایی زیبا و شکیل برای خودتان درست کنید.مراحل:1.به امضاهای مختلف نگاه کنید


و ظاهر هر کدام را به خوبی بررسی کنید. آیا این امضاها فقط خطوطی کج و معوج هستند یا واقعاً شیک و زیبا؟

2. یک ورق کاغذ بردارید و امضای خودتان را روی آن تمرین کنید. سعی کنید چشمانتان را ببندید و اسمتان را همانطور که دوست دارید روی آن امضا کنید و بعد ببینید چه شکلی است.

3. اینجا چند کار جالبی که می توانید با امضایتان انجام دهید را آورده ایم:

o اولین حرف اسمتان را بزرگتر و بقیه حرف ها را کوچکتر بنویسید. برای اسم فامیلتان هم همینطور.

o می توانید برای امضا فقط از حروف اول اسم و فامیلتان استفاده کنید یا فقط حرف اول اسم کوچک و نام فامیل را کامل بنویسید.

o اسم و فامیلتان را کج بنویسید.

o از حرف آخر اسم فامیلتان خطی روی امضایتان بکشید. اگر می خواهید اینکار را بکنید دقت نمایید که امضایتان آنقدر کوچک نباشد که خوانده نشود. همچنین می توانید در آخر اسم یک منحنی به سمت بالا داده و خطی به سمت طرف دیگر امضا بکشید.

o از مدل های مختلف خط استفاده کنید: باریکف پهن، عمودی، کج و ...

4. تا جایی که می توانید با مدل ها و خط های مختلف امضایتان را امتحان کنید.

5. حالا به همه امضاها نگاهی بیندازید و هرکدام را بررسی کنید. آیا دوستش دارید؟ آیا این امضا می توانید نماد شما باشد؟ آیا به اندازه کافی زیبا و خاص هست؟

6. وقتی آن امضایی که واقعاً دوست داشتید را پیدا کردید، آنرا روی یک صفحه کاغذ دیگر تمرین کنید تا خوب در آن استاد شوید.

7. مطمئن شوید که کاملاً از امضایتان رضایت داشته باشید (به قسمت هشدارها مراجعه کنید).

نکات

· می توانید از طرح هایی مثل قلب یا گل در انتهای حروف اسمتان استفاده کنید.

· همچنین می توانید در زیر یا روی امضایتان از نمادهای کوچک استفاده کنید.

· اگر می ترسید موقع امضا کردن کسی نوشتن هر حرف امضایتان را نگاه کند، می توانید از حرف اول اسم کوچک و بخش اول اسم فامیلتان در امضا استفاده کنید. اگر می بینید که انجام امضایتان 7 ثانیه یا بیشتر طول می کشد، سعی کنید آنرا کوتاه تر کنید یا حرکت دستتان را سریعتر کنید. 5 ثانیه برای انجام امضا سرعت بدی نیست اما باید سعی کنید که امضا کردنتان را به 4 ثانیه یا کمتر برسانید.

هشدارها

· به اینکه هر چند وقت یکبار امضایتان را عوض می کنید خوب دقت داشته باشید چون ممکن است باعث شود در شناخت هویتتان در بعضی جاها ایجاد اشکال کند، مثلاً در پاسپورت، امضای دسته چک و امثال آن.

· طوری نباید به نظر برسد که برای انجام امضایتان خیلی تلاش می کنید. امضایتان نباید خیلی غیر طبیعی، بیش از حد پرکار یا طولانی باشد

 

ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۶ توسط احمد عاقلي

عنوان

ماتسوشيتا و موفقيت
نويسنده

ماتسوشيتا، كونوسوكي

 

حتي ساده‌ترين مردمان مي‌توانند به دستاوردهاي بسياري نايل شوند به شرطي كه مصمم باشند، تنبلي را كنار بگذارند و از خود كار بكشند.

روزهاي سخت را به عنوان روزهاي خطر ننگريد بلكه آنها را فرصتهاي نيكويي براي فراگيري به شمار آوريد.

در سختي و در شكست انسان مي‌تواند تولدي ديگر اما نيرومندتر پيدا كند.

شوق فروتنانه و صادقانه براي ارزيابي كنش‌هاي خويش، كانون شكوفايي انسان قرار دارد.

 

منبع

كاتر، جان. 1381. رهبري كارآفرين: ماتسوشيتا درخشانترين كارآفرين سده بيستم. ترجمه محمدعلي طوسي. تهران: مركز آموزش مديريت دولتي.

 

ارسال در تاريخ جمعه ۱۳۸۹/۰۴/۲۵ توسط احمد عاقلي

ماتریس مدیریت زمان

 
در مطلب قبلی “۷ نکته کاربردی برای مدیریت زمان” توضیح دادم که در خصوص اولویت بندی فعالیتها مطلب اختصاصی خواهم نوشت. در این مطلب ماتریس مدیریت زمان را معرفی می کنم. ماتریس مدیریت زمان توسط استفان کاوی در کتاب First Things First مطرح شده و کاربرد مناسبی برای مدیریت و اولویت بندی فعالیتها داره. بخاطر شکل این ماتریس شما می توانید آن را روی یک مقوا داشته باشید و از Stick Note بر روی آن استفاده کنید یا بر روی یک برگ کاغذ آن را بکشید و با مداد محتویاتش را پر کنید و یا حتی آن را در Excel داشته باشید.

شکل زیر ماتریس مدیریت زمان است (برای مشاهده تصویر بزرگ روی عکس کلیک کنید):

  • بخش یک: تمام فعالیتهایی که در زمان مشخص باید انجام شوند در این قسمت قرار می گیرند.
  • بخش دو: 

    فعالیتهای مهمی که انجامشان الزامیست اما در زمان کوتاه انجام نمی شوند و بیشتر زمانبندی بلندتری دارند.

  • بخش سه: 

    فعالیتهایی که خیلی اهمیتی ندارند اما شما نقشی در بوجود آمدنشان ندارید و باید بتوانید مدیریتشان کنید در غیر اینصورت تبدیل به دامی برای از بین بردن زمان شما خواهند شد.

  • بخش چهار: 

    فعالیتهای بیهوده ایست که خود فرد خودش را درگیر آنها می کند و زمانش را از بین می برد. بخشی از عادات منفی می تواند در این قسمت قرار گیرد

  • منبع: سایت آسان دانلود

ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ توسط احمد عاقلي

نقشه ذهنی اهداف خود را ترسیم کنید!

 

من همیشه یک دفتر کنار دستم هست و هر آنچه که در روز مربوط به کارم باشد را در آن یادداشت می کنم. این دفتر کمک می کند تا بتوانم هر از چند وقتی تمام خط خطیهایم را مرور کنم و گاهی چیزهایی که فراموش کرده ام را دوباره در آن پیدا کنم. امروز که دفترم را باز کردم بیشتر به کشیدن یک نقشه فکر کردم. نقشه ای از موضوعات مهم برای خودم. این موضوع را هم در ذهنم داشتم که چرا هربار ما اهدافمان را تعریف می کنیم و باز آنها را فراموش می کنیم. همانطور که چیزهایی در دفترم می نوشتم، نقشه ذهنی که اولین روز سال ۸۸ درست کرده بودم را روی لپ تاپم باز کردم و شروع کردم به مرور آن. جالب بود که بسیاری از مواردی را که در آن ترسیم کرده بودم اکنون در حال انجامشان بودم. البته باید اعتراف کنم در بعضی از موارد هم بر عکس آنچه که انتظار داشتم کند پیش رفته و تنبلی کرده بودم. دیدن این اهداف و نوشتن مطالبی در دفترم مرا به نتایجی رساند که آنها با شما به اشتراک می گذارم. این نکات به شما در تعیین اهداف و ایجاد یک نقشه عملیاتی برای دستیابی به آنها کمک خواهد کرد.

نکته یک

مکتوب کردن اهداف یک پیش شرط بی چون و چرا است. تا وقتی اهدافتان یا خواسته هایتان مکتوب نشود سراغ باقی قضایا نروید. مکتوب کردن اهداف می تواند نوشتن آنها در یک دفتر، سررسید، نوشتن روی یک برگ کاغذ و گذاشتنش در کیف پول یا قرار دادن چند تصویر کنار هم و درست کردن تابلویی از خواسته ها (Vision Board) باشد.
حتی ایجاد یک نقشه ذهنی به این موضوع کمک می کند. در هر صورت به هر شکلی که بیشتر باب میل خودتان است اهدافتان را مکتوب کنید.

نکته دو

بعد از نوشتن اهداف مرور مداوم آنها و انجام دادن کارهای مربوط به هر کدام بسیار مهم است. اما باید توجه داشته باشید که این کار برای بار اول همانطور که می خواهید انجام نمی شود. یعنی بار اول که اهدافتان را نوشتید از این موضوع بسیار احساس رضایت خواهید کرد اما بعد از چند روز همه چیز فراموش می شود. مسئله این است که نوشتن اهداف را فراموش نکنید. خود را به این موضوع عادت دهید. حتی اگر اهدافی که بار اول نوشتید را لازم شد با شکلی جدید و مطلوب بازنویسی کنید. برنامه ریزی مثل دارو نیست که تا آن را خوردید اثر کند. برنامه ریزی مثل آموختن یک رشته فنی است که با پیشرفت تجربه و دانش شما، مهارتتان در این موضوع افزایش پیدا می کند. از امروز تا پایان عمر طولانیتان شما درحال کشف راه های جدید برنامه ریزی خواهید بود. پس با یکبار عمل نکردن به برنامه ها نا امید نشوید و نوشتن اهداف را ادامه دهید.

اما چطور یک نقشه ذهنی برای اهدافمان ایجاد کنیم؟ ابتدا مطلب من درباره نقشه ذهنی و کاربردهای آن را مطالعه نمایید سپس نکات زیر را اجرا کنید:

۱٫       مسئله اول این است که در محلی قرار داشته باشید که در آن احساس آرامش می کنید. اتاقتان، دفتر کارتان، کافی شاپ، پارک و یا هرجای دیگر. بعضی ها هستند که در میان شلوغی تمرکز بهتری دارند. اگر از این دسته هستید خودتان را به یک نقطه شلوغ برسانید.

۲٫       نور، دمای هوای، میز و صندلی مناسب بسیار به شما کمک خواهند کرد. پس بهترین شرایط را برای خود ایجاد کنید. می توانید از یک موسیقی بسیار ملایم هم استفاده کنید. به آرامش شما بسیار کمک خواهد کرد.

۳٫       به موضوعات اصلی درباره خودتان فکر کنید. زندگی ما دارای یک بعد نیست. همه ما در طول زندگی خود ابعاد مختلفی را تجربه می کنیم. وقتی به این موضوع فکر می کنید سرفصل های اصلی را در نظر بگیرید. بعنوان مثال این موارد می توانند سرفصلهای اصلی باشند: فعالیتهای هنری، پیشرفت در کار، پیشرفت تحصیلی، خانواده و دوستان و …

۴٫       بعد از تعیین سرفصلهای اصلی هر کدام از این شاخه ها را گسترش دهید و دقیقا بنویسید که در هر شاخه به چه مواردی می خواهید دست پیدا کنید. ممکن است هرکدام از مواردی که می نویسید برای موارد دیگر لازم و ملزوم باشند. ایرادی ندارد موارد تکراری را زیر شاخه های مختلف بنویسید. اینطور متوجه خواهید شد که با یک تیر ممکن است چند نشان بزنید. شاخه ها را تا آنجا که ممکن است ادامه دهید تا به جزییات فعالیتها برسید. مثلا در سرفصل هنر علاقه شما موسیقی است. می خواهید ستار بزنید. برای نواختن ستار باید ساز بخرید. هفته ای یک روز در کلاس شرکت کنید و زمان تمرین آزاد کنید. برای موارد دیگر نیز هرآنچه لازم است بنویسید.

۵٫       بعد از تکمیل نقشه، برای هر سرفصل و موضوع یک جدول با چهار بخش ایجاد کنید. این چهار بخش باید شامل لیست تواناییها، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها باشد. سپس خوب فکر کنید و این چهار بخش را پر کنید. چطور می توانید در کاری موفق شوید بدون اینکه از تواناییها و نقاط ضعف خود آگاه باشید و یا موقعیتها و تهدیدها را نشناسید. شما در حالت عادی هیچگاه چشم بسته از خیابان رد نمی شوید. این جدول برای برنامه ریزی رسیدن به اهداف، به شما کمک می کند. این نوع تحلیل را تحلیل SWOT که سرنام (Strengths, Weaknesses, Opportunities, Threats) است می نامند. جدول زیر یک نمونه از تحلیل SWOT است.

 

اکنون شما دارای یک نقشه کامل از اهدافتان هستنید. می توانید این نقشه را به هر شکل که دلتان می خواد دربیاورید و هرکجا که دوست دارید آن را قرار دهید. مکتوب کردن آنچه که می خواهید به همراه تحلیل SWOT برای اهداف مختلف به شما این امکان را می دهد تا با دانش کامل در مورد اهدافتان اقدام کنید. در بسیاری از موارد ما می دانیم چه می خواهیم اما نمی دانیم که چطور باید اقدام کنیم. تحلیل SWOT در تصمیم گیری و تعیین نقطه شروع به شما کمک بزرگی خواهد کرد.

از موارد مهم دیگر زمانبندی اهداف است. شما باید بدانید که به چه هدفی تا چه زمانی می خواهید دست پیدا کنید. باز گذاشتن اهداف معنی این جمله را می دهد: “حالا وقت هست انجامش می دم.” و شما هیچگاه کار مورد نظر را انجام نخواهید داد. اما باید این نکته را در نظر بگیرید که زمانبندی مشکل ترین کار این قسمت است. برای اینکه بتوانید زمانبندی کنید ابتدا زمان را برای سرفصلها و اهداف اصلی و با توجه به اولویت مد نظرتان تعیین کنید. این زمانبندی می تواند دستیابی به یک هدف تا مثلا پنج سال آینده باشد. سپس با توجه به تحلیل SWOT یک نقشه حرکتی و با در نظر گرفتن اولویت ایجاد کنید و هرکدام از کارهای مربوط به هدف اصلی را طوری زمانبندی کنید که مدتش از هدف اصلی بیشتر نشود. بدون شک این زمانبندی بهترین و دقیق ترین نخواهد بود و شما با پیشرفت کارها باید مدام آن را مرور و اصلاح نمایید.

برای انجام تمام این کارها می توانید از ابزارها و نرم افزارهای مختلف استفاده کنید. با اینکه کامپیوتر حرفه من است اما خودم در چنین مواردی با خودکار و کاغد و همان دفترم احساس راحتی بیشتری می کنم.

در صورتیکه می خواهید درباره Vision Board بیشتر بدانید مطلب چشم انداز زندگی، آینه اهداف را در سایت پورعلی.نت بخوانید.

منبع: سایت آسان دانلود

ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ توسط احمد عاقلي

 

                                   ۷  نکته کاربردی در مدیریت زمان

 

۱- فعالیتهایتان را ثبت کنید

در تمام راهکارهای مدیریت زمان ثبت کردن فعالیتها اولین کاری است که باید انجام داد. این ثبت کردن می تونه به هر شکلی و با استفاده از هر ابزاری باشه. شما می تونید فعالیتهایتان را در یک دفتر ثبت کنید و یا در نرم افزارهایی مثل Outlook، Google Tasks و یا ابزارهای مشابه کارهایتان را ثبت کنید. اما نوشتن فعالیتهاو گذاشتنشان جلوی چشمتان باعث می شود که بدانید دقیقا چه کاری باید انجام دهید و کاری را فراموش نخواهید کرد.

۲- اولویتها را تعیین کنید

تعیین اولویتها یکی دیگر از موارد مهمی است که در بیشتر راهکارهای مدیریت زمان به آن اشاره شده. تعیین اولویتها به شما یک نظم کاری خواهد داد. درباره تعیین اولویتها در مطلب بعدی یک راهکار عملی معرفی خواهم کرد.

۳- زمانهای موثر خود را بشناسید

منظورم دقیقا از زمان موثر چیست؟ برای هر کسی اتفاق می افته که در ساعاتی از روز پرانرژی تر و با انگیزه تر از دیگر ساعات روز باشد. بعنوان مثال بعضی ها صبح تا قبل از ظهر موثر تر هستند و بعضی ها بعد از ظهر ها. شناختن این زمان به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید بهتر تشخیص دهید که زمان مناسب چه فعالیتی چه موقعی خواهد بود.

۴- میزان زمان هر فعالیت را تخمین بزنید

برآورد زمانی برای هر فعالیت می تواند کمک کند تا تخمین بزنید فعالیتهایتان چع میزان از ساعات روز را به خود اختصاص خواهد داد. این کار می تواند در مدیریت کارهای برنامه ریزی نشده نیز به شما کمک کند. فعالیتها برنامه ریزی نشده بخشی از اتفاقات روز هستند که آگاهی از میزان زمانی که روزانه در اختیار دارید می تواند به برنامه ریزی بهتر برای آنها نیز کمک کند.

۵- فعالیتهای برنامه ریزی نشده را مدیریت کنید

وقتی اتفاق پیش بینی نشده ای رخ می دهد اول درجه اهمیت آن را بررسی کنید. سعی کنید به راه حلها فکر کنید. گاهی باید به چنین کارهایی “نه” گفت و گاهی می توان این کارها را به شخص دیگری واگذار کرد و از کمک دیگران استفاده کرد.

۶- با خودتان ملاقات کنید

در طول روز از طریق ایمیل، تلفن، جلسات حضوری با افراد مختلف برخورد می کنیم. بهتر است زمانی را برای خودتان کنار بگذارید. خودتان از از دنیای آنلاین و برخوردها را جدا کنید و فعالیتهایتان را بازنگری کنید.

۷- توان تمرکز خود را بالا ببرید

مهارت در کنترل تمرکز می تواند نقش مهمی در مدیریت فعالیتهایتان داشته باشد. برای کنترل تمرکز باید عواملی را که باعث از دست رفتن تمرکز می شود شناخت.

منبع:سایت آسان دانلود

ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ توسط احمد عاقلي

سرویس مدرسه در ژاپن
 
 
 
سرویس مدرسه در ایران
 
ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۸۸/۰۹/۱۲ توسط احمد عاقلي
راه‌هاي كاهش مصرف بنزين
شايد باور نكنيد اما حتي در هنگام گردش به چپ بنزين بيشتري مصرف مي‌شود تا هنگام گردش به راست ناگريز بايد توقف كرد و موتور ماشين بايد مدتي درجا كار كند و اين يعني بنزين بسوزاند اما جلو نرود تا راه باز شود و شما بتوانيد به چپ گردش كنيد.

مي‌توانيد به ازاي هر خودرو دست كم 600 ليتر سوخت كمتر مصرف كنيد و يا به عبارتي در سال 50 هزار تومان كمتر پول بنزين بدهيد. البته اگر قيمت واقعي بنزين را يك چيزي حدود 50 سنت يا 500 تومان در نظر بگيريم رقمي كه از محل صرفه جويي سالانه عايد كشور مي شود به ازاي هر خودرو به 300 هزار تومان مي‌رسد.

مواردي كه مطرح خواهند شد، صرفاً جهت پايين آوردن مصرف سوخت است و لزوماً نمي‌تواند بهترين راندمان را به همراه داشته باشد. برخي نكات حتي معكوس خواهند شد.

با توجه به جيره بندي شايد استفاده از راه‌هاي كاهش مصرف بنزين براي عده اي مفيد باشد. گرم كردن ماشين در صورتيكه هواي بيرون براي خودتان سرد نيست لزومي ندارد براي روشن كردن پس از روشن نمودن مي‌تواند حركت كنيد. بهترين راه كاهش مصرف سوخت حركت كم شتاب است. تخت گاز نكنيد و اجازه بدهيد سرعت ماشين به آرامي زياد شود. دور موتور را نه زياد بالا ببريد و نه زياد پايين نگه داريد معمولاً براي خودروهاي ايراني دو موتور 2 الي 4 هزار بهترين حالت است معمولاً براي خودروهاي دور موتور 3 هزار بهترين حالت است. سرعت خودرو را حداكثر تا حدود 80 يا 90 نگهداريد زيرا بيش از آن نيروي هوا مصرف بنزين را زياد خواهد كرد.

در سرپايي‌ها هرگز دنده را خلاص نكنيد در حالت خلاص موتور براي روشن ماندن بنزين مي‌سوزاند اگر ماشين در دنده باشد چون موتور توسط گيربكس حركت مي‌كند در دنده‌اي مناسب بگذاريد (دنده 3 يا 4) و اصلاً گاز را فشار ندهيد. در سر بالايي‌ها هم سعي كنيد دور موتور مناسب باشد دور موتور كم در سر بالايي (زير 3 هزار) مصرف سوخت را زياد مي‌كند.
 
خاموش و روشن كردن ماشين پشت چراغ قرمز لزومي ‌ندارد. سعي كنيد مسيري را برويد كه كمتر چراغ قرمز يا توقفگاه داشته باشد اگر مسير طولاني بشود نيز بهتر است از اينكه پشت حتي يك چراغع قرمز بمانيد. ترمز كردن اثري بر مصرف بنزين ندارد پس در ترمز كردن هيچوقت شك نكنيد حتي ترمز كردن شديد هم مصرف بنزين را زياد نمي‌كند. سعي كنيد با سرعت ثابت حركت كنيد و خيلي سرعت ماشين را كم و زياد نكنيد. عوض كردن دنده‌ها در سرعت مناسب خيلي مهمه سعي كنيد دنده را در وضعيتي عوض كنيد كه خودرو هيچ تكاني نخورد.

رانندگي در شهر و جاده

1 در رانندگي با دو موتور بالا پرهيز كنيد. اين كار حتي تا 40% مصرف سوخت را افزايش مي‌دهد.

2 «كم گاز» رانندگي كنيد. سعي كنيد پدال گاز را در يك سوم وحتي در يك چهارم ارتفاع آن حفظ كنيد.

3 بهتر است زودتر به دنده سبك‌تر برويد. اين عمل را در سربالايي‌ها به هنگامي انجام دهيد كه دور موتور شما به كمي بيش از نصف limit line رسيده باشد؛ در سرپاييني‌ها به دور موتور توجه نكنيد و تنها دنده را افزايش دهيد (به دنده سبك تر برويد) و گاز را رها كنيد (در سراشيبي‌هاي تند اين كار خطرناك است). در كفي‌ها هنگامي كه دور موتور نصف limit line است دنده را افزايش دهيد. كمتر معكوس بكشيد، با ترمز دور موتور را كاهش دهيد بعد دنده را كاهش دهيد. دقت كنيد كه افزايش دنده در سر بالايي‌ها، وقتي دور موتور پايين است (كمتر از نصف limit line و بسته به شيب) به موتور آسيب مي‌رساند.

4 هر چه سرعت شما بالاتر باشد (تا حد مجاز!) و در دنده سبكتري حركت كنيد مصرف بنزين خودرو كمتر خواهد بود (به نسبت مسافتي كه طي مي‌كنيد). در هر دنده و سرعتي كه حركت مي‌كنيد، دو پارامتر «دور موتور پايين» و «حركت كم گاز» را فراموش نكنيد. و براي خودرويي چون پيكان به هيچ وجه اين نسخه تجويز نمي‌شود چون قدر سرعت بالاتر مي رود مقاومت هوا هم بيشتر مي‌شود.

حال به چند پاسخ مهم در رابطه به كاهش مصرف بنزين پاسخ مي‌دهيم:

صبح‌ها روشن شدن خودرو با اولين استارت مهم است؟

بله. اگر با اولين استارت روشن نشد ببينيد خودروتان انژكتوري است يا كاربراتوري. اگر انژكتوري بود بهتر آن است كه به تعمير گاه‌هاي داراي دستگاه دياگ مراجعه كنيد ولي اگر كاربراتوري بود مراجعه به يك تعمير كار زبده كافي است. اگر در هواي سرد اتومبيل شما گرم مي‌شود احتمالاً بايد ترموستات آن را عوض كنيد. به هر حال اقدام هر يك از اين امور در صورت عدم دسترسي به تعمير گاه براي خود شخص امكان دارد.

برخي عادت دارند صبح قبل از روشن كردن خودروشان، كاپوت را بالا بزنند و دقايقي از وقت خود را صرف بازرسي قطعات موتور كنند آيا اين كار هر روز صبح ضروري است؟

خودرو با صاحبش حرف مي‌زند و ايرادهاي خود را راننده اطلاع مي‌دهد! مثلاً وقتي لوله اگزوز شم صدا مي‌كند يا از درون آن دود بيرون مي آيد حتماً موتور سعي دارد چيزي به شما بگويد!
پيش از روشن نمودن موتور اتومبيل خود ابتدا به ناحيه زير كاپوت نگاهي بيندازيد تا ببينيد آيا همه اجزا و وسايل در وضعيت مناسبي قرار دارد و كار خود را درست انجام مي‌دهند يا خير.

اگر فيلتر هوا كثيف باشد و با سرعت 80 كيلو متر در ساعت حركت كنيد، با مصرف هر ليتر بنزين تقريباً نيم كيلو كمتر جلو مي‌رود. مثلاً خودروي شما اگر با مصرف هر ليتر بنزين معادل 15 كيلو متر جلو مي‌رود، وقتي فيلتر هوا كثيف باشد همين مقدار بنزين مصرف مي كند ولي معادل 5.14 كيلو متر جلو مي‌رود.

اگر سوپاپ تهويه كارتر را نيز درست كار نكنيد راندمان و بازده موتور كاهش مي يابد و احتمال آلوده شدن روغن موتور و روغن سوزي نيز هست.

اگر شمع‌ها خوب جرقه نزند و به اصطلاح موتور جرقه كم بياورد، مصرف سوخت تا 25 درصد افزايش مي‌يابد.

اگر سيستم جرقه زني خودرو نيازمند تنظيم است با يك تنظيم ساده ميزان كربن مونوكسيد كربن و هيدرو كربن‌هاي خروجي از اگزوز به اندازه 40 تا 50 درصد كاهش مي‌يابد. با اين كار هم در مصرف سوخت كاهش مي‌يابد و هم عملكرد موتور بهتر مي‌شود.

اگر تسمه‌هاي مختلفي كه پروانه، واتر پمپ، دينام و انواع وسايل ديگر را به موتور وصل مي‌كند، بيش از اندازه شل يا سفت باشد بازده موتور به شدت كاهش مي‌يابد. تسمه بايد حدود 1.25 سانتي متر آزادي داشته باشد و ساييده و نخ‌نما نباشد.

اگر ترمز تنظيم نباشد، ممكن است در حين حركت خودرو با كاسه يا ديسك ترمز تماس داشته باشند و در برابر حركت چرخ براي چرخيدن توان بيشتري لازم داشته باشد. بهترين راه اين است كه زير چرخ جگ بزنيد و آنرا با دست بچرخانيد. اگر ترمز با كاسه يا ديسك اصطكاك داشته باشد، وقتي مي‌خواهيد چرخ را بچرخانيد مقاومت انرا حس خواهيد كرد.

اگر لوله اگزوز اتومبيل شما صداي غير عادي مي‌دهد، ممكن است سوراخ شده باشد.

در مورد گرم كردن صبح‌گاهي موتور به صورت كاركردن درجا راه حل اساسي چيست؟ آيا اگر اين كار را نكنيم پوسته موتور ترك مي‌خورد؟

حركت تا 2 كيلومتر با موتور سرد، تا 70 درصد به مصرف سوخت اتومبيل شما افزوده مي‌كند.

ولي براي گرم كردن موتور احتياجي به گرم كردن درجا آن هم در زمان طولاني نيست. زيرا براي گرم كردن موتور اتومبيل‌هاي قديمي مي‌توانيد پس از يك دقيقه راه بيفتد. اما براي گرم كردن خودرو ابتدا كمي آهسته در رانندگي به ميزان مصرف سوخت ارتباط دارد. اين گفته صحيح است؟

بله. شايد باور نكنيد اما حتي در هنگام گردش به چپ بنزين بيشتري مصرف مي‌شود تا هنگام گردش به راست ناگريز بايد توقف كرد و موتور ماشين بايد مدتي درجا كار كند و اين يعني بنزين بسوزاند اما جلو نرود تا راه باز شود و شما بتوانيد به چپ گردش كنيد.

در اين هنگام نيز براي هيكل سنگين اتومبيل را از حالت سكون به حالت حركت در بياوريد كه اين هم مستلزم مصرف كردن بنزين اضافي است. به همين دليل با دور زدن ميداني كه در نزديكي شماست، يا از محل دور برگردان، بنزين كمتري مصرف مي شود تا دور زدن در وسط خيابان.

خير. راننده بايد قبل از اينكه صداي زوزو موتور درآيد و به اتومبيل فشار بيايد دنده را تعويض بكند و به دنده‌هاي بالاتر برسد. راننده بايد آهسته و نرم راه بيفتد و به تدريج سرعت بگيرد. به حركت آوردن خودرو از حالت سكون نيازمند مصرف كردن توان زيادي است. مي‌توانيد اين توان را به صورت موثر با راه افتادن آهسته و سرعت گرفتن تدريجي سرعت خود را افزايش دهيد، مي‌توانيد تا 50 درصد در مصرف سوخت براي پيمودن اين مسافت اوليه صرفه‌جويي كنيد.

يكنواخت رانندگي كنيد. موج‌هاي توقف و حركت ترافيك را در نظر بگيريد تا ناگريز از توقف نشويد. قبل از رسيدن به سربالايي، به تدريج سرعت خود را افزايش دهيد به اين ترتيب خودروي شابخشي از مسير را بدون زحمت روي پدال گاز فشار ندهيد. تا سرعت اوليه خود را حفظ كنيد، مگر در حالتي كه راه را بند آورده باشيد.

در سرازيري گاز ندهيد. وزن خودرو و سرعت اوليه آن شما را تا پايين سرازيري مي‌برد. پايتان را از روي پدال گاز برداريد و اجازه بدهيد موتور كمي استراحت كند.

زمان خاصي را براي بنزين زدن مد نظر داشت؟

يا صبح زود يا شب كه هوا خنك‌تر است بنزين بزنيد. بنزين هم مثل هر چيز ديگر در هواي گرم منبسط مي‌شود. با افزايش دما به ميزان 18 درجه سانتيگراد، 50 ليتر بنزين تقريباً به اندازه يك ليتر منبسط مي‌شود. يعني اگر در دماي 30 درجه سانتيگراد بالاي صفر، 50 ليتر بنزين در باك خودروي خود بريزيد و كنار پمپ بنزين توقف كنيد تا هوا خنك شود و به 12 درجه سانتيگراد بالاي صفر رسد، سرباك تقريباً به اندازه 1 ليتر پايين مي رود. هرگز باك را بيش از اندازه پر نكنيد. كمي بگذاريد خالي بماند. اگر باك بنزين را تا خرخره پر كنيد وقتي درب باك را ببنديد و راه بيفتد اگر از سربالايي بالا رويد يا خودرو را در آفتاب پارك كنيد، بنزين از بالاي باك بيرون مي‌ريزيد.

انجام چه اقداماتب را از سوي راننده براي مصرف بهينه سوخت اتومبيل ضوري است؟

اگر لاستيك‌هاي اتومبيل كم‌باد باشند، با مصرف هر ليتر بنزين تقريباً 1.5 كيلومتر راه خواهيد پيمود. به علاوه لاستيك‌هاي كم باد سريعتر ساييده مي‌شوند. پس به اندازه كافي هوا به لاستيك برسانيد. با توجه به رسيده فصل گرما لاستيك‌هاي گل برفي و لاستيك‌هاي يخ شكن را هر چه زودتر عوض كنيد. اين لاستيك‌ها مصرف سوخت را افزايش مي‌دهند.

باربند ظاهر گمراه كننده‌اي دارد. خيلي سبك به نظر مي‌رسد و روي آن هم مي‌شود هر چيزي را گذاشت. اما باربند به ويژه وقتي كه بار روي آن باشد مقاومت بسيار زيادي در برابر هوا ايجاد مي‌كند و جريان هوا را در اطراف اتومبيل‌تان مختل مي‌سازد. اگر ناگريز شديد باربند ببنديد، دست كم بعد از اتمام كارتان آنرا باز كنيد و باربند را همه جا با خودتان نبريد.

وقتي كولر اتومبيل روشن باشد با مصرف هر ليتر بنزين بسنجيد. مثلاً اگر با سرعت 50 كيلومتر در ساعت رانندگي مي‌كنيد و گاز مي دهيد تا سرعت خود را به 80 كيلو متر در ساعت برسانيد، در حال كه مي دانيد 300 متر جلوتر بايد سرعت خود را كم كنيد تا مثلاً از چراغ چشمك‌زن يا ميدان بگذاريد، بنزين گرانبها را بيهوده براي رسيدن به سرعتي تلف كرده ايد كه خيلي زودتر بايد آنرا كاهش دهيد.

آيا موتورشويي و تميز نگه داشتن اجزاي زير كاپوت خوب است يا نه؟

بسياري عقيده دارند آنچه كه ديده نمي‌شود ضرري به حال ما نخواهد داشت و هرگز خودشان را به زحمت نمي‌اندازند كه موتور اتومبيل و محفظه زير كاپوت را تميز كنند. البته درست است كساني كه اتومبيل و محفظه زير كاپوت را تميز كنند. البته درست است كساني كه اتومبيل خود را مي‌خواهند بفروشند يا به نمايش بگذارند يا آدم‌هاي وسواسي همواره موتور اتومبيل خود را تميز نگه ميدارند اما دلايل عملي‌تري براي پاكيزه نگه داشتن اين ناحيه و حذف گريس روغن بنزين و گرد و غبار از آن وجود دارد.
 
روغني كه در بدن سيلندر گرم شده در كارتر بايد خنك شود تا هنگام بازگشت به موتور بتواند نقش خنك كنندگي خود را اجرا كند. كارتر از طريق تماس با هوايي كه هنگام حركت اتومبيل زير آن جريان دارد خنك مي‌كنند. بخش از گرماي وتور و نيز ساير اجزاي فلزي زير كاپوت نيز از طريق تماس بدنه آنها با هوا دفع مي‌شود.
 
اگر لايه‌اي از روغن و گريس و گرد و غبار و حشرات بي جان و احتمالاً هزار و يك جور آشغال ديگر روي بدنه موتور و وسايل ديگر را پوشانده باشد؟

مبادله گرما بين سطح اين وسايل و هوا وجود ندارد و در حقيقت موتور گرم مي‌ماند. موتور گرم قدرت كافي ندارد و در حقيقت بخش عمده بنزين مصرفي را به گرما تبديل مي‌كند و شما براي طي مسافت ثابت بايد مقدار بيشتري بنزين مصرف كنيد.

آيا تعويض به موقع روغن موتور ارتباطي به مصرف بنزين دارد؟

بله. اگر روغن موتور اتومبيل خود را به موقع و به صوت منظم عوض كنيد و هميشه موتور را طوري تنظيم كنيد ه در اوج قدرت و بازده باشد احتمالاً متوجه مي‌شويد كه مصرف بنزين خودروي شما در مقايسه با گذشته چقدر كاهش مي‌يابد. اگر سوپاپ تهويه كارتر خوب كار نكنيد بازده موتور كم مي‌شود و احتمال آلوده شدن روغن موتور و روغن سوزي كاهش وجود دارد كه همين موضوع موجب افزايش مصرف سوخت هم مي‌شود.

منبع: نشريه توسعه و صنعت، شماره 289
 
ارسال در تاريخ چهارشنبه ۱۳۸۸/۰۷/۱۵ توسط احمد عاقلي

 

چگونه بیل گیتس در دفترش کار می‌کند؟ ( از زبان خود بیل گیتس )

 

بیل گیتس را دیگر همه می‌شناسند. اگر ندانند او رئیس غول‌ نرم‌افزاری دنیا مایکروسافت بوده است حتما درباره ثروت افسانه‌ای او شنیده‌اند و هنوز هم با وجود ابرثروتمندانی چون وارن بافت و کارلوس اسلیم کسی نمی‌تواند تصور کند عنوان پولدارترین مرد جهان لایق کس دیگری جز بیل گیتس باشد.


اما در واقعیت او علاوه بر این که یک گیک فوق‌العاده است شاید بتواند عنوان بزرگترین کارآفرینی که تاریخ به خود دیده است را هم یدک بکشد. روش کاری او این روزها، در کالج‌های کارآفرینی به عنوان یک الگوی فوق‌‌العاده آموزش داده می‌شود.


در ادامه به ترجمه‌ای آزاد از مقاله‌ای پرداختم که توضیح می‌دهد چطور بیل‌گیتس از کامپیوترش با سه مانیتور استفاده می‌کند یا چطور او با محصولات آفیس در کارهایش موفقیت کسب می‌کند. نکته متمایزکننده این نوشته این است که نویسنده این نوشته کسی نیست جز خود بیل گیتس!

 

وقتی شما وارد دفتر کار من می‌شوید احتمالا توجه شما به سه صفحه نمایش تخت بزرگی جلب می‌شود که کنار همدیگر به آرامی آرمیده‌اند. این سه با همدیگر چنان هماهنگ‌سازی شده است که مانند یک مانیتور بزرگ به نظر می‌رسد که مرا قادر کرده است بسیار مفیدتر کار کنم.

من توی صفحه نمایش سمت چپ Outlook 2007 را باز نگه می‌دارم تا پیام‌های جدیدی را که هر روز به دستم می‌رسد بتوانم داشته باشم. در صفحه نمایش وسطی من پیام‌ها یا نوشته‌هایی را باز نگاه می‌دارم که مشغول نوشتن یا خواندن‌شان هستم. در صفحه نمایش راستی هم یک مرورگر باز است که بلافاصله بتوانم به جستجو در اینترنتم بپردازم.

من اکثر وقتم را با همکاران و مشتریان می‌گذرانم. برای همین Outlook یک نرم‌افزار بسیار پرکاربرد برای من است. من روزانه حدود 100 ایمیل از کارمندان مایکروسافت و بسیار بیشتر از این عدد از مشتریان و شرکا دریافت می‌کنم.

این خیلی مهم است که من حرف و فکر مردم درباره محصولات و کمپانی ما را بشنوم. در هر حال من نیاز دارم برای مقابله به خطرات واقعی به اطلاعات بسیار بیشتری از ایمیل‌هایی که به دستم می‌رسد دست پیدا کنم.


در اوت‌لوک 2007 ما یک سری ابزارهایی قرار دادیم که بسیار نسبت به قبل مدیریت ایمیل‌ها را در حجم بالا ساده کرده است. مخصوصا که اکثر اتفاقات به صورت کاملا اتوماتیک و بدون دردسر می‌افتد.

 

یک چیز مهم این است تمام پیغام‌های صوتی، فکس‌ها و پی‌ام ها (instant messages) که به صندوق پستی من فرستاده می‌شود همه از فناوری‌های واحد ارتباطی ما استفاده می‌کند. این سیستم ارتباطی یک مزیت بزرگ دیگر هم دارد و آن هم این که در هر لحظه کاملا می‌شود فهمید کی در دسترس است و کی در دسترس نیست.

یک چیز خیلی خوبی است که به خاطرش باید تشکر کنم این است که Outlook جدید یک قابلیت اضافه کرده که به من اجازه می‌دهد صندوق پستیم را با تقویمم هماهنگ‌سازی کنم.


قبلا با استفاده از اوت‌لوک من می‌توانستم وظایف و برنامه‌هایم را برای آینده تنظیم کنم اما هیچ وقت به صورت خودکار با تقویم هماهنگ نمی‌شد. این به شدت کمک می‌کند که شما به روز بمانید و این چیزی بود که واقعا نیازش حس می‌شد.

 

کار کردن بهتر با مردم دیگر این روزها از همیشه مهم‌تر و اساسی‌تر شده است. نه تنها در مایکروسافت، بلکه در هر ارگان دیگری هم همین طور است. SharePoint یک نرم‌افزار است که به شما اجازه می‌دهد یک سایت داخلی بسازید برای انجام پروژه‌های داخل شرکت. من متوجه شدم استفاده از SharePoint بسیار برای انجام کارها با هماهنگی بالا حیاتی است.

 

برای مثال، هر ساله من یک برنامه اجرا می‌کنم به اسم ThinkWeek که هر کس یک برگه می‌فرستد برای من ( از کارمندان شرکت ) که توی آن درباره یک ایده که می‌تواند مسیر حرکت کمپانی را تغییر بدهد یا یا اسناد مربوط به یک پروژه را دنبال می‌کردیم.


ما قبلا در نگاه اول توجه خود را معطوف به اسناد می‌کردیم اما اکنون به سادگی یک سایت برای درست کردن پروسه‌ها ایجاد کرده‌ایم. در سال بیش از 350 طرح ثبت می‌شود. نه تنها من آنها را می‌خوانم و برای تعدادی از آنها کامنت می‌گذارم بلکه دیگر مدیران فنی کمپانی هم قادر خواهند بود دیدگاه‌هایشان را در مورد آنها بیان کنند.


این باعث ایجاد بحث‌های زنده بسیاری و شروع پروژه‌های زیادی می‌گردد که در زمانی که همه چیز روی کاغذ بود، انجام

 آنها بسیار مشکل می‌نمود.

این نسخه از SharePoint یک سری قابلیت‌هایی اضافه کرده است که به نظر من فوق‌العاده می‌رسد و باعث می‌شود یک شبکه اجتماعی تشکیل بشود . علاوه بر جستجو در شبکه‌های داخلی شرکت‌ها، شیرپوینت شما را قادر می‌سازد تا در میان افراد بر اساس تجربه و تخصص، عنوان شغلی یا دپارتمانی که آنها کار می‌کنند هم جستجو کنید.

در ثانی، کارمندان قادر خواهند بود به سادگی صفحات شخصی برای خود بسازند و در آنها عکس بگذارند و از تجربیات و دیدگاه و علاقه‌مندی‌های خود بنویسند.


شیر پوینت به صورت اتوماتیک ارتباط میان هر پرونده و نویسنده‌اش را یافته و ارتباط میان کارمندان یک تیم را با یک دیگر تعیین می‌کند. این باعث می‌شود که کارمندان با تخصص‌هایی یکسان یا کسانی که در یک شاخه به صورت موازی کار می‌کنند را یافته و میان آنها ارتباط برقرار کنیم. برای مثال هم‌اکنون این سیستم برای ارتباط میان 80000 کارمند مایکروسافت در حال برقرار شدن است.

البته این را هم بگویم که اغلب جلسات به این معناست که با همکاران حضوری دیدار کنم یا با استفاده از ابزارهایی چون آفیس LiveMeeting از راه دور صحبت کنم. من اغلب به ایده‌هایی که مطرح می‌شود فکر می‌کنم و آنها را دنبال می‌کنم.
من سعی می‌کنم همیشه کامپیوتر همراهم را با خودم به جلسات ببرم چون در این صورت با استفاده از OneNote 2007 می‌توانم یادداشت‌برداری کنم از جلسات و بعدا سر فرصت آن‌ها را چاپ کنم یا میان نکته‌هایی که برداشتم جستجو کنم.
بر فرض هم که من Tablet PC را فراموش کنم ببرم در آن صورت می‌توانم متون را اسکن کنم و به صورت یک عکس به OneNote اضافه کنم. یک ویژگی خوبی که در OneNote 2007 اضافه شده است این است که بخ صورت اتوماتیک عکس‌های اسکن‌شده را هم می‌شناسد و در بین آنها هم می‌شود به سادگی به جستجو پرداخت.

 

یک زمانی هم به وجود می‌آید که من شدیدا به دنبال این هستم که به اطلاعاتی از یک صنعت یا تجارت دست پیدا کنم یا آنها را بررسی کنم. با ابزارهای تجسم اطلاعات و هوشمند کسب و کاری که در اکسل 2007 و SharePoint وجود دارد بررسی این اطلاعات که قبلا بسیار مشکل به نظر می‌رسید بسیار ساده‌تر شده است چون حالا دیگر وقتی اطلاعات را در این نرم‌افزارها وارد می‌کنید، آنها در پشت صحنه در یک بانک اطلاعاتی هم ذخیره می‌شوند. و حالا جستجو در میان اطلاعات و به دست‌آوردن ایده‌ها و نگاه‌هایی با واقعیت‌هایی که در حال اتفاق افتادن است بسیار ساده‌تر شده است.

حالا من خیلی راحت می‌توانم بررسی کنم که مفروضات دخیل در یک پروسه چطور می‌تواند بر بازار یک محصول خاص موثر باشد.

به هر حال بهبود نرم‌افزارهای آفیس 2007 تاثیر بسیار بزرگی بر شیوه کاری من گذاشته است. فکر می‌کنم هر روز من یک نکته جدید یا ویژگی جدیدی برای انجام کارهایم پیدا می‌کنم و به این دلگرمم که بسیاری از شما هستید که کارهای‌تان را با Office از من هم بهتر و مفیدتر انجام می‌دهید.

منبع :سایت ایران ایران

ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۸۸/۰۷/۱۱ توسط احمد عاقلي

پلاکهای ایران بترتیب حروف الفبا:

استان آذربایجان شرقی

شهر تبریز(مرکز استان):   پلاک ایران 15
سایر شهرهای استان:    پلاک ایران 25 – پلاک ایران 35

استان آذربایجان غربی
شهر ارومیه (مرکز استان): پلاک ایران 17
سایر شهرهای استان:      پلاک ایران 27 – پلاک ایران 37

استان اردبیل
شهر اردبیل(مرکز استان):  پلاک ایران 91
سایر شهرهای استان:      پلاک ایران 91  ( پلاک مرکز استان و سایر شهرهای استان یکی می‌باشد)


استان اصفهان
شهر اصفهان (مرکز استان): پلاک ایران ۱۳
سایر شهرهای استان:        پلاک ایران ۲۳ و پلاک ایران ۴۳ – پلاک ایران 53

 

استان ایلام
شهر ایلام (مرکز استان): پلاک ایران 98
سایر شهرهای استان:    پلاک ایران 98  ( پلاک مرکز استان و سایر شهرهای استان یکی می‌باشد)

 

استان بوشهر
شهر بوشهر (مرکز استان):  پلاک ایران ۴۸
سایر شهرهای استان       : پلاک ایران ۵۸

 

استان تهران
شهر تهران (مرکز استان):     پلاک ایران 11- پلاک ایران 22- پلاک ایران 33- پلاک ایران 44
شهر کرج                         :  پلاک ایران ۶۸
اسلامشهر –پاکدشت و..    : پلاک ایران ۷۸

 

استان چهار محال و بختیاری
شهرکرد(مرکز استان):   پلاک ایران ۷۱
سایر شهرهای استان:  پلاک ایران ۸۱

 

استان خراسان
شهر مشهد (مرکز استان): پلاک ایران 12
سایر شهرهای خراسان (شمالی و رضوی و جنوبی): پلاک ایران 32 و پلاک ایران 42 – پلاک ایران 52

 

استان خوزستان
شهر اهواز (مرکز استان): پلاک ایران ۱۴
سایر شهرهای استان:    پلاک ایران ۲۴ و پلاک ایران ۳۴

 

استان زنجان
شهر زنجان (مرکز استان):  پلاک ایران ۸۷
سایر شهرهای استان:      پلاک ایران ۹۷

 

استان سمنان
شهر سمنان (مرکز استان):  پلاک ایران ۸۶
سایر شهرهای استان:        پلاک ایران ۹۶     

 

استان سیستان و بلوچستان
شهر زاهدان (مرکز استان): پلاک ایران 85
سایر شهرهای استان:       پلاک ایران 95

 

استان فارس
شهر شیراز (مرکز استان) : پلاک ایران 63
سایر شهرهای استان:       پلاک ایران 73 – پلاک ایران 83- پلاک ایران 93

 

استان قزوین
شهر قزوین (مرکز استان): پلاک ایران ۷۹
سایر شهرهای استان:      پلاک ایران ۸۹

 

استان قم
شهر قم(مرکز استان):   پلاک ایران 16
سایر شهرهای استان:   پلاک ایران 26- پلاک ایران 36

 

استان کردستان
شهر سنندج (مرکز استان): پلاک ایران 51
سایر شهرهای استان:       پلاک ایران 61

 

استان کرمان

شهر کرمان(مرکز استان): پلاک ایران ۴۵
سایر شهرهای استان:     پلاک ایران ۶۵- پلاک ایران 75

 

استان کرمانشاه

شهر کرمانشاه (مرکز استان):  پلاک ایران 19

سایر شهرهای استان:           پلاک ایران 29- پلاک ایران 39

 

استان کهکلویه و بویر احمد

شهر یاسوج (مرکز استان):  پلاک ایران 49

سایر شهرهای استان:        پلاک ایران 49 ( پلاک مرکز استان و سایر شهرهای استان یکی می‌باشد)

 

استان گلستان
شهر گرگان (مرکز استان):  پلاک ایران ۵۹
سایر شهرهای استان:       پلاک ایران ۶۹

 

استان گیلان
شهر رشت (مرکز استان):پلاک ایران 46
سایر شهرهای استان:    پلاک ایران 56 - پلاک ایران ۷۶

 

استان لرستان
شهر  خرم آباد (مرکز استان): پلاک ایران 31
سایر شهرهای استان :         پلاک ایران 41    

 

استان مازندران
شهر ساری (مرکز استان): پلاک ایران 62
سایر شهرهای استان :     پلاک ایران 72 – پلاک ایران 82- پلاک ایران 92

 

استان هرمزگان
شهر بندرعباس (مرکز استان): پلاک ایران 84
سایر شهرهای استان:           پلاک ایران 94

 

استان همدان
شهر همدان (مرکز استان):  پلاک ایران ۱۸
سایر شهرهای استان:       پلاک ایران ۲۸- پلاک ایران 38


استان یزد
شهر یزد (مرکز استان):  پلاک ایران 54
سایر شهرهای استان:  پلاک ایران 64- پلاک ایران 74 

 

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۸/۰۶/۰۱ توسط احمد عاقلي

۹ اشتباه اصلی که باعث آسیب اتومبیل میشود


1. استفاده نکردن از ترمز دستی موقع پارک

اگر نمی دانید باید بگوییم که ترمز دستی اهرمی است سمت راستتان در ماشین. بله همان وسیله اسرارآمیز که هیچوقت درست از آن استفاده نکردید. وقتی روی یک سطح شیب دار یا حتی صاف پارک می کنید، اگر از ترمز دستی استفاده نکنید همه فشار به گیربکس منتقل می شود. بااستفاده از ترمز دستی، چرخها را قفل می کنید و فشار را از روی گیربکس برمی دارید. فقط یادتان باشد که قبل از اینکه دوباره راه بیفتید، آن را بخوابانید.

2. ایست کامل نکردن قبل از عوض کردن دنده

عجله دارید و از جای پارکتان بیرون می آیید و بااینکه ماشین هنوز عقبی می رود، دنده را عوض کرده و رو به جلو حرکت می کنید. بااینکار فقط گیربکس ماشین را چندین سال زودتر فرسوده می کنید. داخل گیربکس چرخ دنده های مختلفی وجود دارد که وقتی بدون توقف کامل دنده عوض می کنید، باعث می شوید آن چرخ دنده ها بعنوان ترمز شما عمل کنند که فشار بسیار زیادی را به آنها وارد می کند. حتی ممکن است به میل لنگ هایتان هم صدمه بزنید.

3. با گذاشتن پا روی ترمز سرپایینی را رانندگی میکنید

وقتی روی یک مسیر سرازیری رانندگی می کنید، نباید پایتان را مدام روی ترمز نگه دارید. بهتر است دنده را عوض کنید تا سرعتتان زیاد نشود و ترمزتان هم تمام نشود. این اشتباهی است که معمولاً همه مرتکب می شوند چون مطمئن ترین راه برای رانندگی در سرازیری به نظر می رسد اما اگر این مسیر سرازیری طولانی باشد لنت ترمزتان خیلی زود تمام می شود.

4. فراموش کردن برای تعویض روغن موتور

باید هر 5000 کیلومتر یکبار روغن موتورتان را عوض کنید. خیلی ها می گویند می توانید صبر کنید تا چراغ روغن موتورتان روشن شود بعد آنرا تعویض کنید اما اینکار اشتباه است چون وقتی چراغ روغن موتور روشن می شود، روغن داخل موتور دیگر واقعاً به هیچ دردی نمی خورد. شاید در کوتاه مدت مهم نباشد اما به مرور زمان عمر موتورتان را بیشتر می کند.

5. وارد کردن فشار موقع موتورشویی

خیلی خوب است که بخواهید موتور ماشینتان را تمیز نگه دارید. موتور سیاه و چرک می شود و آب پرفشار بدترین چیز برای آن است. اما موتور کثیفی که خوب کار میکند خیلی بهتر از موتور تمیزی است که کار نمی کند. وقتی آب را با فشار زیاد (مثل آبهایی که در کارواش ها می بینیم) روی موتور بگیرید، ممکن است به سیستم برق ماشین هم صدمه شدید بزنید. شستشوی موتور با شلنگ های معمولی باغچه مشکلی ایجاد نمی کند اما شلنگ های پرفشار کارواش ها اصلاً مناسب نیستند.

6. بد استارت زدن به ماشین

شاید ساده به نظر برسد اما می توانید با خاموش کردن ضبط، برف پاک کن ها، و سایر وسایل جانبی ماشین تغییر بزرگی در نحوه استارت زدن خود ایجاد کنید. بیشتر فرسودگی که در موتور ایجاد می شود با استارت بد است. وقتی آن وسایل جانبی را خاموش می کنید دیگر لازم نیست که موتور موقع استارت فشار زیادی تحمل کند.

کار اشتباه دیگری که اغلب افراد انجام می دهند گاز دادن بیش از حد به موتور در فصل زمستان است. اینکار به هیچ عنوان به گرم کردن ماشین کمک نمی کند. شاید موتور را گرمتر بکند اما نه آن گرم کردنی که مد نظر شماست. اینکار فقط دما را فوراً بالا می برد که دقیقاً عکس آن چیزی است که می خواهید. وقتی موتور را استارت می زنید، روغن هنوز وارد سیستم ماشین نشده است پس موتور بدون ماده روان ساز کار می کند. راه صحیح انجام آن این است که 30 ثانیه تا یک دقیقه موتور را بدون حرکت روشن نگه دارید.

7. نادیده گرفتن صداهای ماشین

هر صدایی که از ماشینتان بیرون می آید یک معنی خاص دارد. اگر دقت داشته باشید ماشینتان خودش به شما می گوید که به چیزهایی نیاز دارد. صدا دادن ترمز نشاندهنده این است که باید لنت هایتان تعویض شوند و اگر آن صدا را نادیده بگیرید عاقبت صدای به هم خوردن آهن های لنت را روی همدیگر می شنوید که نشاندهنده لزوم عوض کردن دیسک هایتان است و اگر این را هم نادیده بگیرید دیگر صدای جیغ خودتان است که می شنوید و این یعنی ترمز ماشین به کلی از کار افتاده است. پس خوب به صداهای ماشینتان گوش کنید.

8. کثیف نگه داشتن داخل ماشین

باز هم عجله دارید نصف ساندویچ تخم مرغ صبحانه تان را خورده اید و بقیه آن را هم روی صندلی شاگرد می اندازید. ماشینتان حسابی کثیف است، ماه هاست که داخل آن جاروبرقی نکشیده اید و بااینکه چندین خوشبوکننده به آینه آویزان است اما هیچ چیز نمی تواند بوی بد داخل اتاق را از بین ببرد. لازم است که دستی به سر و گوش ماشینتان بکشید. اگر هر از گاهی موکت های داخل ماشین را جارو نکنید و زباله ها را بیرون نریزید، بویی داخل اتومبیل را می گیرد که از بین رفتن آن خیلی سخت می شود.

9. با باک تقریباً خالی رانندگی کردن

سر این موضوع همیشه بحث و جدل است. قدیم می گفتند که وقتی می گذارید عقربه بنزین ماشین به آخرین درجه برسد، رسوب ته باک وارد سیستم می شود و انژکتورهای بنزین را گول می زنند. اما بعضی از کمپانی های ماشین این عقیده را نفی می کنند. اما در هر حال، رسیدن عقربه بنزین به انتها مشکلات دیگری را هم ایجاد میکند. با این کار عمر پمپ بنزینتان را به طرز قابل توجهی پایین می آورین چون این بنزین است که پمپ را خنک می کند.

یک نکته جالب: اکثر ماشین ها وقتی عقربه بنزینشان به انتها می رسد، می توانند 60 مایل دیگر هم بروند. در ماشین های امریکایی این بنزین ذخیره بیشتر و در ماشین های آلمانی کمتر است.

 

 

ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۸۸/۰۵/۲۹ توسط احمد عاقلي
مدیریت زمان

 زمان با ارزش ترین منبعی است که در اختیار انسان قرار دارد؛ اهمیت این منبع را می توان در۲ بعد دید. اول آن که زمان تنها منبعی است که میان تمام افراد به طور مساوی تقسیم شده و دوم این که استفاده از منبع دیگر وابسته به داشتن زمان است. بر این اساس می توان گفت زمان اصلی ترین سرمایه بشری است که نیاز به مدیریت و اداره کردن دارد، تا از آن در راستای تحقق اهداف فردی و سازمانی استفاده شود. امروزه «مدیریت زمان» در علم مدیریت از جایگاه ویژه ای برخوردار است. زیرا با تأسی از راهکارهای «مدیریت زمان» می توان بازدهی سازمان ها را افزایش داد و با بهره گیری مناسب از زمان از اتلاف وقت و هزینه های سنگین در سازمان ها پیش گیری کرد. از این رو مدیریت زمان، علم کنترل زمان و استفاده صحیح از آن نیز نامیده می شود.
همان طور که می دانیم استفاده مؤثر و اثر بخش از زمان ضرورتی اجتناب ناپذیر برای موفقیت در عرصه کار و زندگی است. مدیریت زمان شامل مجموعه ای از مهارت ها برای کنترل و استفاده بهتر از زمان است. یک کارشناس ارشد مدیریت آموزشی، اهداف مدیریت زمان را وسعت نظر یعنی یافتن دیدگاه بهتر نسبت به کارهای وابسته به یکدیگر و تعیین اولویت ها می داند و می افزاید: خلاقیت یکی دیگر از اهداف مدیریت زمان است که فرصت بیشتر برای خلاق بودن به جای حالت انفعالی را ایجاد می کند.زهرا یزدان پناه کاهش فشارهای روحی را از دیگر اهداف مدیریت زمان نام می برد و می گوید: با اعمال مدیریت زمان می توان بر فشار روحی غلبه کرد یا آن را کاهش داد.وی دستیابی به وقت بیشتر برای گذراندن با خانواده و دوستان را نیز از اهداف مدیریت زمان بر می شمارد.
به گفته وی بهره گیری از اوقات فراغت به فرد امکان می دهد تا زندگی خویش را متعادل تر سازد و با دقت و حوصله و انرژی بیشتر به امور خانه و خانواده بپردازد. وی می گوید: با استفاده از مدیریت زمان می توان به سلامت جسم و نشاط روح دست یافت، از اوقات فراغت بیشترین بهره را برد، نگرانی و دغدغه را برطرف کرد، فضای مناسب تری برای بازده بیشتر و خلاقیت فراهم ساخت، فعالیت های آتی را بهتر برآورد کرد و اولویت ها را تشخیص داد و امور را هدفمند کرد. وی مدیریت را فرآیند کار با دیگران به منظور دستیابی اثربخش و اخلاقی به اهداف سازمانی معنا می کند و می گوید: بر این اساس مدیر وظیفه دارد از منابع برای تأمین اهداف و منافع سازمان استفاده کند. منابع در دسترس مدیران و سازمان ها شامل منابع انسانی، منابع مالی، منابع اطلاعاتی و غیره می شود. این کارشناس ادامه می دهد: زمان نیز جزو این منابع به حساب می آید با این تفاوت که زمان مانند برخی دیگر از منابع سازمان از قبیل تجربه، استعداد، هوش و... منبعی ناملموس است و کمتر به عنوان یک منبع مورد توجه قرار گرفته است. بخشی از موفقیت سازمان به شیوه برخورد آن با منبع زمان بستگی دارد. بنابراین مدیران سازمان ها باید برای ارتقای نگرش خود نسبت به زمان و درک اهمیت آن تلاش کنند.
وی با بیان این که بررسی رفتار افراد موفق و اثربخش، اهمیت زمان را تأیید می کند، می افزاید: به نظر پیتردراکر «مدیران اثربخش در شروع کار خود ابتدا عامل زمان را در نظر می گیرند سپس به انجام وظایف خود می پردازند». هم چنین از نظر وی مدیران اثربخش پیش از برنامه ریزی، در پی آن هستند که دریابند زمان را واقعا صرف چه کارهایی می کنند. آن ها با پی بردن به چگونگی گذراندن زمان خود، سعی می کنند، زمانشان را مدیریت کنند و فعالیت های وقت گیر و بی ثمر را حذف کنند. مدیریت زمان نیز مانند مدیریت هر منبع دیگری یک فرآیند است، این فرآیند شامل «برنامه ریزی، سازماندهی،مدیریت، کنترل و استفاده از آن منبع برای دستیابی به اهداف عملکردی» است. وی خاطر نشان می کند: نکته ای که باید مورد توجه مدیران قرار گیرد، برخی ویژگی هایی است که زمان را از دیگر منابع متمایز می کند. وی ادامه می دهد: زمان عامل تعیین کننده است یعنی به طور مستقیم بر سایر عوامل تأثیر می گذارد و روش به کارگیری آن ها را تغییر می دهد. محدودترین منبع هر فرآیند تعیین می کند که بازده آن چه قدر باید باشد. در فرآیند دستیابی به موفقیت، زمان، عامل تعیین کننده است.
استفاده به موقع از فرصت ها، واکنش سریع نسبت به رخدادهای محیطی و هم چنین افزایش سرعت ارائه خدمات و محصولات، جزئی از کیفیت کار سازمان ها محسوب می شود. یزدان پناه معتقد است: انجام کار بدون در نظر گرفتن عامل «زمان» نتیجه لازم را در پی ندارد. زمان، نه تنها یکی از ابعاد کیفی انجام وظایف مدیران است، بلکه عامل اثرگذار بر کل جریان مدیریت انجام کار است. وی با اشاره به این که زمان به طور یکسان در دسترس همه قرار دارد، می گوید: یکی از ویژگی های منحصر به فرد زمان این است که به طور عادلانه و به میزان یکسان بین همه افراد توزیع شده است و کسی نمی تواند آن را بخرد یا زمان کس دیگری را قرض کند و در به دست آوردن و ذخیره کردن عینی آن بر دیگران پیشی بگیرد. زمان فرصت خوبی را در اختیار ما می گذارد تا با استفاده هر چه بهتر از آن به اهداف خود دست یابیم و در نهایت اثربخش باشیم.وی خاطر نشان می کند: زمان بدون جایگزین است، هیچ منبع دیگری را نمی توان جایگزین زمان کرد. وقتی زمان از دست برود نمی توان جای خالی آن را با پول، زمین یا چیز دیگری پر کرد؛ در صورتی که منابع دیگر قابلیت جانشینی دارد.
● مهارت های مدیریت زمان
مهارت های مدیریت زمان به ۲ شکل، فردی و سازمانی است. مهارت فردی مدیریت زمان به خود آگاهی بستگی دارد.این کارشناس ارشد مدیریت آموزشی می گوید: علاقه به پرکاری بیش از حد در به کارگیری اصول مدیریت زمان مؤثر نخواهد بود مگر فرد از وجود این نیازها و شیوه ها و الگوهای رفتاری آگاهی داشته باشد. وی بیان می کند: اصلی ترین عامل اتلاف وقت روحیات و خلقیات فرد است. از آن جا که هر فرد با توجه به منش هایش، روش هایی را برای تقسیم وقت خود در نظر می گیرد، پس خود می تواند عامل اصلی اتلاف وقت محسوب شود. همه افراد بر وقت خود مدیریت می کنند اما کسانی که اوقات خود را به هدر می دهند مدیریتشان براساس هدر دادن وقت است. وی ادامه می دهد: مدیریت زمان به صورت گسترده یا ثمربخش نتوانسته است امیدهایی را که از آن انتظار می رفت برآورده سازد. برای این امر دو دلیل عمده وجود دارد: اول این که در مدیریت زمان فرض بر این است که هر فرد دارای آزادی کامل در برنامه ریزی، انتخاب و عمل است اما همگی ما می دانیم که افراد از این استقلال برخوردار نیستند بر عکس به میزان زیادی ما به یکدیگر وابسته ایم.
وی می افزاید: دلیل دوم آن است که مدیریت زمان تأکید بر فرد دارد و تاکنون به سیستم های انسانی کمتر اهمیت داده و تأکید کرده است.وی بیان می کند: با اعمال مدیریت زمان آدمی به حالت خود نظمی می رسد و به عبارت دیگر بدون این که ساز و کارهای خارجی رفتار و اعمال انسان را تحت کنترل درآورد، فرد اعمال و رفتار خود را کنترل می کند و زمان لازم برای انجام دادن فعالیت های بسیار مهم را در نظر می گیرد از این رو مدیریت زمان نوعی خود مدیریتی است.
ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۸۸/۰۳/۲۳ توسط احمد عاقلي
مديريت مالزيايي

درباره مديريت ژاپني و مديريت آمريكائي بسيار خوانده و شنيده ايد اما راز و رمز موفقيت و اقتدار كشورهائي همچون مالزي كه طي دهه هاي گذشته، جهش بي نظيري در رشد و توسعه اقتصادي داشته اند، به صورت جدي و فراگير مورد بررسي و كالبد شكافي مديريتي قرار نگرفته و يا اگر هم انجام شده باشد، شهرت نيافت و در دسترس قرار نگرفت.

در مالزي، «بهره وري» عامل اصلي توسعه ملي كشور محسوب مي شود و مديران اين كشور ملزم هستند توسعه ملي را از طريق ارتقاي «بهره وري كل عوامل» دنبال كنند. آنها معتقدند مردم با افزايش بهره وري مي توانند سازمان هاي بهره ور بسازند و به وسيله آن سازمان ها مي توانند اقتصاد مورد نظر خود را ارتقا بخشند كه سود اين بهره وري در سطح كشور به مردم خواهد رسيد و اين چرخه پيوسته ادامه پيدا خواهد كرد.

راهكار كشور مالزي براي توسعه، استراتژي لبخندهاست. آنان براي اين كار از حروف واژه SMILES كه به معني لبخندهاست بهره برده و براي هر كدام از حروف اين كلمه تعريفي را مطرح مي كنند كه افراد با به كارگيري آنها در پايان لبخند خواهند زد:

ُS از واژه Strategy، به معني آينده نگري، دورانديشي، راه رسيدن به هدف

M از واژه Measurement ، به معني اندازه گيري

I از واژه Innovation ، به معني نوآوري

L از واژه Learning ، به معني دانش اندوزي

E از واژه Enviroment ، به معني نگهداري محيط زيست و دوست داشتن آن

S از واژه Salary ، به معني حقوق و دستمزد است.

بنا به اعتقاد آنها با اجراي موارد شش گانه فوق، بهره وري در سازمان پديد خواهد آمد و ارتقاي بهره وري، موفقيت سازمان ها را به دنبال خواهد داشت. سازمان هاي موفق، كشور را سعادتمند مي كنند و كشور سعادتمند، مردم خوشبخت خواهد داشت و اين امر، خوشبختي، شادي، نشاط و لبخند به همراه مي آورد.

ارسال در تاريخ سه شنبه ۱۳۸۷/۱۲/۰۶ توسط احمد عاقلي
عنوان شخص

 

 

   آلوين تافلر (Alvin Toffler)

 

 
عمر 1928
لقب آينده نگر آينده نگرها
فرستنده بابكي، مهين
انتشارات

كتاب هاي برجسته آلوين تافلر

شوك آينده – 1970

موج سوم – 1980

تغيير قدرت – 1990

جنگ و ضد جنگ – 1993

كليدواژه‌ها آلوين تافلر ؛ Alvin Toffler
منبع نشريه ميثاق مديران، شماره يازدهم
لينك http://www.alvintoffler.net/
كليك كنيد ::  زندگينامه

آلوين تافلر (Alvin Toffler)

1928
فرستنده :بابكي، مهين
منبع : نشريه ميثاق مديران، شماره يازدهم
كليدواژه‌ها : آلوين تافلر ؛ Alvin Toffler

1- خلاصه

  • 1928 تولد
  • 1965 بکارگیری عبارت «شوک آینده» در مقاله‌ای به نام افق
  • 1970-1969 کار به عنوان مشاور در شرکت At&T
  • 1970 انتشار کتاب شوک آینده
  • 1977 ایجاد مؤسسه‌ آینده‌ جایگزین به همراه کلمن بزولد و جیمز دیتور
  • 1980 انتشار کتاب موج سوم
  • 1986 کمک به ایجاد شرکت ایسیک – کول به عنوان نخستین سازمان غیر کمونیستی و غیر دولتی در
  • وروی سابق
  • 1990 انتشار کتاب تغییر قدرت
  • 1993 انتشار کتاب جنگ و ضد جنگ
  • 1996 ایجاد انجمن تافلر به عنوان یک بنگاه مشاوره‌ مدیریت

2- مقدمه

آلوین تافلر به عنوان یکی از پیشگامان جهانی تغییر و تحول شناخته می‌شود. او با وسواس زیادی همواره از نگارش کلماتی همچون «روند» و «پیش‌بینی» در نوشته‌هایش اجتناب می‌ورزد و بر این نکته اصرار می‌کند که هیچ کس به درستی نمی‌تواند بگوید که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. کار ویژه‌ تافلر ارایه‌ مفهومی از اثرات تغییر است. این امر‌ ریشه در دانایی، فن‌آوری، هنر و توانایی برخورد با نتایجی است که زمانی حاصل می‌شوند که تغییرات پیچیده‌ تکنولوژیکی و اجتماعی بر نگرش‌ها و منافع گسترده تاثیر می‌گذارند.

3- زندگی و دوره‌ شغلی

آلوین تافلر در سال 1928 متولد شد. اگر چه او مسافرت‌های زیادی داشته است اما تمام تحصیلات و تجارب کاری او در داخل ایالات متحده صورت گرفته‌اند. او استاد مهمان در بنیاد راسل سیج ، استاد مهمان در دانشگاه کورنل ، عضو هیات علمی دانشکده‌ جدید تحقیقات اجتماعی و یک مشاور بسیار موفق کسب و کار بوده است. او دارای چندین مدرک افتخاری است و کتب او جوایز بسیاری کسب کرده‌اند.

بخش اعظم کارهای تافلر همراه با همسرش یعنی هایدی خلق شده‌اند – این اولین نکته‌ای است که او همیشه بدان اشاره می‌کند. آنها دارای مشارکتی بسیار برجسته هستند: هر دوی آنها در دانشگاه نیویورک زبان انگلیسی خوانده‌اند و سپس به یک زندگی کولی‌وار پرداختند و پس از جنگ به روستای گرینویچ رفتند که در آنجا استعداد خود در سراییدن شعر و نگارش رمان را بروز دادند.

 

آلوین تافلر و همسرش هایدی

تافلر که در ابتدا قصد نداشت یک دانشمند بشود، در سنین جوانی متوجه ارزش علم و فن‌آوری در جهان مدرن شد و در نتیجه دوره‌ای را در مورد تاریخ فن‌آوری گذراند. تافلر سال‌ها وفت خود را صرف روزنامه‌نگاری کرد و مطالب خود را در بسیاری از نشریات سیاسی، علمی و اقتصادی آن دوران نوشت. در سال 1960، او دعوت‌نامه‌ای از شرکت آی‌بی‌ام دریافت کرد تا مطلبی را در مورد مضامین بلند مدت اجتماعی و سازمانی رایانه بنویسد که همین موضوع او را با فن‌آوری‌های پیشرفته آشنا کرد. همین موضوع باعث شد که مطالب زیادی درباره‌ تغییر بنویسد که امروزه معروف‌ترین مطالب ذکر شده در باب این موضوع در سطح جهان هستند. کتاب موج آینده که نخستین کتاب ارزشمند درباره‌ تغییر است، تنها اندکی پس از تکمیل مقاله‌ آی‌بی‌ام، نوشته شد.

4- تفکر کلیدی

اگرچه او کتب زیاد و مقالات بی‌شماری منتشر کرده اما فلسفه‌ او و عقاید کلیدی او در سه کتاب خلاصه شده‌اند: شوک آینده (1970)، موج سوم (1980) و تغییر قدرت (1990). هر یک از این سه گانه کاری ارزشمند در نوع خود به شمار می‌رود اما آنها در کنار هم نشانگر عقاید تافلر درباره‌ تغییر به عنوان جریانی بی‌پایان هستند.

تافلر دیدگاه خود در مورد این سه‌گانه را چنین بیان می‌نماید: «موضوع اصلی، تغییر است یعنی آنچه که در قبال افراد و در زمانی رخ می‌دهد که کل جامعه‌ آنها خود را به سمت چیزی جدید و غیرمنتظره تغییر می‌دهد. شوک آینده به فرآیند تغییر می‌پردازد – چگونه تغییر بر افراد و سازمان‌ها تاثیر می‌گذارد. موج سوم بر مسیرهای تغییر متمرکز است – تغییرات امروز با ما چه می‌کنند. تغییر قدرت به کنترل رخ دادن تغییرات می‌پردازد -– چه کسی و چگونه تغییرات را شکل می‌دهد.»

علاوه بر ارایه‌ تحلیلی جامع از تغییر و بسیاری از مشکلات و چالش‌هایی که به دنبال دارد، این سه گانه مملو از امیدواری است. این کتاب‌ها استدلال می‌نمایند که تغییر سریع در پیرامون ما آن گونه که به نظر می‌رسد، تصادفی یا بی‌نظم نیست بلکه الگوها و عواملی شناخته شده در ورای آنها وجود دارند که باعث می‌شوند ما به شکلی «استراتژیک» به مقابله با تغییرات بپردازیم و از واکنش‌های خطرناک به رخدادهایی که با آنها مواجه می‌شویم، بپرهیزیم.

5- سه گانه تافلر

5-1- شوک آینده

تافلر توضیح می‌دهد که تاثیر تغییرات به سرعت رخ می‌دهند و از همین جا بود که عبارت شوک آینده وارد واژگان جهان شد و هم اکنون به شکلی گسترده از آن برای تشریح سردرگمی، ابهام و از دست رفتن توانایی تصمیم‌گیری استفاده می‌شود که بر افراد، گروه‌ها و کل جامعه در زمانی تاثیر می‌گذارد که آنها تحت سیطره‌ تغییر درآمده‌اند.

تافلر در پیش‌گفتار کتاب تغییر قدرت می‌نویسد: «تاریخ پیامدهای خاص خود را دارد که مستقل از مسیر حقیقی تغییر هستند. رخدادها و واکنش‌های سریع، اثرات خاص خود را دارند چه این تغییرات خوب تلقی شوند و چه بد.»

شوک آینده سی سال پیش نوشه شده و هم اکنون می‌توان از آن برای سنجش پیش‌بینی‌های تافلر استفاده کرد. آنچه که ما دریافتیم قابل توجه است: او فروپاشی خانواده‌ هسته‌ای، انقلاب ژنتیک، فروپاشی جوامع، از سرگیری تاکید بر تحصیلات و افزایش اهمیت دانش در جوامع را پیش‌بینی کرده بود.

5-2- موج سوم

شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهم‌ترین نظریه‌ تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه‌ بشر افزوده است. اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه‌ فنون و فن‌آوری‌ها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.

موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده‌ حرکت به سمت روش‌های تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهره‌برداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزاینده‌تر فن‌آوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده‌ تغییرات لازم برآمده بودند.

موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته‌ او در دهه‌ 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیش‌بینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک می‌توانیم در روش‌های تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیش‌بینی توسعه‌ بازاریابی و افزایش قدرت مصرف‌کننده معطوف داشته بود. او حتی واژه‌ای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرف‌کننده (consumer) است.

در مقدمه‌ این کتاب، تافلر درباره‌ تغییرات نامنظم دهه‌ 1960 بحث می‌کند که فرهنگی از سوسیالیسم‌های متخاصم و ناسازگار، داده‌های تجزیه شده و تحلیل‌های متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد می‌ساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره‌ همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونه‌ای تفسیر می‌نماید که بسیاری از ما در آن رشد کرده‌ایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه‌ آن هستیم را ارایه می‌نماید.

او در ادامه‌ کتابش می‌نویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزش‌ها و فن‌آوری‌های تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبک‌های زندگی تازه و روش‌های جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقه‌بندی‌ها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمی‌توانیم با روش‌های دیروز وارد جهان فردا شویم.»

5-3- تغییر قدرت

در این کتاب، که آخرین بخش از سه گانه است، تافلر تجزیه و تحلیل اولیه‌ خود را ادامه می‌دهد و به این موضوع می‌پردازد که چگونه افراد، سازمان‌ها و کشورها تحت تاثیر تغییراتی قرار دارند. او درباره‌ یک سیستم جدید قدرت می‌پردازد که جایگزین دوران صنعتی خواهد شد.

واژه‌ «تغییر قدرت» در معنا با واژه‌ «تغییر در قدرت» تفاوت دارد. به گفته‌ تافلر، «تغییر در قدرت» به معنای انتقال قدرت است اما «تغییر قدرت» به معنای تغییر در ذات و ماهیت قدرت است. تغییر قدرت تنها قدرت را انتقال نمی‌دهد بلکه آن را متحول می‌سازد.

کتاب تغییر قدرت، سه منبع قدرت را به ما یادآوری می‌کند: زور، ثروت و دانش. همه‌ شرکت‌ها در چارچوبی کار می‌کنند که تافلر آن را «حوزه‌ قدرت» می‌نامد و این سه ابزار قدرت در آن به طور مستمر به فعالیت خود ادامه می‌دهند. افزایش اهمیت دانش که در تمام این سه گانه به آن اشاره شده، تغییری عمیق را در توازن میان آنها باعث شده است.

کتاب تغییر قدرت هیچ گونه راه‌حل زودهنگامی در مورد مشکلات مرتبط با تغییر ارایه نمی‌دهد. تافلر درباره‌ تلاش‌های انجام شده برای حرکت افراد، شرکت‌ها و اقتصادهای ملی به سمت یک وابستگی تازه به علم و دانش بحث می‌کند. به اعتقاد او، حتی در صورت حل این تضادهای قدرت، باز هم همه‌ مشکلات حل نخواهند شد. او چالش‌های بیشتری را در نظر دارد زیرا تفاوت میان اقتصادهای «سریع» و «کند» همیشه وجود دارد.

6- آلوین تافلر در یک نگاه

سه گانه‌ تافلر همچنان تاثیرگذار است و در عین حال باید توجه داشت که آخرین کتاب از این مجموعه در سال 1990 منتشر شده است. اشتباه است که فکر کنیم کار تافلر در آن زمان شروع و به پایان رسیده است. مثلاً کتاب سازمان‌های سازگار که در سال 1985 منتشر شد، بر مبنای نتایج و یافته‌های تافلر در طول کار مشاوره‌ او بین سال‌های 1969 تا 1970 برای شرکت At&T بوده است. این گزارش که مدیریت ارشد آن را نادیده گرفته بود، بعدها به متنی تاثیرگذار تبدیل شد. این کتاب به موضوعاتی همچون تحول سازمانی و تطابق از طریق تمرکز بر نمونه‌ At & T می‌پرداخت.

کتب و مقالات زیادی پس از این سه گانه نوشته شده‌اند و پس از انتشار کتاب تغییر قدرت، بیش از پیش از نقش هایدی تافلر قدردانی شده است. آخرین آثار تافلر به صورت مشترک با دیگران نوشته شده‌اند.
کمک آنها به جهان سیاست موضوعی است که بسیاری از مفسران علم مدیریت آن را نادیده گرفته‌اند. بسیاری از رهبران مهم این نظرات را رعایت کرده‌اند و نقش بسزایی در توسعه‌ روابط شرق – غرب داشته‌اند. یکی از مهم‌ترین افرادی که این نظرات را پذیرفته و تحت تاثیر آنها قرار داشت، میخاییل گورباچف بوده است.
کتب تافلر سر از چین نیز درآورده‌اند و تا پیش از رخ دادن فاجعه‌ میدان تیانانمن ، تاثیر مثبتی بر سیاست این کشور گذاردند. البته هم‌اکنون این کتاب‌ها در چین ممنوع شده‌اند هر چند که ممنوعیت چنین کتاب‌هایی باعث افزایش فروش آنها می‌شود.

از دیگر کتب معروف تافلر طی ده سال گذشته می‌توان به مهم‌ترین آنها یعنی کتاب جنگ و ضد جنگ اشاره کرد. این کتاب که متمرکز بر جنگ است، به این نکته اشاره می‌نماید که تغییر در نحوه‌ اداره‌ کسب و کار که موازی با تحولاتی است که ما در زمان بروز جنگ تجربه می‌کنیم. همانند بخش‌های تجاری و تولیدی، بسیاری از تغییرات نظامی نیز ماحصل پیشرفت‌های حاصله در فن‌آوری اطلاعات هستند. عقاید تافلر در رخدادهایی همچون جنگ خلیج فارس به اثبات رسیده‌اند اما مهم‌ترین پیش‌بینی آلوین در مصاحبه‌ او با مجله‌ علوم نوین در مارس 1994 مطرح شد که در آنجا او از ناکافی بودن نیروی نظامی مرسوم در کنترل فعالیتهای تروریستی سخن گفته بود. برای روشن کردن این موضوع، او به نقل از یک افسر اطلاعاتی آمریکا گفت که اگر او 20 نفر و یک میلیون دلار پول داشت، می‌توانست در آمریکا را ببیند. هفت سال بعد، حوادث 11 سپتامبر اعتبار گفته‌های او را تصدیق کردند.

انتشارات


كتاب هاي برجسته آلوين تافلر

شوك آينده – 1970

موج سوم – 1980

تغيير قدرت – 1990

جنگ و ضد جنگ– 1993

 

برگرفته از سایت راهکار مدیریت

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۷/۰۴/۰۹ توسط احمد عاقلي
كايزن چيست؟

كايزن تركيبي دو كلمه اي از يك مفهوم ژاپني است كه تعريف آن تغيير به سمت بهتر شدن يا بهبود مستمر و تدريجي است. در واقع كايزن بر اين فلسفه استوار است كه براي ايجاد بهبود در سازمان ها لازم نيست به دنبال تغييرات انفجاري يا ناگهاني باشيم ، بلكه هر نوع بهبود يا اصلاح به شرط آنكه پيوسته و مداوم باشد، ارتقاي بهره وري را در سازمان ها به ارمغان خواهد آورد.

KAI + ZEN = KAIZEN

بهبود مستمر و تدريجي با بهره گيري از مشاركت كاركنان

در نگاه كايزني براي تحقق بهبود تدريجي و مستمر در سازمان ها بايد سه اقدام اساسي زير صورت بگيرد :

1- كليه فعاليت هايي كه هزينه زا هستند ولي ارزشي توليد نمي كنند (Muda ) بايد حذف شوند .

2- فعاليت هايي كه به شكلي در جاي ديگري به صورت موازي انجام مي شوند ( Muri ) با يكديگر تلفيق شوند.

3- آن دسته از فعاليت هايي كه براي تكميل و بهبود سطح كيفي خدمات لازمند (Mura ) به فعاليت هاي سازمان افزوده شوند. اين حركت يا نهضت MU3 اساس اقدامات كارگاه آموزشي گمبا كايزن ( كايزن عملي ) را تشكيل مي دهد.

مراحل اجراي كايزن عملي

1- ناحيه نمونه را انتخاب كنيد .

2- گروه بهبود ( تيم كايزن ) را ايجاد و سازمان دهي كنيد .

3- داده هاي آماري مورد نياز را در ناحيه نمونه با كمك اعضاي گروه گرد آوري كنيد .

4- اعضاي شركت كننده را در كارگاه آموزشي با مفاهيم و ابزارهاي بهبود آشنا كنيد .

5- نظام آراستگي ( 5 ت ) را آغاز كنيد .

6- مودا ( اتلاف ) ها را شناسايي و فهرستي از آنها تهيه كنيد .

7- تحليل علل رويداد اتلاف را در ناحيه نمونه انجام دهيد و راه حلهايي را با استفاده از كار گروهي بیابید. 

8- راه حل هايي را كه عملي ترند انتخاب كنيد .

9- هر نوع تغيير فيزيكي در آرايش ناحيه نمونه را بدون فوت وقت انجام دهيد .

10- بهبود انجام گرفته را به صورت استاندارد درآوريد .

11- موفقيت حاصله را به اطلاع ساير همكارانتان برسانيد .

12- نتايج به دست آمده را ارزيابي كنيد تا در مراحل بعدي مورد استفاده قرار گيرند .

13- به سراغ مشكل بعدي برويد .

اصول بيست گانه مديريت در كايزن

1- نگوييد چرا اين كار انجام نمي شود. فكر كنيد چگونه مي توانيد آن را انجام دهيد.

2- در مورد مشكل به وجود آمده نگراني به خود راه ندهيد. همين الان براي رفع آن اقدام نماييد.

3- از وضعيت موجود راضي نباشيد. باور داشته باشيد كه هميشه راه بهتري هم وجود دارد.

4- اگر مرتكب اشتباه شديد ، بلافاصله در صدد رفع اشتباه برآييد.

5- براي تحقق هدف به دنبال كمال مطلوب نگرديد.اگر60%از تحقق هدف اطمينان داريد دست بكار شويد.

6- براي پي بردن به ريشه مشكلات 5 بار بپرسيد چرا؟

7- گمبا محل واقعي رويداد خطاست . سعي نكنيد از دفتر كار خود مشكلات محيط را حل كنيد.

8- هميشه براي حل مشكل از داده و اطلاعات كمي و به روز استفاده كنيد.

9- براي حل مشكل بلافاصله به دنبال هزينه كردن نباشيد. بلكه از خرد خود استفاده كنيد. اگر عقلتان به جايي نمي رسد، آن را در همكارانتان بجوييد و از خرد جمعي استفاده كنيد.

10- هيچ وقت جزئيات و نكات ريز مسئله را فراموش نكنيد. ريشه بسياري از مشكلات در نكات ريز است.

11- حمايت مديريت ارشد منحصر به قول و كلام نيست. مديريت بايد حضور ملموس داشته باشد.

12- براي حل مسائل هر جا كه امكان آن وجود دارد از واگذاري اختيار به زيردستان ابا نكنيد.

13- هيچ وقت به دنبال مقصر نگرديد. هيچ گاه عجولانه قضاوت نكنيد.

14- مديريت ديداري و انتقال اطلاعات بهترين ابزار براي حل مسئله به صورت گروهي است.

15- ارتباط يك طرفه دستوري از بالا به پايين مشكلات سازمان را پيچيده تر ميكند. مديريت ارشد بايد با لايه هاي پايين تر سازمان ارتباط دو جانبه داشته باشد.

16- انسانها توانايي هاي فراواني دارند. از الگوهاي چند مهارتي و غني سازي شغلي براي شكوفا شدن آنها استفاده كنيد.

17- تنها فعاليت هايي را انجام دهيد كه براي سازمان شما ارزش افزوده ايجاد مي كنند.

18- فراموش نكنيد كه 5 ت ، پايه و بنيان ايجاد محصولي با كيفيت است.

19- بر اساس الگوهاي كار گروهي ، مسائل محيط كارتان را حل كنيد.

20- حذف مودا ( اتلاف) فرآيندي پايان ناپذير است. هيچ وقت از اين كار خسته نشويد.

ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۸۷/۰۱/۱۰ توسط احمد عاقلي
عنوان خلاقيت يعني يك درصد الهام و ...
گوينده اديسون
متن فارسي

خلاقيت يعني يك درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ريختن

شرح

بعضي افراد براين باورند كه خلاقيت ذاتي است، برخي ديگر باور دارند كه با آموزش هركس مي‌تواند خلاق شود. در ديدگاه دوم خلاقيت را مي‌توان فرايندي چهار مرحله‌اي ديد مركب از ادراك، پرورش، الهام و نوآوري. ادراك يعني نحوه ديدن چيزها. خلاق بودن يعني چيزها را از زاويه‌اي منحصر به فرد ديدن. به عبارتي يك كارمند ممكن است راه حل‌هاي يك مسئله را طوري ببيند كه ديگران نمي‌توانند آن طور ببينند. رفتن از ادراك به حقيقت به هر حال فوراً اتفاق نمي‌افتد. در عوض انديشه‌ها از فرايند پرورش مي‌گذرند. بعضي اوقات كاركنان نياز دارند كه در مورد انديشه‌هاي خود تعمق كنند. اين به معناي فعاليت نكردن نيست بلكه در اين مرحله كاركنان بايد داده‌هاي انبوهي را كه ذخيره، بازيابي، مطالعه و دوباره شكل دهي كرده‌اند در نهايت در قالب چيزي جديد بريزند. گذشت ساليان براي طي اين مرحله امري طبيعي است.

در فرايند خلاقيت الهام آن لحظه‌اي است كه تمامي تلاش‌هاي قبلي شما به طور موفقيت آميز به ثمر مي‌رسند. گرچه الهام به شعف مي‌انجامد اما كار خلاقيت تمام نشده است. خلاقيت نياز به تلاشي نوآور دارد. نوآوري يعني گرفتن آن الهام و تبديل آن به توليدي مفيد- خدمت يا روش انجام چيزي. اين گفته را به اديسون نسبت مي‌دهند كه «خلاقيت يعني يك درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ريختن» به عبارتي ۹۹ درصد نوآوري را آزمودن، ارزشيابي كردن و باز آزمودن آن چيزهايي تشكيل مي‌دهد كه توسط الهام دريافت شده است. معمولاً در اين مرحله است كه يك فرد ديگران را بيشتر مطلع و درگير آن چيزي مي‌كند كه روي آن كار كرده است.

نقل از سایت وزین راهکار مدیریت

ارسال در تاريخ چهارشنبه ۱۳۸۶/۰۸/۱۶ توسط احمد عاقلي
عنوان بيسوادان سده 21
نويسنده تافلر، الوين
متن فارسي

بيسوادان سده21 كساني نيستند كه نمي‌توانند بخوانند و بنويسند، بلكه كساني‌اند كه نمي‌توانند بياموزند، آموخته‌هاي كهنه را دور بريزند، و دوباره بياموزند.

متن انگليسي

The illiterate of the 21st century will not be those who cannot read and write, but those who cannot learn, unlearn, and relearn.

ارسال در تاريخ چهارشنبه ۱۳۸۶/۰۸/۱۶ توسط احمد عاقلي
     دارايي ثروتمندترين مرد دنيا      بيل گيتس رئیس شرکت میکروسافت

ثروتمندترين مرد دنيا مالك چيزهاي ملموس نيست. نه زمين دارد، نه طلا، نه نفت، نه كارخانه، نه فعاليت صنعتي ديگر و نه ارتش و نه سپاهي.

اين نخستين بار در تاريخ بشر است كه ثروتمندترين مرد دنيا فقط دانش دارد و بس.

ارسال در تاريخ چهارشنبه ۱۳۸۶/۰۸/۱۶ توسط احمد عاقلي

چگونه يک طرح شغلي بنويسيم؟


 

 

 

 

 

  آنچه در زير مي خوانيد، اصول اساسي نوشتن  طرح شغلي مي‌باشد.

1- طرحهاي شغلي مثل هم نيستند، چرا که کسب و کارها با هم فرق مي‌کنند و هر کسب و کاري، طرح شغلي مربوط و مختص خود را مي‌خواهد.

 معدن طلا نياز  به يک طرح بازاريابي ندارد، چرا که مي‌دانيم طلا به راحتي فروخته مي‌شود. اما در ديگر کسب و کارها نظير عطريات، بازاريابي، مهمترين و حياتيترين بخش طرح شغلي مي‌باشد.

 برخي از کسب و کارها و طرحهاي شغلي مربوط به آنها به سودهاي مطمئن، پايدار و بلندمدت تاکيد دارند. اما ديگر کسب و کارها، هرگز به دنبال کسب سود نيستند، در عوض بدنبال کسب موفقيتهاي بزرگ در آينده مي‌باشند.

2- طرحهاي شغلي مثل هم نيستند، چرا که توليدات کسب و کارها متفاوت از هم هستند.

 برخي از کسب وکارها محصولات و خدمات جديدي را مي‌فروشند، از قبيل نرم‌افزار و سايتهاي اينترنتي جديد. محصولات و خدمات جديد بايد توضيح  داده شوند، همچنين اندازه بازار نيز بايد توضيح داده شود.

ديگر کسب و کارها نظير خانه‌سازان قراردادي و معادن طلا، نياز به توضيح محصولات و خدمات خود در طرح شغلي ندارند.

3- طرحهاي شغلي مثل هم نيستند، چرا که طرحهاي شغلي بنا به دلايل مختلف نوشته مي‌شوند.

برخي از طرحهاي شغلي براي جذب و برقراري جلسات رو در رو با سرمايه‌گزاران نوشته مي‌شوند. هدف اين طرحها مشابه هدف رزومه نوشتن مي‌باشد که همان جذب علاقه و توجه کافي  براي يک مصاحبه مي‌باشد.

ديگر طرحهاي شغلي براي اهداف برنامه‌ريزي نوشته مي‌شوند. دراينجا فرآيند برنامه‌ريزي  مهمتر از خود برنامه مي‌باشد.

4- طرحهاي شغلي شبيه هم نيستند، چرا که اهميت هر يک فرق مي‌کند و متفاوت از ديگري است.

برخي مواقع، تمام آينده کسب و کارتان، بستگي به تامين مالي دارد که لازمة آن نوشتن يک طرح شغلي عالي مي‌باشد. و برخي مواقع طرح شغلي فقط يک نياز معمولي و فني است که در آن تنها به کيفيت پايين، طرح شغلي سريع و نامرتب نياز داريم و همان هم کفايت مي‌کند.

اگر طرح شغلي را براي مجموعه دوستان يا آشنايان مي‌نويسيد و يا بدنبال جذب مقدار کمي سرمايه هستيد، يک طرح شغلي که کيفيت با ساختار " جاي خالي را پرکنيد " يا "Fill in the blank " کفايت مي‌کند.

5- بايد نکات کليدي مربوط به فروش را در طرح شغلي بياوريد، که اين مهمترين بخش کسب و کارتان مي‌باشد.

اگر طرح شغلي را براي يک شرکت عطرسازي مي‌نويسيد که در آن بازاريابي از اهميت  ويژه‌اي برخوردار مي‌باشد، سرمايه‌گزاران بالقوه قبل از اينکه بخواهند چيزي در مورد نحوة توليد عطر بدانند، ابتدا مي‌خواهند دريابند که چطور شما عطريات خود را بفروش مي‌رسانيد.

اگر طرح شغلي براي معدن طلا مي‌نويسد، سرمايه‌گذاران بالقوه قبل از اينکه بخواهند چيزي  در مورد بازاريابي و ايمني کار بدانند، ابتدا مي‌خواهند دريابند که چه مقدار طلا شما استخراج مي‌کنيد.

6- شما مي‌توانيد نقاط ضعف خود را پشت پرده‌هاي طرح شغلي مخفي کنيد، البته تا زماني که مخفي کردن نقاط ضعف، با ساختار منطقي طرح شغليتان تناقض نداشته باشد.

به عنوان مثال اگر تيم مديريتي داريد که نسبتاً از لحاظ تجربه ضعيف هستند يا تجربيات نادرستي دارند، مي‌توانيد در مورد تيم مديريتي خود خيلي مختصر صحبت کنيد و اميدوار باشيد که خوانندگان قبل از اينکه به نقاط ضعف تيم مديريتي توجه کنند، بيشتر به محصول شما علاقه و رغبت نشان دهند. به همين طريق اگر در مورد مسائل  مالي ضعف داريد، اما در عوض محصول فوق‌العاده‌اي داريد، ابتدا به توضيح و تشريح محصول خود بپردازيد.

7- نمودار مربوط به سود و فروشهاي آينده، سرمايه‌گزاران مجرب را تحت تاثير قرار نمي‌دهد.

با بکارگيري صفحه‌هاي گسترده‌اي نظير excel و Accessو نرم‌افزارهاي طراحي شغلي، براحتي مي‌توان نمودار و جدول ترسيم نمود. مسئله اينجاست که هر کسي مي‌تواند اين کار را انجام دهد، اما اگر کار به همين راحتي باشد که با چند نمودار قابل حل باشد، هر کسي براحتي مي‌تواند براي كسب و كار خود تامين مالي کند.

فرضيات و دلايل به مراتب مهمتر مي‌باشند. بايد سرمايه‌گزاران را متقاعد کنيد که ميزان فروش در آينده افزايش خواهد يافت، يک نمودار يا جدول نمي‌تواند اين کار را انجام دهد.

8- خلاصة اجرايي يا Executive summary ، مهمترين بخش يک طرح شغل مي‌باشد.

خلاصه اجرايي طرح بايد خوانندگان را ترغيب کند که بقيه طرح شغلي را نيز بخوانند. خلاصه اجرايي بايد شرح مختصري از بحثها و دلايل شما باشد. توجه داشته باشيد ممکن است که برخي خوانندگان تنها به خواندن اين خلاصه اجرايي اکتفا کنند.

حتي خوانندگاني که تمام طرح شغلي شما را مي‌خوانند، ممکن است براي مرور مجدد، خلاصه اجرايي شما را بخوانند.

خلاصة اجرايي، کار نتيجه‌گيري و خلاصه نهايي طرح را  نيز مي‌کند و لذا نوشتن نتيجه در پايان طرح شغلي دوباره‌کاري به حساب مي‌آيد.

9- طرح شغلي خود را خيلي مفصل و جزئي ننويسيد. معمولاً 30-15 صفحه همراه با ضمايم، براي طرح شغلي کفايت مي‌کند. کسب و کار شما ممکن است زندگي شما باشد. ولي بطور قطع خوانندگان طرح شغلي به مراتب نسبت به خود شما، علاقه کمتري به کسب وکار شما نشان مي‌دهند. اين دقيقاً شبيه سخنراني است که علي‌رغم ميل شنوندگان سخنراني طولانيي را ارائه مي‌دهد.

اشاره به جزئياتي که اهميت چنداني ندارند، شما را از بيان نکات اساسي فروش منحرف مي‌کند. و بدتر از اين اشاره به جزئيات نا مهمي که يک سرمايه‌گذار رغبتي به شنيدن آنها ندارد، ممکن است کار را خراب کند و سرمايه‌گذار را طرد نمايد.

10- اگر طرح شغلي را براي سرمايه‌گذاران بي‌تجربه مي‌نويسيد، به تمام نقاط ضعف و ريسکهاي ممکن، اشاره کنيد. جداي از مسائل اخلاقي، سرمايه‌گذاران بي‌تجربه، احتمال بيشتري دارد که اگر ببينند کارها نادرست پيش مي‌رود، آنرا پيگيري نمايند. اگر از دوستان و آشنايان تامين مالي مي‌کنيد، بايد بخش خاصي را براي ريسک مربوط به کار درنظر بگيريد و در آن تمام مسائلي که ممکن است نادرست از آب در آيند را ليست نماييد.

اگر از سرمايه‌گذاران خطرپذير يا مجرب تامين مالي مي نماييد، مي‌توانيد بدون اشاره به ريسک موجود، فرض بگيريد که از آنجايي که آنها مجرب در کار خود هستند، از ريسک موجود در کار آگاهي دادند.

11- اگر با يک يا چند سرمايه‌گذار در ارتباط مي‌باشيد و آنها درگير کار هستند، قيمت سهام و قيمت شراکت را داخل در طرح شغلي نکنيد.

آنها با شما مذاکره خواهند نمود. وارد کردن اين مسائل تحت اين شرايط، مثل بيان ميزان حقوق در رزومه کاري که ارائه مي‌‌دهيد، مي باشد. اگر ميزان حقوق خود را کم بيان کنيد خود را دست پايين گرفته‌ايد. و اگر ميزان حقوق بالايي را بيان کنيد، ممکن است که اين فرصت کاري را ازدست بدهيد.

12- اگر با سرمايه‌گذاران زيادي درگير هستيد، حتماً به قيمت سهام و قيمت شراکت اشاره نماييد.

نمي‌توانيد براي مشارکت با هر يک از سرمايه‌گذاران وقت صرف نماييد. و اگر معاملات و مقادير مختلفي را به سرمايه‌گذاران پيشنهاد کنيد، با مشکل مواجه خواهيد شد.

13- بيانيه مربوط به مسائل مالي، چندان ضروري نيست.

اگر ترازنامه‌هاي نامناسبي داريد، حذف کنيد. اگر در کار خانه‌سازي هستيد و ميليونها دلار دارايي زمين داريد، ترازنامه شما عالي به نظر مي‌رسد و بايد درطرح شغل بيايد. اگر يک شرکت خدماتي هستيد و ميليونها دلار به عنوان سرقفلي داريد، ولي چيز جالبي در ترازنامه به نظر نمي‌رسد و لذا بهتر است ترازنامه را حذف کنيد.

اگر همه چيز مطابق برنامه پيش مي‌رود، بايد سودآوري بالقوه کار را اثبات کنيد. بهترين راه را براي اين کار انتخاب کنيد. اغلب يک بيانيه مربوط به درآمد برنامه‌ريزي شده کفايت مي‌کند. اگر تفاوت بابت سود يا margins زياد است، (بيش از %50)، وجود اين بيانيه در طرح شغلي نيز لازم نيست چرا که موفقيت کلي شما به فروش بستگي دارد و نه به هزينه کالاهايي که فروخته مي‌شود. در اين حالت تجزيه و تحليل سه بعدي و بودجه‌ريزي ممکن است کفايت کند.

14-      از تبليغات اغراق‌آميز  پرهيز کنيد.

شما درصدد نوشتن يک بيانيه براي رونامه‌نگاران نيستيد. طرح شغلي مملو از تبليغات اغراق‌آميز، وقت خوانندگان را تلف مي‌کند، بايد قادر باشيد که علاقه و شوق خود را در قالب يک بيانيه کاملاً واقعي بيان کنيد.

15-      از ترکيب و ريخت کار حرف نزنيد، بلکه از مزايا و منافع کار سخن بگوييد.

اينترنت تعريف فني کسل‌ کننده‌اي دارد. اينترنت شامل انتقال داده‌ها با سرعت 56 کيلوبايت از طريق خط تلفن مي‌باشد و... . ولي منفعت واقعي اينترنت مبادله اطلاعات مي‌باشد.

مشابه همين، اکثر مردم هيچ اهميت نمي‌دهند که اتومبيل آنها چگونه کار مي‌کند، چيزي که براي آنها مهم است، حمل و نقل آسوده و بااطمينان مي‌باشد. طرحهاي شغلي بسيار زيادي را مي‌بينيم که بيشتر به شکل  و ريخت کار مي‌پردازند و کمتر به منافع و مزيتهاي آن کسب و کار توجه دارند.

16-      از نقل‌ قولها و منابع براي حمايت از دلايل و بحثهاي خود استفاده کنيد.

نبايد پرصدا و خشن مطالب خود را بيان کنيد. (مثلاً بگوييد: آنچه مي‌گوييم درست است، چون دکتر فلاني مي‌گويد که درست است.)  بلکه بايد به نرمي بيان کنيد و اظهار داريد که مثلاً  دکتر فلاني نيز در تحقيقات خود رشد %20 در اين صنعت را نيز نشان داده است.

از تحقيقاتي که ديگران انجام داده‌اند استفاده کنيد.( تحقيقات دسته‌دوم). اشاره صرف به تحقيقات خود به عنوان تحقيقات اوليه، تنها براي کسب و کارهاي بزرگ از لحاظ هزينه، مفيد فايده مي‌باشد.

17-      طرح شغلي نبايد خشک و انعطاف‌ناپذير باشد.

مجبور به انجام گام به گام و مرحله به مرحله طرح شغلي خود نيستند. در جنگهاي نظامي حتي طرف برنده به ندرت پيرو نامة طراحي‌شده خود مي‌باشد. برنامه‌ها و طراحها تغييرات زيادي مي‌کنند، اما بدون شک هر ارتشي يک طرح و برنامه دارد.

طرحهاي شغلي بلند مدت 5 ساله و با جزئيات کامل، از رده خارج شده‌اند. در واقع در اين محيط پيچيده و تغييرپذير كه در ان قرار داريم، نوشتن يک طرح با جزئيات کامل غيرممکن مي‌باشد.

18-      بطور قانوني فعاليتهاي آينده کاري خود را محدود نکنيد.

نمي‌توانيد به سرمايه‌گذاران بگوييد که خانه‌سازي خواهيد کرد و پول آنها را صرف سفته بازي کالا مي‌کنيد. ولي مي‌توانيد عوض اين کار در نواحي و مناطق مختلف خانه بسازيد تا جايي که از لحاظ قانوني محدود نمي‌شويد و تغيير شرايط به ضرر شما تمام نمي شود.

خود را به موارد جزئي طرح متعهد نکنيد، بويژه براي سرمايه‌گذاران بي‌تجربه‌اي که ممکن است بعداً به خاطر کلمه به کلمة حرفتان قانون را وارد ماجرا کنند." من به شما 200000 دلار مي‌دهم که در "تاني تاون" خانه‌سازي کنيد و بعد شما در شمال تاني‌تاون خانه‌سازي کنيد. "طرح شغلي شما گفت که شما 50 دلار به ما مي‌دهيد ولي الان داريد 40 دلار مي‌دهيد. من سرمايه خود را مي‌خواهم  بيرون  بکشم."

هر چه طرح شغليتان ريزتر و جزئيتر و طولانيتر باشد، مشکلات بيشتري را به خاطر ايجاد محدوديتهاي قانوني  براي خود ايجاد خواهيد کرد.

19-      افرادي که طرح شغلي مي‌نويسند و براي كسب و كار خود طرح شغلي دارند، به مراتب موفقتر عمل خوانم نمود.

انبوهي از شواهد وجود دارد که نشان مي‌دهد آنهايي که طرح شغلي مي‌نويسند به مراتب موفقتر عمل مي‌کنند. معمولاً طرحها بدرستي دنبال نمي‌شوند، ولي مي‌دانيم آنها که طرح شغلي دارند، بهتر از عهده کار برمي‌آيند.

20-      يک طراح شغل حرفه‌اي را استخدام کنيد.

اگر خود يا يکي از کارکنانتان مجبور است براي نوشتن طرح شغلي از فعاليتهاي سودآور ديگر خود دست بکشد، در اين صورت بهتر است طراح شغلي را استخدام کنيد که به واقع باعث ذخيره پولتان مي‌شود.

Source:

How to write business plan, Steve Baba, PhD, www.AdvanceBusinessPlans.com

 

 

ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۸۶/۰۷/۰۷ توسط احمد عاقلي



كارافريني چيست؟

 


رويكرد اكثر كشورهاي جهان در دهه‌هاي اخير به موضوع كارآفريني و توسعه آن، موجب گرديده‌ موجي از سياستهاي توسعه كارآفريني در دنيا ايجاد شود.

كشورهاي مختلف راه حلي راكه در سه دهه گذشته براي فائق آمدن بر مشكلات مختلف اقتصادي و اجتماعي به آن روي آورده‌اند، توسعه فرهنگ كارآفريني، انجام حمايت‌هاي لازم از كارآفرينان، ارائه آموزشهاي مورد نياز به آنان و انجام تحقيقات و پژوهشهاي لازم در اين زمينه بوده است. تأمل در وضعيت اقتصادي و روند مراحل پيشرفت و توسعه در كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه كه به موضوع كارآفريني توجه نموده‌اند، نشانگر آن است كه اين كشورها توانسته‌اند به پيشرفت‌هاي چشمگيري در زمينه‌هاي مختلف اقتصادي و اجتماعي دست يابند و يا حداقل بحرانهاي پيش‌آمده را به سلامت پشت سر گذاشته و بحرانهايي كه وقوع آنها را در آينده پيش‌بيني مي‌كردند را مهار نمايند. از جمله اين كشورها مي‌توان به ايالات متحده، كشورهاي اتحاديه اروپايي، كشورهاي جنوب شرق آسيا، چين، برخي از كشورهاي آمريكاي لاتين و آفريقايي و اقيانوسيه را نام برد
از آنجا كه مفاهيم مطرح در علوم انساني همانند مفاهيم مطرح در علوم تجربي قطعي نيستند، لذا ارائه تعريف قطعي و مشخصي براي آنها دشوار يا غير ممكن است. كارآفريني هم كه از واژه ‌هاي مطرح در علوم انساني است، از اين قاعده مستثني نيست. دانشمندان و محققين علوم مختلف اقتصادي، اجتماعي، روانشناسي و مديريت كه در مورد كارآفريني مطالعه و نظراتي ارائه كرده‌اند، تعاريف مختلفي از كارآفريني مطرح نموده‌اند كه تفاوت‌هاي گاه مغاير و متناقضي دارند. تعريفي از كارآفريني كه تقريباً شامل همه تعريفهاي ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از:
«كارآفريني فرايندي است كه فرد كارآفرين با ايده‌هاي نو و خلاق و شناسايي فرصتهاي جديد و با بسيح منابع ،‌مبادرت به ايجاد كسب و كار و شركت‌هاي نو، سازمانهاي جديد و نوآور و رشد يابنده نموده كه توأم با پذيرش مخاطره و ريسك است و منجر به معرفي محصول و يا خدمت جديدي به جامعه مي‌گردددر دايره‌‌المعارف بريتانيا ، كارآفرين اينگونه تعريف شده است:
« شخصي كه كسب و كار و يا موسسه اقتصادي را سازماندهي و مديريت كرده و خطرات ناشي از آنرا مي‌پذيرد»
واژه كارآفريني از قرنها پيش و قبل از آنكه به زبان امروزي مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گرديد. اين واژه معادل كلمه فرانسوي Enterprendre به معناي « متعهد شدن» (معادل under Take در زبان انگليسي) مي‌باشد كه در سال 1848 توسط جان استوارت ميل به كارآفريني ( Enterpreneur ) در زبان انگليسي ترجمه شد. مفهوم‌ كارآفريني‌:
با تحولات‌ سريع‌ و شتابان‌ محيط‌ بين‌المللي‌ و گذر از جامعه‌ صنعتي‌ به‌ جامعه‌ اطلاعاتي‌ و مواجة ‌اقتصادهاي‌ ملي‌ با اقتصاد جهاني‌ و مطرح‌ شدن‌ پديده‌هايي‌ همانند «جهاني‌ شدن‌ اقتصاد» و «فن‌آوري‌اطلاعات‌» ، مباحث‌ اساسي‌ درخصوص‌ راهكارهاي‌ مختلف‌ براي‌ تسريع‌ فرآيند رشد و توسعة‌ پايدار و رفاه‌اقتصادي‌ مطرح‌ مي‌گردد. يكي‌ از اين‌ مباحث‌ جديد، نقش‌ كارآفرينان‌ در اين‌ فرايند مي‌باشد. كارآفريني‌ ازمفاهيم‌ جديدي‌ است‌ كه‌ حداقل‌ در محدودة‌ علم‌ اقتصاد ، مديريت‌، جامعه‌شناسي‌ و روان‌شناسي‌ و سايرمقوله‌هاي‌ مرتبط‌ با اين‌ موضوع‌ قدمتي‌ بسيار كوتاه‌ داشته‌ و از مفاهيم‌ رو به‌ گسترش‌ مي‌باشد. به‌ دليل‌ آنكه ‌معناي‌ تحت‌الفظي‌ «كارآفريني‌» نمي‌تواند عمق‌ محتوي‌ و مفهوم‌ اين‌ واژه‌ را مشخص‌ نمايد و براي‌ جلوگيري‌ ازفهم‌ نادرست‌ اين‌ موضوع‌ يا واژه‌ با ساير واژه‌ها و براي‌ رسيدن‌ به‌ فهم‌ و فرهنگ‌ مشترك‌ از آن‌، معرفي‌ وشناساندن‌ اين‌ واژه‌ بسيار مهم‌ مي‌نمايد . اين‌ كه‌ كارآفريني‌ چيست‌؟ كارآفرين‌ كيست‌؟ فرآيند كارآفريني‌ چگونه‌است‌؟ نقش‌ و تاثير كارآفريني‌ و كارآفرينان‌ در ابعاد توسعه‌ و رشد اقتصادي‌ و متغيرهاي‌ كلان‌ اقتصادي‌ هماننداشتغال‌ چيست‌؟ نقش‌ آموزش‌ و تجربه‌ در رشد كارآفريني‌ چه‌ ميزان‌ است‌؟ سوالهايي‌ هستند كه‌ بايد براي‌ رسيدن‌به‌ اين‌ فرهنگ‌ مشترك‌ به‌ وضوح‌ و مبسوط‌ پاسخ‌ داده‌ شود.
به‌طور كلي‌ «كارآفريني‌» از ابتداي‌ خلقت‌ بشر و همراه‌ با او در تمام‌ شئون‌ زندگي‌ حضور داشته‌ و مبناي‌تحولات‌ و پيشرفتهاي‌ بشري‌ بوده‌ است‌. ليكن‌ تعاريف‌ زياد و متنوعي‌ از آن‌ در سير تاريخي‌ و روند تكامل‌موضوع‌ بيان‌ شده‌ است‌، كه‌ برخي‌ از اين‌ تعاريف‌ ارائه‌ مي‌گردد:
ـ كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ متعهد مي‌شود مخاطره‌هاي‌ يك‌ فعاليت‌ اقتصادي‌ را سازماندهي‌، اداره‌ و تقبل‌كند ( Webster's New Collegiate Dictionary ).
ـ خريداري‌ نيروي‌ كار و مواد اوليه‌ به‌ بهائي‌ نامعين‌ و به‌ فروش‌ رساندن‌ محصولات‌ به‌ بهائي‌ طبق‌ قرارداد(برنارد دو بليدور ( Bernard F. De Belidar ) اقتصاددان‌ فرانسوي‌ در اوايل‌ قرن‌ هيجدهم‌).
ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ ابزار توليد را به‌ منظور ادغام‌ آنها براي‌ توليد محصولات‌ قابل‌ عرضه‌ به‌ بازار، ارائه‌مي‌كند (ريچارد كانتيلون‌ R. Cantillon در حدود سال‌ 1730).
ـ كارآفرين‌ عاملي‌ است‌ كه‌ تمامي‌ ابزار توليد را تركيب‌ مي‌كند و مسووليت‌ ارزش‌ توليدات‌، بازيافت‌ كل‌سرمايه‌اي‌ را كه‌ بكار مي‌گيرد، ارزش‌ دستمزدها، بهره‌ و اجاره‌اي‌ كه‌ مي‌پردازد و همچنين‌ سود حاصل‌ را برعهده‌ مي‌گيرد (جان‌ باتيست‌ سي‌ ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان‌ فرانسوي‌ در سال‌ 1803 ميلادي‌).
ـ كارآفريني‌ پلي‌ است‌ بين‌ جامعه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ كل‌، به‌ ويژه‌ جنبه‌هاي‌ غيراقتصادي‌ جامعه‌ و موسسات‌انتفاعي‌ تاسيس‌ شده‌ براي‌ تمتع‌ از مزيت‌هاي‌ اقتصادي‌ و ارضاء آرزوهاي‌ اقتصادي‌ (آرتور كول‌ ( A. Cole )،1946).
ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ تخصص‌ وي‌ تصميم‌گيري‌ عقلائي‌ و منطقي‌ درخصوص‌ ايجاد هماهنگي‌ در منابع‌كمياب‌ مي‌باشد (كاسون‌، 1982).
ـ كارآفريني‌ به‌ عنوان‌ يك‌ تسريع‌كننده‌، جرقة‌ رشد و توسعة‌ اقتصادي‌ را فراهم‌ مي‌آورد (ويلكن‌( Wilken )، 1980)
ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ شركتهاي‌ جديدي‌ را كه‌ سبب‌ ايجاد و رونق‌ شغل‌هاي‌ جديد مي‌شوند، شكل‌مي‌دهند (كه‌ چموف‌ ( B - Kirchhoff )، 1994).
ـ رابرات‌ لمب‌ ( R.K .Lamb ) (1902) معتقد بود كه‌ «كارآفريني‌ يك‌ نوع‌ تصميم‌گيري‌ اجتماعي‌ است‌ كه‌توسط‌ نوآوران‌ اقتصادي‌ انجام‌ مي‌شود و نقش‌ عمدة‌ كارآفرينان‌ را اجراي‌ فرآيند گستردة‌ ايجاد جوامع‌ محلي‌،ملي‌ و بين‌المللي‌ و يا دگرگون‌ ساختن‌ نمادهاي‌ اجتماعي‌ و اقتصادي‌ مي‌دانست‌.
ـ هربرتون‌ ايوانز ( Herberton G.Evans ) (1957) معتقد بود كه‌ كارآفرين‌ وظيفه‌ تعيين‌ نوع‌ كسب‌ و كارموردنظر را بر عهده‌ داشته‌ و يا آن‌ را مي‌پذيرد.
ـ ردليچ‌ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است‌ كه‌ كارآفرين‌ در حالي‌ كه‌ مدير، سرپرست‌ و هماهنگ‌كننده‌فعاليت‌هاي‌ توليد است‌، برنامه‌ريز، نوآور و تصميم‌گيرنده‌ نهايي‌ در يك‌ شركت‌ توليدي‌ نيز مي‌باشد.
ـ مك‌ كله‌لند ( D.M,clelland ) (1961) معتقد بود كه‌ كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ «يك‌ شركت‌ (يا واحداقتصادي‌) را سازماندهي‌ مي‌كند و ظرفيت‌ توليدي‌ آن‌ را افزايش‌ مي‌دهد
ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968) جنبة‌ اصلي‌ كارآفريني‌ را همانا شناسايي‌ و بهره‌برداري‌ از كرهاي‌فرصت‌طلبانه‌ براي‌ گسترش‌ شركتهاي‌ كوچكتر مي‌داند.
ـ كارلند ( J.c.carland ) (1984) معتقد است‌ كه‌ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ جهت‌ دستيابي‌ به‌ سود و رشد،شغلي‌ را به‌ وجود مي‌آورد و مديريت‌ مي‌كند.
ـ چل‌ ( E.chell ) و هاروث‌ ( J.Haworth ) (1988) در تحقيقات‌ خود به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيده‌اند كه‌كارآفرينان‌ افرادي‌ هستند كه‌ قابليت‌ مشاهده‌ و ارزيابي‌ فرصتهاي‌ تجاري‌، گردآوري‌ منابع‌ مورد نياز و دستيابي‌به‌ ارزيابي‌ حاصل‌ از آن‌ را داشته‌ و مي‌توانند اقدامات‌ صحيحي‌ را براي‌ رسيدن‌ به‌ موفقيت‌ انجام‌ دهند.
ـ پيتردراكر ( P.draker ) (1985) معتقد است‌، كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ فعاليت‌ اقتصادي‌ كوچك‌ وجديدي‌ را با سرمايه‌ خود شروع‌ مي‌نمايد.
ـ ادي‌ ( G.Eddy ) و الم‌ ( k.olm ) (1985) معتقدند كه‌ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ مايل‌ و قادر به‌مخاطره‌پذيري‌ است‌ و در عين‌ حال‌ ابزار توليدي‌ و اعتباري‌ را در هم‌ مي‌آميزد تا به‌ سود يا اهداف‌ ديگري‌همچون‌ قدرت‌ و احترام‌ اجتماعي‌ دست‌ يابد.
ـ تراپ‌مان‌ ( J. Torpman ) و مورنينگ‌ استار ( G.Morningstar ) (1989) در كتاب‌ «نظام‌هاي‌كارآفرينانه‌» در دهة‌ 1990 مي‌نويس ن د: كارآفرين‌ يعني‌ تركيب‌ متفكر با مجري‌، كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ فرصت‌ارائه‌ يك‌ محصول‌، خدمات‌، روش‌ و سياست‌ جديد يا راه‌ تفكري‌ جديد براي‌ يك‌ مشكل‌ قديمي‌ را مي‌يابد.كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ مي‌خواهد تاثير انديشه‌ محصول‌ يا خدمات‌ خود را بر نظام‌ مشاهده‌ كند.
ـ جفري‌ تيمونز ( Jeffry Timmons ) (1990) درخصوص‌ كارآفريني‌ مي‌نويسد: «كارآفريني‌ خلق‌ و ايجاد بينشي‌ ارزشمند از هيچ‌ است‌. كارآفريني‌ فرايند ايجاد و دستيابي‌ به‌ فرصتها و دنبال‌ كردن‌ آنها بدون‌ توجه‌ به‌منابعي‌ است‌ كه‌ در حال‌ حاضر موجود است‌. كارآفريني‌ شامل‌، خلق‌ و توزيع‌ ارزش‌ و منافع‌ بين‌ افراد، گروهها،سازمانها و جامعه‌ مي‌باشد.
ـ ديويد مك‌ كران‌ ( D. Mckeran ) و اريك‌ فلانيگان‌ ( E.Flannigan ) (1996) كارآفرينان‌ را افرادي‌نوآور، بافكري‌ متمركز، و به‌ دنبال‌ كسب‌ توفيق‌ و مايل‌ به‌ استفاده‌ از ميانبرها مي‌دانند كه‌ كمتر مطابق‌ كتاب‌ كارمي‌كنند و در نظام‌ اقتصادي‌، شركتهايي‌ نوآور، سودآور و با رشدي‌ سريع‌ را ايجاد مي‌نمايند.
در واقع‌، هنوز هم‌ تعريف‌ كامل‌، جامع‌، مانع‌ و مورد پذيرش‌ همة‌ صاحبنظران‌ ارائه‌ نشده‌ است‌، ليكن‌ دراين‌ بين‌ تئوري‌ و تعاريف‌ اقتصاددان‌ مشهور اتريشي‌ به‌ نام‌ «جوزف‌ شومپيتر ( Joseph schumpeter ) ازكارآفريني‌ و نقش‌ كارآفرينان‌ در فرآيند توسعه‌ مورد توافق‌ و ارجاع‌ اكثر محققين‌ در اين‌ زمينه‌ است‌:
بر طبق‌ نظر وي‌ كارآفرين‌ نيروي‌ محركة‌ اصلي‌ در توسعة‌ اقتصادي‌ و موتور توسعه‌ مي‌باشد و نقش‌ وي‌عبارت‌ است‌ از نوآوري‌ يا ايجاد تركيب‌هاي‌ تازه‌ از مواد. شومپيتر مشخصة‌ اصلي‌ كارآفرين‌ را «نوآوري‌»مي‌دانست‌ و كار يك‌ كارآفرين‌ را «تخريب‌ خلاق‌» تعريف‌ كرد. وي‌ در كتاب‌ «نظرية‌ اقتصاد پويا» اشاره‌ مي‌كندكه‌ تعادل‌ پويا از طريق‌ نوآوري‌ و كارآفريني‌ ايجاد مي‌گردد و اينها مشخصة‌ يك‌ اقتصاد سالم‌ هستند. به نقل از سايت www.sanjesh.com



ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۸۶/۰۷/۰۷ توسط احمد عاقلي

زمينه هاي تحقيقاتي مناسب در كارآفريني

 

كارآفريني به عنوان يك پديده نوين در اقتصاد نقش موُثري را در توسعه و پيشرفت اقتصادي كشورها يافته است. كارآفريني در اقتصاد رقابتي و مبتني بر بازار امروزه داراي نقش كليدي است. به عبارت ديگر در يك اقتصاد پويا ، ايده ها ، محصولات ، و خدمات همواره در حال تغيير مي باشند و در اين ميان كارآفرين است كه الگويي براي مقابله و سازگاري با شرايط جديد را به ارمغان مي آورد.از اين رو در يك گسترده وسيع تمام عناصر فعال در صحنه اقتصاد (مصرف كنندگان ، توليد كنندگان ، سرمايه گذاران) بايد به كارآفريني بپردازند و به سهم خود كارآفرين باشند.
آنچه دراين رابطه اهميت دارد اين است كه عليرغم اهميت روزافزون اين پديده و نقش فزاينده آن در اقتصاد جهاني كمتر به اين موضوع پرداخته ميشود. وضعيت اقتصادي كشور و تركيب جمعيتي امروزه بيش از پيش مارا نيازمند يافتن زمينه هاي پيشرو در صحنه اقتصادي مي كند و در اين راستا ضرورت داشتن مدل ، الگوها و راهكارهاي مناسب جهت آموزش ، تربيت و استفاده بهينه از نيروي فعال و كارآفرين بيشتر مي شود.
در اين رابطه با استفاده از منابع موجود و تجربيات حاصله فهرستي از موضوعات قابل تحقيق در سطح كارشناسي ارشد( و بعضا " در سطح دكتري) بصورت پروژه تحقيقاتي يا پايان نامه يا هر گونه تحقيق ديگري بطور خاص و در سطح مشخصي بايد مورد توجه قرار گيرد.

اهم موضوعات قابل تحقيق در كارآفريني:
جنبه هاي اقتصادي كسب و كار
ويژگي هاي روانشناختي و فردي
عوامل اجتماعي ونقش دولت
آموزش كارآفريني
نقش شركتهاي كوچك
نقش استراتژي و عوامل سازماني
تكنولوژي اطلاعات

1- جنبه هاي اقتصادي كسب و كار:
بررسي علل و عوامل عدم موفقيت كارآفرينان در ايجاد كسب و كارهاي جديد
مطالعه و بررسي فرآيند ايجاد كسب و كار توسط كارآفرينان و ارائه الگوي رفتاري آنان د رصنايع مختلف
بررسي و تجزيه و تحليل اقدامات كارآفرينانه شركتها بر اساس الگوي شومپيتر
بررسي انواع كارآفرينان در ساختار اقتصادي (ارتباط نوع فرصتهاي اقتصادي و نوع كارآفرينان)
بررسي شيوه هاي تاُمين مالي براي حمايت از كارآفرينان
نقش كارآفرينان در رشد و توسعه اقتصادي از ديدگاه تئوريهاي اقتصاد
رويه ها و روش هاي مالي در موسسسات كارآفريني
نقش كارآفريني در احياي صنايع رو به زوال
نقش كارآفريني و اشتغال زايي( بويژه جوانان)
بررسي رابطه بين ارزشها و قوانين اسلامي و اشاعه فرهنگ كارآفريني كارآفريني و موُسسات خيريه
جهاني شدن (
Globalization ) و كارآفريني
جايگاه كارافريني در نظريات توسعه اقتصادي كشورهاي جهان سوم
كارآفريني در بخش كشاورزي

2- ويژگي هاي روانشناختي و فردي:
بررسي علل خروج نيروهاي كليدي شركت ها و تجزيه روند ادامه آينده شغلي آنها در بخش هاي صنعت و خدمات
شناسايي كارآفرينان موفق و ارائه الگوي موفقيت آنها در بخش صنعت و خدمات
بررسي ويژگي هاي شخصيتي (
Traits ) و روانشناسي كارآفرينان فردي( Entrepreneurs)
بررسي ويژگي هاي شخصيتي - روانشناسي كارآفرينان سازماني (
Intrapreneurs)
بررسي متغير هاي تسهيل كننده و نيازهاي مختلف كارآفرينان در صنايع مختلف
مطالعه مقايسه اي و تطبيقي بين ويژگي هاي كارآفرينان فردي و سازماني بين ايران و امريكا
مطالعه در خصوص ويژگي ها و انگيزه هاي كارآفرينان زن
نقش والدين در تربيت و ايجاد خلاقيت و ويژگي هاي شخصيتي در كارافرينان
اخلاق كارآفريني(
Entrepreneurship ethics)
تفاوت بين مديران و كارآفرينان در بخش صنعت و خدمات ايران
عوامل موُثر بر تصميم گيري توسط كارآفرينان
مطالعه مقايسه اي و تطبيقي بين ويژگي هاي كارآفرينان فردي و سازماني در صنايع مختلف ايران
بررسي و تطبيق ويژگي هاي كارآفرينان در صنعت و خدمات

3- عوامل اجتماعي ونقش دولت:
بررسي و مطالعه متغيرهاي جمعيت شناختي كارآفرينان در صنايع مختلف
بررسي نقش ساختارهاي حقوقي و قانوني در توسعه كارآفريني
بررسي ويژگي هاي جمعيت شناختي كارآفرينان
بررسي نقش سياست هاي حمايتي دولت در توسعه صنعتي و ايجاد شركت هاي جديد
نقش دولت در ايجاد مراكز آموزش و ترويج كارآفريني
بررسي جنبه هاي قانوني و حقوقي ايجاد يك فعاليت جديد در قالب يك شركت
نقش رسانه هاي گروهي در ترويج كارآفريني در جامعه
ارائه الگوي شبكه كارآفريني و ارائه آن
موانع كارآفريني در كشورهاي جهان سوم
ارتباط قانون كار و مقررات مربوطه با فرهنگ كارآفريني در ايران
بررسي عوامل جامعه شناختي در كارآفريني
تأثير هنر بر استعداد كارآفريني

4- آموزش كارآفريني:
طراحي دوره هاي آموزشي در سطوح دبستان، راهنمايي و دبيرستان در خصوص كارآفريني
طراحي دوره هاي آموزشي در سطوح دانشگاه
مدل ارزيابي بازده سرمايه گذاري در آموزش كارآفريني
ارتباط صنعت و دانشگاه و نقش آن در كارآفريني
ارائه راهكارهاي اجرايي آموزش كارآفريني و ايجاد پرورشگاههاي كارآفرين (
Incubator ) توسط نهادهاي اجرايي و آموزشي

5- نقش شركتهاي كوچك:
بررسي و تجزيه و تحليل علل عدم شكل گيري زنجيره هاي خدماتي - توزيعي فرانشيز (Franchise) در ايران
نقش شركتهاي كوچك در توسعه اقتصاد
بررسي و ارزيابي پروژه ها و فرصتهاي كارآفريني
نقش فرانشيز در توسعه كارآفريني
ساختار سرمايه در مؤسسات كوچك و كارآفرين
مديريت استراتژيك در مؤسسات كوچك و نقش كارآفرين در تدوين استراتژي
بررسي زمينه هاي كارآفريني در صنايع كوچك ايران
نقش فرانشيز در اشتغال زائي و توسعه اقتصادي

6- نقش استراتژي و عوامل سازماني:
ساختارهاي تأمين مالي پروژه هاي كارآفرينانه و
Capital Venture
بررسي استراتژي هاي كارآفريني سازماني در رشد و بقاي شركتها رابطه مديريت، رهبري و فرهنگ در مؤسسات كارآفرين
نقش تيم مديريت در كارآفريني (سازماني)
ارتباط چرخه عمر سازمان با كارآفريني
اثربخشي در مؤسسات كارآفرين و مقايسه با مؤسسات غير كارآفرين
ارتباط بين بازاريابي و كارآفريني
دورنماي كارآفريني در قرن 21 و پيامدهاي آن براي ايران
توسعه ساختارهاي زيربنايي كارآفريني در كشور
نقش ساختار و استراتژي در مؤسسات كارآفريني
ايجاد تيمهاي كارآفريني جهت رشد مؤسسه
چالشهاي مؤسسات داراي رشد سريع و كارآفرينانه
انحلال مؤسسات و شركتها در بخشهاي مختلف صنايع
تبيين مدل مديريت منابع انساني مبتني بر پرورش كارآفرين

7- تكنولوژي اطلاعات :
نقش تكنولوژي اطلاعات و اينترنت در توسعه فرصتهاي كارآفريني
فرايند انتقال تكنولوژي و فرايند نوآوري در شركتهاي كارآفرين
بررسي استفاده از تكنولوژي اطلاعات در كارآفريني در ايران
طراحي سيستم اطلاعات كارآفريني در صنعت و خدمات
طراحي سيستمهاي پاداش و حقوق و دستمزد مبتني بر الزامات كارآفريني

ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۸۶/۰۷/۰۷ توسط احمد عاقلي

كارآفريني چيست؟

 


كارآفريني : واژه كارآفريني از كلمه فرانسوي Entreprendre به معناي " متعهد شدن " نشاُت گرفته اسـت. بنابـر تعريف واژنامه دانشگـاهي وبستر : كارآفرين كسي است كه متعهد مي شود مخاطره هـاي يك فعاليت اقتصادي را سازماندهي ، اداره و تقبل كند.

اقتصاد دانان نخستين كساني بودند كه در نظريه هاي اقتصادي خود به تشريح كارآفرين و كارآفريني پرداختند. ژوزف شومپــيتر كارآفرين را نيــروي محركــه اصلي در توسعه اقتصادي مي داند و مي گويد: نقش كارآفرين نوآوري است . از ديدگاه وي ارائه كالايي جديد ، ارائه روشي جديد در فرآيند توليد ، گشايش بازاري تازه ، يافتن منابع جديد و ايجاد هرگونه تشكيلات جديد در صنعت و... از فعاليت هاي كارآفرينان است. كـرزنر نيز كـه از استــادان اقتصاد دانشگاه نيويورك مي باشد كارآفريني را اين گونه تشريح مي كند : كارآفريني يعني ايجاد سازگاري و هماهنگي متقابل بيشتر در عمليات بازارها.

كارآفريني سازماني : فرآيندي است كه در ان محصولات يا فرآيند هاي نوآوري شده از طريق القاء و ايجاد فرهنگ كارآفرينانه در يك سازمان از قبل تاُسيس شده ، به ظهـور مي رسند.به تعريفــي ديگر : فعاليتهـاي كارآفرينانـه فعاليت هايي است كه از منابـع و حمـايت سازماني به منظور دستيابي به نتايج نـوآورانه برخـوردار مي باشد.

كارآفرين سازماني: كسي كه تحت حمايت يك شركت ، محصولات ، فعاليتها و تكنولوژي جديد را كشف و به بهره داري مي رساند.

كارآفريني : فرآينــدي است كه منجر به ايجــاد رضايتمندي و يا تقاضاي جديد مي گردد.كارآفريني عبارتسـت از فرآينـد ايجـاد ارزش از راه تشكيل مجموعهُ منحصر به فردي از منابع به منظور بهره گيري از فرصتها.

كارآفرين (مستقل) : فردي كه مسوُليت اوليه وي جمع آوري منابع لازم براي شروع كسب و كار است و يا كسي كه منابع لازم براي شروع و يا رشد كسب و كاري را بسيج مي نمايد و تمركز او بر نواوري و توسعه فرآيند ، محصول يا خدمات جديد مي باشد. به عبارت ديگر ، كارآفرين فردي است كه يك شركت را ايجاد و اداره مي كند و هدف اصلي اش سود آوري و رشد است . مشخصه اصلي يك كارآفرين ، نوآوري مي باشد.

كارآفرين شركتي : كارآفريني شركتي به مفهوم تعهد شركت به ايجاد و معرفي محصولات جديد و نظام هاي سازماني نوين است.

ويژگيهاي شخصيتي كارآفرينان : ديويد مك كللند از استادان روانشناسي دانشگاه هاروارد آمريكا كه اولين بار "نظريه روانشناسي توسعه اقتصادي" را مطرح نمود ، معتقد است كه عامل عقب ماندگي اقتصادي در كشور هاي در حال توسعه مربوط به عدم درك خلاقيت فردي است بنابر عقيده ايشان با يك برنامه صحيح تعليم و تربيت مي توان روحيه كاري لازم را در جوامع تقويت نمود ، به گونه اي كه شرايط لازم براي صنعتي شدن جوامع فراهم آيد.

كارلند و همكارانش اهم ويژگيهايي را كه در مورد كارآفرينان مورد بررسي واقع و تاُييد شده بودند ، جمع آوري نمودند كه اهم آنها عبارتند از:

نيازبه توفيق

- تمايل به مخاطره پذيري

- نياز به استقلال

- كارآفرينان داراي مركز كنترل دروني هستند.

- خلاقيت


ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۸۶/۰۷/۰۷ توسط احمد عاقلي

كارافريني چيست؟ 

y.daneshian می نویسد "

مقدمه:
رويكرد اكثر كشورهاي جهان در دهه‌هاي اخير به موضوع كارآفريني و توسعه آن، موجب گرديده‌ موجي از سياستهاي توسعه كارآفريني در دنيا ايجاد شود.

كشورهاي مختلف راه حلي راكه در سه دهه گذشته براي فائق آمدن بر مشكلات مختلف اقتصادي و اجتماعي به آن روي آورده‌اند، توسعه فرهنگ كارآفريني، انجام حمايت‌هاي لازم از كارآفرينان، ارائه آموزشهاي مورد نياز به آنان و انجام تحقيقات و پژوهشهاي لازم در اين زمينه بوده است. تأمل در وضعيت اقتصادي و روند مراحل پيشرفت و توسعه در كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه كه به موضوع كارآفريني توجه نموده‌اند، نشانگر آن است كه اين كشورها توانسته‌اند به پيشرفت‌هاي چشمگيري در زمينه‌هاي مختلف اقتصادي و اجتماعي دست يابند و يا حداقل بحرانهاي پيش‌آمده را به سلامت پشت سر گذاشته و بحرانهايي كه وقوع آنها را در آينده پيش‌بيني مي‌كردند را مهار نمايند. از جمله اين كشورها مي‌توان به ايالات متحده، كشورهاي اتحاديه اروپايي، كشورهاي جنوب شرق آسيا، چين، برخي از كشورهاي آمريكاي لاتين و آفريقايي و اقيانوسيه را نام برد
از آنجا كه مفاهيم مطرح در علوم انساني همانند مفاهيم مطرح در علوم تجربي قطعي نيستند، لذا ارائه تعريف قطعي و مشخصي براي آنها دشوار يا غير ممكن است. كارآفريني هم كه از واژه ‌هاي مطرح در علوم انساني است، از اين قاعده مستثني نيست. دانشمندان و محققين علوم مختلف اقتصادي، اجتماعي، روانشناسي و مديريت كه در مورد كارآفريني مطالعه و نظراتي ارائه كرده‌اند، تعاريف مختلفي از كارآفريني مطرح نموده‌اند كه تفاوت‌هاي گاه مغاير و متناقضي دارند. تعريفي از كارآفريني كه تقريباً شامل همه تعريفهاي ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از:
«
كارآفريني فرايندي است كه فرد كارآفرين با ايده‌هاي نو و خلاق و شناسايي فرصتهاي جديد و با بسيح منابع ،‌مبادرت به ايجاد كسب و كار و شركت‌هاي نو، سازمانهاي جديد و نوآور و رشد يابنده نموده كه توأم با پذيرش مخاطره و ريسك است و منجر به معرفي محصول و يا خدمت جديدي به جامعه مي‌گردددر دايره‌‌المعارف بريتانيا ، كارآفرين اينگونه تعريف شده است:
«
شخصي كه كسب و كار و يا موسسه اقتصادي را سازماندهي و مديريت كرده و خطرات ناشي از آنرا مي‌پذيرد»
واژه كارآفريني از قرنها پيش و قبل از آنكه به زبان امروزي مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گرديد. اين واژه معادل كلمه فرانسوي Enterprendre به معناي « متعهد شدن» (معادل under Take در زبان انگليسي) مي‌باشد كه در سال 1848 توسط جان استوارت ميل به كارآفريني ( Enterpreneur ) در زبان انگليسي ترجمه شد. مفهوم‌ كارآفريني‌:
با تحولات‌ سريع‌ و شتابان‌ محيط‌ بين‌المللي‌ و گذر از جامعه‌ صنعتي‌ به‌ جامعه‌ اطلاعاتي‌ و مواجة ‌اقتصادهاي‌ ملي‌ با اقتصاد جهاني‌ و مطرح‌ شدن‌ پديده‌هايي‌ همانند «جهاني‌ شدن‌ اقتصاد» و «فن‌آوري‌اطلاعات‌» ، مباحث‌ اساسي‌ درخصوص‌ راهكارهاي‌ مختلف‌ براي‌ تسريع‌ فرآيند رشد و توسعة‌ پايدار و رفاه‌اقتصادي‌ مطرح‌ مي‌گردد. يكي‌ از اين‌ مباحث‌ جديد، نقش‌ كارآفرينان‌ در اين‌ فرايند مي‌باشد. كارآفريني‌ ازمفاهيم‌ جديدي‌ است‌ كه‌ حداقل‌ در محدودة‌ علم‌ اقتصاد ، مديريت‌، جامعه‌شناسي‌ و روان‌شناسي‌ و سايرمقوله‌هاي‌ مرتبط‌ با اين‌ موضوع‌ قدمتي‌ بسيار كوتاه‌ داشته‌ و از مفاهيم‌ رو به‌ گسترش‌ مي‌باشد. به‌ دليل‌ آنكه ‌معناي‌ تحت‌الفظي‌ «كارآفريني‌» نمي‌تواند عمق‌ محتوي‌ و مفهوم‌ اين‌ واژه‌ را مشخص‌ نمايد و براي‌ جلوگيري‌ ازفهم‌ نادرست‌ اين‌ موضوع‌ يا واژه‌ با ساير واژه‌ها و براي‌ رسيدن‌ به‌ فهم‌ و فرهنگ‌ مشترك‌ از آن‌، معرفي‌ وشناساندن‌ اين‌ واژه‌ بسيار مهم‌ مي‌نمايد . اين‌ كه‌ كارآفريني‌ چيست‌؟ كارآفرين‌ كيست‌؟ فرآيند كارآفريني‌ چگونه‌است‌؟ نقش‌ و تاثير كارآفريني‌ و كارآفرينان‌ در ابعاد توسعه‌ و رشد اقتصادي‌ و متغيرهاي‌ كلان‌ اقتصادي‌ هماننداشتغال‌ چيست‌؟ نقش‌ آموزش‌ و تجربه‌ در رشد كارآفريني‌ چه‌ ميزان‌ است‌؟ سوالهايي‌ هستند كه‌ بايد براي‌ رسيدن‌به‌ اين‌ فرهنگ‌ مشترك‌ به‌ وضوح‌ و مبسوط‌ پاسخ‌ داده‌ شود.
به‌طور كلي‌ «كارآفريني‌» از ابتداي‌ خلقت‌ بشر و همراه‌ با او در تمام‌ شئون‌ زندگي‌ حضور داشته‌ و مبناي‌تحولات‌ و پيشرفتهاي‌ بشري‌ بوده‌ است‌. ليكن‌ تعاريف‌ زياد و متنوعي‌ از آن‌ در سير تاريخي‌ و روند تكامل‌موضوع‌ بيان‌ شده‌ است‌، كه‌ برخي‌ از اين‌ تعاريف‌ ارائه‌ مي‌گردد:
ـ كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ متعهد مي‌شود مخاطره‌هاي‌ يك‌ فعاليت‌ اقتصادي‌ را سازماندهي‌، اداره‌ و تقبل‌كند ( Webster's New Collegiate Dictionary ).
ـ خريداري‌ نيروي‌ كار و مواد اوليه‌ به‌ بهائي‌ نامعين‌ و به‌ فروش‌ رساندن‌ محصولات‌ به‌ بهائي‌ طبق‌ قرارداد(برنارد دو بليدور ( Bernard F. De Belidar ) اقتصاددان‌ فرانسوي‌ در اوايل‌ قرن‌ هيجدهم‌).
ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ ابزار توليد را به‌ منظور ادغام‌ آنها براي‌ توليد محصولات‌ قابل‌ عرضه‌ به‌ بازار، ارائه‌مي‌كند (ريچارد كانتيلون‌ R. Cantillon در حدود سال‌ 1730).
ـ كارآفرين‌ عاملي‌ است‌ كه‌ تمامي‌ ابزار توليد را تركيب‌ مي‌كند و مسووليت‌ ارزش‌ توليدات‌، بازيافت‌ كل‌سرمايه‌اي‌ را كه‌ بكار مي‌گيرد، ارزش‌ دستمزدها، بهره‌ و اجاره‌اي‌ كه‌ مي‌پردازد و همچنين‌ سود حاصل‌ را برعهده‌ مي‌گيرد (جان‌ باتيست‌ سي‌ ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان‌ فرانسوي‌ در سال‌ 1803 ميلادي‌).
ـ كارآفريني‌ پلي‌ است‌ بين‌ جامعه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ كل‌، به‌ ويژه‌ جنبه‌هاي‌ غيراقتصادي‌ جامعه‌ و موسسات‌انتفاعي‌ تاسيس‌ شده‌ براي‌ تمتع‌ از مزيت‌هاي‌ اقتصادي‌ و ارضاء آرزوهاي‌ اقتصادي‌ (آرتور كول‌ ( A. Cole )،1946).
ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ تخصص‌ وي‌ تصميم‌گيري‌ عقلائي‌ و منطقي‌ درخصوص‌ ايجاد هماهنگي‌ در منابع‌كمياب‌ مي‌باشد (كاسون‌، 1982).
ـ كارآفريني‌ به‌ عنوان‌ يك‌ تسريع‌كننده‌، جرقة‌ رشد و توسعة‌ اقتصادي‌ را فراهم‌ مي‌آورد (ويلكن‌( Wilken )، 1980)
ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ شركتهاي‌ جديدي‌ را كه‌ سبب‌ ايجاد و رونق‌ شغل‌هاي‌ جديد مي‌شوند، شكل‌مي‌دهند (كه‌ چموف‌ ( B - Kirchhoff )، 1994).
ـ رابرات‌ لمب‌ ( R.K .Lamb ) (1902) معتقد بود كه‌ «كارآفريني‌ يك‌ نوع‌ تصميم‌گيري‌ اجتماعي‌ است‌ كه‌توسط‌ نوآوران‌ اقتصادي‌ انجام‌ مي‌شود و نقش‌ عمدة‌ كارآفرينان‌ را اجراي‌ فرآيند گستردة‌ ايجاد جوامع‌ محلي‌،ملي‌ و بين‌المللي‌ و يا دگرگون‌ ساختن‌ نمادهاي‌ اجتماعي‌ و اقتصادي‌ مي‌دانست‌.
ـ هربرتون‌ ايوانز ( Herberton G.Evans ) (1957) معتقد بود كه‌ كارآفرين‌ وظيفه‌ تعيين‌ نوع‌ كسب‌ و كارموردنظر را بر عهده‌ داشته‌ و يا آن‌ را مي‌پذيرد.
ـ ردليچ‌ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است‌ كه‌ كارآفرين‌ در حالي‌ كه‌ مدير، سرپرست‌ و هماهنگ‌كننده‌فعاليت‌هاي‌ توليد است‌، برنامه‌ريز، نوآور و تصميم‌گيرنده‌ نهايي‌ در يك‌ شركت‌ توليدي‌ نيز مي‌باشد.
ـ مك‌ كله‌لند ( D.M,clelland ) (1961) معتقد بود كه‌ كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ «يك‌ شركت‌ (يا واحداقتصادي‌) را سازماندهي‌ مي‌كند و ظرفيت‌ توليدي‌ آن‌ را افزايش‌ مي‌دهد
ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968) جنبة‌ اصلي‌ كارآفريني‌ را همانا شناسايي‌ و بهره‌برداري‌ از كرهاي‌فرصت‌طلبانه‌ براي‌ گسترش‌ شركتهاي‌ كوچكتر مي‌داند.
ـ كارلند ( J.c.carland ) (1984) معتقد است‌ كه‌ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ جهت‌ دستيابي‌ به‌ سود و رشد،شغلي‌ را به‌ وجود مي‌آورد و مديريت‌ مي‌كند.
ـ چل‌ ( E.chell ) و هاروث‌ ( J.Haworth ) (1988) در تحقيقات‌ خود به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيده‌اند كه‌كارآفرينان‌ افرادي‌ هستند كه‌ قابليت‌ مشاهده‌ و ارزيابي‌ فرصتهاي‌ تجاري‌، گردآوري‌ منابع‌ مورد نياز و دستيابي‌به‌ ارزيابي‌ حاصل‌ از آن‌ را داشته‌ و مي‌توانند اقدامات‌ صحيحي‌ را براي‌ رسيدن‌ به‌ موفقيت‌ انجام‌ دهند.
ـ پيتردراكر ( P.draker ) (1985) معتقد است‌، كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ فعاليت‌ اقتصادي‌ كوچك‌ وجديدي‌ را با سرمايه‌ خود شروع‌ مي‌نمايد.
ـ ادي‌ ( G.Eddy ) و الم‌ ( k.olm ) (1985) معتقدند كه‌ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ مايل‌ و قادر به‌مخاطره‌پذيري‌ است‌ و در عين‌ حال‌ ابزار توليدي‌ و اعتباري‌ را در هم‌ مي‌آميزد تا به‌ سود يا اهداف‌ ديگري‌همچون‌ قدرت‌ و احترام‌ اجتماعي‌ دست‌ يابد.
ـ تراپ‌مان‌ ( J. Torpman ) و مورنينگ‌ استار ( G.Morningstar ) (1989) در كتاب‌ «نظام‌هاي‌كارآفرينانه‌» در دهة‌ 1990 مي‌نويس ن د: كارآفرين‌ يعني‌ تركيب‌ متفكر با مجري‌، كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ فرصت‌ارائه‌ يك‌ محصول‌، خدمات‌، روش‌ و سياست‌ جديد يا راه‌ تفكري‌ جديد براي‌ يك‌ مشكل‌ قديمي‌ را مي‌يابد.كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ مي‌خواهد تاثير انديشه‌ محصول‌ يا خدمات‌ خود را بر نظام‌ مشاهده‌ كند.
ـ جفري‌ تيمونز ( Jeffry Timmons ) (1990) درخصوص‌ كارآفريني‌ مي‌نويسد: «كارآفريني‌ خلق‌ و ايجاد بينشي‌ ارزشمند از هيچ‌ است‌. كارآفريني‌ فرايند ايجاد و دستيابي‌ به‌ فرصتها و دنبال‌ كردن‌ آنها بدون‌ توجه‌ به‌منابعي‌ است‌ كه‌ در حال‌ حاضر موجود است‌. كارآفريني‌ شامل‌، خلق‌ و توزيع‌ ارزش‌ و منافع‌ بين‌ افراد، گروهها،سازمانها و جامعه‌ مي‌باشد.
ـ ديويد مك‌ كران‌ ( D. Mckeran ) و اريك‌ فلانيگان‌ ( E.Flannigan ) (1996) كارآفرينان‌ را افرادي‌نوآور، بافكري‌ متمركز، و به‌ دنبال‌ كسب‌ توفيق‌ و مايل‌ به‌ استفاده‌ از ميانبرها مي‌دانند كه‌ كمتر مطابق‌ كتاب‌ كارمي‌كنند و در نظام‌ اقتصادي‌، شركتهايي‌ نوآور، سودآور و با رشدي‌ سريع‌ را ايجاد مي‌نمايند.
در واقع‌، هنوز هم‌ تعريف‌ كامل‌، جامع‌، مانع‌ و مورد پذيرش‌ همة‌ صاحبنظران‌ ارائه‌ نشده‌ است‌، ليكن‌ دراين‌ بين‌ تئوري‌ و تعاريف‌ اقتصاددان‌ مشهور اتريشي‌ به‌ نام‌ «جوزف‌ شومپيتر ( Joseph schumpeter ) ازكارآفريني‌ و نقش‌ كارآفرينان‌ در فرآيند توسعه‌ مورد توافق‌ و ارجاع‌ اكثر محققين‌ در اين‌ زمينه‌ است‌:
بر طبق‌ نظر وي‌ كارآفرين‌ نيروي‌ محركة‌ اصلي‌ در توسعة‌ اقتصادي‌ و موتور توسعه‌ مي‌باشد و نقش‌ وي‌عبارت‌ است‌ از نوآوري‌ يا ايجاد تركيب‌هاي‌ تازه‌ از مواد. شومپيتر مشخصة‌ اصلي‌ كارآفرين‌ را «نوآوري‌»مي‌دانست‌ و كار يك‌ كارآفرين‌ را «تخريب‌ خلاق‌» تعريف‌ كرد. وي‌ در كتاب‌ «نظرية‌ اقتصاد پويا» اشاره‌ مي‌كندكه‌ تعادل‌ پويا از طريق‌ نوآوري‌ و كارآفريني‌ ايجاد مي‌گردد و اينها مشخصة‌ يك‌ اقتصاد سالم‌ هستند. به نقل از سايت www.sanjesh.com"

 

ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۸۶/۰۷/۰۷ توسط احمد عاقلي

چارچوب هفت اس

1- مقدمه

وقتي سخن از سازمان به ميان مي‌آيد اولين چيزي كه به ذهن افراد درگير در مسائل مديريت سازمان مي‌رسد ساختار سازماني آن است؛ نمودار سازماني، ميزان تمركز، نوع ارتباطات، نحوه كنترل، و نظير آن. از سوي ديگر نظريه‌پردازان مديريت در يك قدم جلوتر، ساختار و استراتژي سازمان را متأثر از يكديگر مي‌دانند و ابعاد ديگر سازمان را در نظر نمي گيرند. واترمن، پيترز، و فيليپس (1980) با اين رفتار معمول موافق نبودند و در مقاله خود با عنوان «ساختار سازمان نيست» چارچوبي براي نگرش و بررسي سازمان ارائه دادند. آنها معتقدند كه تغيير و حركت سازمان متأثر از تعامل ميان هفت بعد

 1 - ساختار

2 -  استراتژي

3 - سيستم‌ها

4 -  سبك

5 - كاركنان

6 - مهارت‌ها

7 -  ارزش‌هاي مشترك و اهداف متعالي

 است و آن را چارچوب  (يا مدل) هفت اس  (به دليل حرف اس انگليسي در اول كلمه انگليسي هر يك از هفت بعد) ناميدند و از آنجايي كه پژوهش آنها در شركت مشاوران مكينزي انجام شد به هفت اس مكينزي‌ نيز مشهور است.

 

2 -  ابعاد چارچوب هفت اس

به سه بعد ساختار، استراتژي و سيستم‌ها ابعاد سخت و چهار بعد سبك، كاركنان، مهارت‌ها و ارزش‌هاي مشترك ابعاد نرم گفته مي‌شود. واژه سخت بدين معني بكار مي‌رود كه مفاهيم آن ابعاد عيني، ملموس، عملي وبه سادگي تعريف شدني هستند و واژه نرم هم بدين معني بكار مي‌رود كه مفاهيم آن ابعاد غير ملموس، غير عملي، و به سختي تعريف شدني و توصيف شدني هستند.

1 - ساختار: اصول تقسيم كار و تخصصي سازي و هم‌چنين هماهنگي؛ ويژگي‌هاي برجسته نمودار سازماني (سازمان‌دهي وظيفه‌اي، متمركز يا غير متمركز و غيره)؛ نحوه ارتباط افراد (روابط مستقيم و غيرمستقيم)؛ الگوهاي طبقه‌بندي و كنترل. عموماً چنين پرسش‌هايي مطرح مي‌شود: سازمان متمركز است يا غير متمركز؟ وظايف اصلي چيستند؟ تنش بين وظايف كليدي چيست؟ ساختار غير رسمي (ارتباطات مستقيم با رده بالاي سازمان، باندها و گروه‌ها و گروه‌هاي غيررسمي تصميم‌گيري) چگونه است؟

2 - استراتژي: استراتژي الگو، سياست، برنامه، اقدام، تصميم و يا تخصيص منابع است كه تعريف مي‌كند: سازمان چيست؟ چه مي‌كند؟ و چرا چنين مي‌كند؟ ويژگي‌هاي متمايز، عوامل كليدي موفقيت، نحوه تفكر سازمان نسبت به خود و محيط سازمان، نقاط قوت و ضعف سازمان، فرصت‌ها و تهديد‌هاي سازمان و اصول تعريف شده سازمان مواردي هستند كه مي‌توانند در شكل استراتژي مطرح شوند.

3 -  سيستم‌ها: رويه‌ها و فرايند‌هاي رسمي و غير رسمي سازمان در انجام امور و وظايف و هم‌چنين سيستم‌هاي رسمي سازمان چيستند؟ سيستم‌هاي ارزيابي و برنامه‌ريزي؛ سيستم تشويق و تنبيه، سيستم‌هاي تخصيص منابع و غيره. سيستم‌هاي غير رسمي سازمان كدامند؟ نحوه برگزاري جلسات، پروتكل‌هاي حل اختلافات و . . ..

4 - سبك: از بعد فرهنگ سازماني؛ ارزش‌ها و اعتقادات مسلط و نرم‌هاي توسعه يافته كه جزو ويژگي‌هاي ماندني زندگي سازماني شده‌اند. از بعد سبك مديريت؛ مديران چه مي‌گويند و چه عمل مي‌كنند؟ مدير وقت خود را چگونه مي‌گذراند؟ بر روي چه موضوعات و مواردي تمركز مي‌كند؟

5 -  كاركنان: مشخصه‌هاي افراد سازمان از لحاظ تحصيلات، اصول كاركردي يا زمينه‌هاي كاري؛ نحوه مديريت منابع انساني، روش شكل‌دهي ارزش‌هاي پايه در جذب نيرو؛ معيار‌هاي انتخاب و ارتقاء كدامند؟ مسير شغلي و آينده شغلي چگونه است؟ فرهنگ كاركنان چگونه است؟

6 - مهارت‌ها: ويژگي‌هاي متمايز سازمان چيست؟ سازمان چه كاري را بهتر از همه انجام مي‌دهد؟ چگونه ويژگي‌هاي متمايز خود را حفظ مي‌كند؟

7 -  ارزش‌هاي مشترك/ اهداف متعالي: مفاهيم راهنما، ايده‌هاي اساسي، معاني قابل ملاحظه يا اعتقادات مهم كه يك سازمان به افرادش القاء مي‌‌كند. اين موارد راهنماي جهت‌گيري سازمان نسبت به انجام وظايف، اهداف، كاركنان، جامعه و غيره است. نقش سازمان در خدمت به جامعه چگونه است؟

 

3 -  ارتباط ابعاد چارچوب هفت اس

شكل زير ارتباط و تأثير متقابل ابعاد را نشان مي‌دهد. سازمان‌هاي موفق و اثربخش، تناسبي بين اين ابعاد به دست آورده‌اند. اگر يك بعد تغيير كند بر بقيه ابعاد نيز تأثير مي‌گذارد. در فرايند‌هاي تغيير، خيلي از سازمان‌ها به اس‌هاي سخت توجه مي‌كنند و كمتر با اس‌هاي نرم كاري دارند. ابعاد نرم مي‌توانند باعث ايجاد يا عدم ايجاد فرايند تغيير موفق شوند چرا كه ساختارها و استراتژي‌هاي جديد به سختي مي‌توانند بر روي فرهنگ و ارزش‌هاي نامتناسب بنا و پياده شوند. عدم موفقيت در تلفيق سازمان‌ها به دليل فرهنگ‌ها، ارزش‌ها و سبك‌هاي متفاوتي است كه سد راه اجراي سيستم‌ها و ساختار مي‌گردند.

4 -  كاربرد‌ها و استفاده‌هاي چارچوب هفت اس

1)  ابزار ارزشمندي در آغاز فرايند‌هاي تغيير و جهت‌دهي به آن

2) ابزار مناسبي در تجسم جامع سازمان

3)  الگويي براي عناصر مورد بررسي و مقايسه از سازمان

 


مراجع


Waterman, R. Jr., Peters, T. and Phillips, J. R. 1980. Structure Is Not Organisation. Business Horizons, 22(3) 14-26.

 

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۶/۰۱/۲۶ توسط احمد عاقلي

مدیریت دانش ( Knowledge Management  )

مدیریت دانش راهکاری سیستمی برای یافتن , فهمیدن و استفاده از دانش برای رسیدن به اهداف سازمانی میباشد.

امروزه بسیاری از سازمانها حجم عظیمی از توان و تمرکز خود را از طریق توسعه ابزارها, سیستمها و آگاه ساختن کارکنان خود در مورد این موضوع که کسب و انتشار دانش بعنوان یک وظیفه مهم سازمانی است , بکار میبرند.

اما برای درک بهتر این مفهوم ابتدا  تفاوتهای مابین  " داده" (Data)  , " اطلاعات" ( Information)  و 

"دانش"   (Knowledge)    را مشخص می نماییم.

داده (Data)   :   عبارتست از رویداد  و واقعیتی عینی ( قابل مشاهده ) اما بدون انسجام و پیوستگی. داده در واقع ماده اولیه و خام تولید اطلاعات میباشد که به خودی خود حامل هیچگونه معنی , تفسیر و قضاوتی نمیباشد.

اطلاعات ( Information)  :  عبارتست از " داده "  ای که سازماندهی , طبقه بندی و یا طرح بندی گردیده است. بعبارتی اطلاعات گونه ای از "داده " ها ی  مرتب شده  , تجزیه و تحلیل گردیده وسپس نمایش داده شده میباشند.

دانش  (Knowledge) :  دانش مطابق تعریف "داون پورت و پورساک "  غنی تر و پرمعناتر از اطلاعات میباشد.  این دو محقق دانش را سیالی متشکل از تجارب قاعده مند ,  ارزشها , اطلاعات با مفهوم ومحتوی وهمچنین نگاه تیزبین متبحرین که چهارچوبی برای ارزیابی و آمیختن تجارب و اطلاعات جدید را مهیا میکند تعریف میکنند.

"دیکسون" دانش را حلقه های معنی داری  که انسانها در ذهن خود مابین اطلاعات و کاربرد آن در عمل و در شرایط خاص  ایجاد میکنند , تعریف میکند.

اهداف مدیریت دانش

هدف مدیریت دانش , نه مدیریت کل دانش موجود در سازمان , بلکه مدیریت آن بخش از دانش که دارای بالاترین درجه اهمیت برای سازمان میباشد  است .  این هدف از طریق بکارگیری  دانش جمع آوری شده و توانا سازی کلیه نیروهای موجود در سازمان برای دسترسی به آن و استفاده در جهت اهداف سازمانی محقق میگردد.

بنابراین مدیریت دانش مستلزم در اختیار قراردادن اطلاعات صحیح برای افراد صحیح و در زمان صحیح میباشد تا بدین طریق به افراد در جهت ایجاد , انتشار و عمل به صورتی قابل سنجش برای ارتقاء فعالیتهای شخصی و سازمانی کمک کند.

ساختار مدیریت دانش دارای سه عنصر اصلی میباشد :

کارکنان : بعنوان ایجاد کننده , منتشرکننده و استفاده کننده از دانش , تشکیل مجموعه ای را میدهند که  فرهنگ سازمانی را جهت خلق و  انتشار دانش آماده میسازند.

فرآیند ها : متدهای جذب , ایجاد , سازماندهی , تقسیم و انتقال دانش در سازمان میباشند.

تکنولوژی : مکانیزمی برای ذخیره سازی و مهیا کننده راهی برای دسترسی به "داده ها " , " اطلاعات " و         " دانش " خلق شده توسط افراد در موقعیتهای گوناگون میباشد.

کارکنان :  در حالیکه هر سه عنصر ذکر شده فوق در موفقیت مدیریت دانش نقش مهمی دارند لکن نقش انسانها از دو مورد دیگر مهمترمیباشد. موفقیت کلی همواره وابسته به تمایل مردم در تقسیم و انتشار دانشی که طی سالهای متمادی کسب کرده اند و برقراری امکانی برای استفاده مجدد از آنها توسط دیگران میباشد. تمایل به اشتراک گذاشتن دانش فردی برای بهره برداری سایرین به طور گسترده ای به اتمسفر و میزان اعتماد موجود مابین پرسنل  در سازمان وابستگی دارد. سازمانهای کوچک با پرسنلی کمتر از 150 نفر نیاز به زمان کمتری برای پذیرش و پیاده سازی سیستم مدیریت دانش نسبت به سازمانهای بزرگتر دارند چراکه بطور عمومی پرسنل سازمانهای کوچک, بشکل ساده تری اطلاعات و دانش خود را در اختیار سایرین قرار میدهند و البته این امر بعلت تعدد تماسهای رو در رو با یکدیگر و علاقه بیشتربه دانستن در مورد یکدیگر میباشد. در چنین شرایطی حس اعتماد و ارتباط قویتری مابین پرسنل شکل میگیرد که موجب انتقال بهتر دانش میشود.

در سازمانهای بزرگ , تقسیم و انتشار دانش بعلت تطبیق پذیری پرسنل تنها با همان گروه کوچکی که در آن فعالیت میکنند مشکلتر میباشد چراکه کارکنان علاقه بیشتری برای تعامل در گروه کاری خود دارند تا سایر گروههای موجود در سازمان . بنابراین سازمان باید در جهت خلق محیطی که تقویت کننده شرایط پذیرش اصول مدیریت دانش باشد تلاش نموده و بر اهمیت به اشتراک گذاشتن و انتقال دانش در میان کلیه بخشها تاکید ورزد.

در این میان دو عامل فرآیند و تکنولوژی نیز در اینگونه سازمانها اهمیت بسزایی پیدا میکند.

موفقیت برپایی یک سیستم مدیریت دانش وابستگی بسیار زیادی  به علاقه مندی پرسنل در به اشتراک گذاشتن دانش خود دارد. اعتقاد عمومی موجود در افراد مبنی بر اینکه دانش , قدرت آفرین است میتواند موجب کم رنگ نمودن این علاقه مندی گردد. بسیاری از کارکنان از به اشتراک گذاشتن دانش خود برای دیگران طفره میروند چراکه احساس از دست دادن قدرت خود را در کنار عواملی مانند تهدید امنیت شغلی , از دست دادن جایگاه و سمت سازمانی و همچنین کاهش تقاضای سازمان برای حفظ  آنها بعنوان یک فرد موثر در سازمان را در این امر تجربه میکنند.

در اینجا وظیفه مدیران سازمان است که با عملکردی پویا از ایجاد چنین اتمسفر منفی در سازمان جلوگیری نمایند, و برعکس نسبت به ایجاد انگیزه های موثر و مشوق در پیاده سازی مدیریت دانش نقش خود را بخوبی ایفاء نمایند.

همانطور که در برخی از سازمانها کارکنانی که دانش خود را در مورد وظایف شناخته شده ی سازمانی در اختیار سایرین قرار میدهند تشویق میگردند.

فرآیند : سازمانها خالق و مجری فرآیند های کسب , ایجاد, سازماندهی , تقسیم و انتقال دانش میباشند. اینگونه فرآیندها شامل موارد ذیل میباشند:

-         بررسی و بازرسی دانش برای تعیین موقعیت دانش مورد نیاز سازمان

-         ایجاد نقشه ای برای دانش موجود در سازمان برای دسترسی سریع به آن.

-         ایجاد انجمنها و گروههای کاری منسجم ویا علاقه مند نمودن به اشتراک گذاشتن دانش ضمنی افراد.

-         جمع آوری بهترین تجربیات و درسهای آموخته شده برای  به اشتراک گذاشتن.

-         مدیریت محتوی دانش موجود برای به روز آوری و اطمینان از صحت آن.

-         تشویق یادگیری بعنوان ابزاری برای انتقال و استفاده از دانش.

تکنولوژی :  استفاده ازکامپیوتر و تکنولوژیهای ارتباطی روشنگر روشی است که سازمانها برای ذخیره سازی و مدیریت اطلاعات خود انتخاب مینمایند. چراکه امکان دسترسی آسان , کاهش زمان و نیرو و همچنین فضای مورد نیاز را درپی خواهد داشت.

تکنولوژی مهیا کننده امکانی برای جمع آوری , سازماندهی , ذخیره سازی و امکان دسترسی به دانش صریح در سازمان میباشد. همچنین امکان به اشتراک گذاری اطلاعات مابین کارکنانی که امکان ارتباط رو در رو را ندارند فراهم میسازد. شبکه و کامپیوترها امکان دسترسی سریع به دانش , کاهش زمان و انرژی برای ثبت و نگهداری دانش جاری , وسیله ای برای ارتباط مابین کارکنان , مشتری و شرکاء را فراهم میسازند.

بطور خلاصه , انتقال دانش , فرآیند به اشتراک گذاری دانش مابین افراد است و موثرترین عامل در این امر خواست و علاقه ارائه کننده و پذیرنده آن میباشد.

ارسال در تاريخ دوشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۲۱ توسط احمد عاقلي

 

برای انسانهای( واگرا) و  مديران( تحولگرا)  در فرهنگ سازمانی( پويا) اين ضربالمثلها رنگ باخته‌اند :

-          خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو.

-          تربيت نا اهل را چون گردكان بر گنبد است.

-          اصل بد نيكو نگردد   چون كه بنيادش بد است.

-          تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر

-          نرود ميخ اهنين در سنگ.

-          پات را اندازه‌ي گليمت دراز كن.

-          گليم بخت  كسي را كه بافتند سياه به آب زمزم و كوثر سفيد نتوان كرد.

-          هنر نزد ايرانيان است و بس.

-          اگر شريك خوب بود خدا براي خودش انتخاب ميكرد.

-          با يك گل بهار نميشود.

-          يك دست صدا ندارد.

-          آب كه از سر گذشت چه يك وجب چه صد وجب.

-          چو فردا شود فكر فردا كنيم.

-          هر آن كس كه دندان دهد نان دهد.

-          ترك عادت موجب مرض است.

-          هر كسي را بهر كاري ساختند.

-          كار هر بز نيست خرمن كوفتن      گاو نر ميخواهد و مرد كهن.

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۱۳ توسط احمد عاقلي
 

 

 تکرار بکاريد عادت درو کنيد - عادت بکاريد فرهنگ برداشت کنيد.

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۱۳ توسط احمد عاقلي

 

سه كليد مهم براي ايجاد توانمندي در نيروي انسانی

 

 اولين كليد: در تواناسازي منابع انساني

۱- تيم سازي را جايگزين سلسله مراتب كنيد

*تيمهاي خودگردان را جايگزين سلسله مراتب كنيد.اين گروه از كاركنان از آغاز تا پايان مسئول كل فرآيند توليد و ارائه خدمت موظف خود خواهند بود. آنها مجازند تصميم بگيرند و تصميمات را اجرا كنند. ژاپني‌ها اين گروهها را حلقه‌هاي كيفيت QC  مي‌نامند.

*رويكرد تيم‌سازي(گروه‌كاري) كيفي در همه‌ي محيطهاي سازماني تجاري،صنعتي، خدماتي،آموزشي و غيره قابليت اجرا دارد و فرهنگ مشاركت / كار گروهي/ تواناسازي فردي و گروهي را ترويج مي كند.

*اين رويكرد روحيه نقد مشترك را تيمي و نه فردي ميكند در واقع شخصيت فردي محترم مانده و شخصيت شغلي افراد در قالب گروه تبلور پيدا كرده و سيستم نقد ميشود و نه افراد.

*اين سبك از مديريت سبب ميشود سازمان از سبك هرم سازماني به  سبك دايره‌اي در جهت بهبود كل سيستم سازمان تغيير جهت دهد.

*اين رويكرد سبب حذف برخي رده هاي اضافي ستادي و سرپرستي شده و برخي تصميم‌گيريهاي عملياتي را از رده بالا به رده هاي تيمي يا گروههاي كاري تفويض مي كند.

 

 ۲- دومين كليد: همه را در اطلاعات سهيم كنيم:

  نخستين ركن تواناسازي منابع انساني مشاركت دادن آنها در اطلاعات سازماني است.

يكي از مهمترين وظائف مديران علمي امروز دادن اطلاعات موثر/ بموقع/ كافي به كاركنان است.

داشتن اطلاعات از سازمان توسط كاركنان اين مزايا را خواهد داشت:

الف- نسبت به سازمان و اهداف آن شناخت بهتر و شفاف تري خواهند داشت.

ب- قدرت تجزيه و تحليل از شرايط و موقعيتهاي فعلي وآتي سازمان و مديريت را بهتر درك مي كنند و همواره ياوري و همراهي خواهند كرد.

ج- براي پذيرش مسئوليتهاي بالاتر و سخت تري آمادگي بيشتري خواهند داشت.

د- روابط بين مديران سرپرستان و كاركنان صميمي تر و بهتر خواهد شد.

و- جو اعتماد و صميميت را توسعه خواهيد داد.(افراد به اطلاعات نياز دارند تا مسئول باشند.)

*اطلاعات پول رايجي است كه در بازار مسئوليت ميتوان با آن اعتماد را خريد.

اگر به كاركنان اطلاعات بدهيد به آنان كمك نكرده‌ايد بلكه به آنان مسئوليت داده‌ايد تا در راستاي اهداف و استراتژيهاي سازمان حركت كنند.

 

سومين كليد: در توانا سازي منابع انساني
3- با تعيين محدوده و اختيارات، خوداختياری (خودگرداني) ايجاد كنيد:

 

*خوداختياری( آزادي عمل واختيارات در محدوده‌ي وظائف) سبب خلاقيت،خودشكوفايي،خودكنترلي واستقلال فكر و عمل متناسب با نوع كار ومسئوليت مي شود.

*خوداختياري مغايرتي با ساختار سازماني و سلسله مراتب ندارد. مقررات سلسله مراتب مي تواند راهنماي خوداختياري سازماني باشد. تا اين انرژي درجهت اهداف سازماني سوق داد شود.

*اگرمديران علمي با گرايش به توانا سازی نيروی انسانی ساختار سازی کنند  محدوده و مرز خوداختياري سرپرستان و كاركنان خود را تعيين کرده‌اند. بنابراين سلسله مراتب صرفا راهنماي تعيين محدويتها و مسئوليتهاست.

1- بين مرزهاي سلسله مراتبي و مرزهاي تواناسازي كاركنان فرق قائل شويد و ضمن تعيين سلسله مراتب حوضه خواختياري براي كاركنان ايجاد نمائيد.

2-  در فرآيند توان افزايي نيروي انساني غالبا اين توهم بوجود ميآيد كه گروهها احساس ميكنند كه يكباره قرار است براي همه تصميمات مشاركت نمايند. اين تصور در اوايل گرايش تواناسازي به صورت نادر ممكن است فرآيند توانا سازي را مختل كند.

3- تصميمات عموما در سازمان دو نوعند تصميمات راهبردي كه بعهده رهبران ارشد سازمان است. و تصميمات عملياتي كه بر عهده ي اعضاي گروه است.

4- اهداف و دورنماي سازمان خود را براي گروهها و كاركنان روشن كنيدتا به اهميت نقش و معناي شغلي كار خود در پيشبرد اهداف پي ببرند.

5- بين آرمانهاي فردي و سازماني تعادل ايجاد كنيد و آنها را با واقعيتهاي سازمان مرتبط سازيد.

6- پس از حصول تفاهم بر سر هدفها و ارزشها تصوير بيروني سازمان بايد در سرتاسر سازمان نوعي وحدت و تعهد ايجاد کند.

 

* سه كليد ياد شده مكمل همديگر بوده تا به توانمند سازي منابع انساني كه در نهايت به تواناسازي سازمان و مديريت منجر شده و پويايي سازمان و جامعه را ميسر ميسازد..                                                                                                   

  

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۱۳ توسط احمد عاقلي

 

 

 آدمهاي بزرگ مثل كوه مي مانند، هر چه به آنها نزديكتر مي شود، عظمت آنها را بيشتر درك ميکنيد.

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۱۳ توسط احمد عاقلي

شخصيت هاي بزرگ جهان قبلا چكاره بوده اند
شنبه , 8 بهمن 1384

آدولف هيتلر........................ديكتاتور لمان...............................نقاش پوستر
آلبرت انيشتن.......................فيزيكدان........................................منشي اداره ثبت
الويس پريسلي.....................خواننده.........................................راننده كاميون
اميركبير............................صدراعظم ناصرالدين شاه..................آشپز
او هنري............................نويسنده........................................گاوچران
جرالدفورد .........................رئيس جمهور آمريكا........................مانكن لباس مردانه
جوزپه گاريبالدي..................انقلابي ايتاليايي..............................ملوان
جيمي كارتر.......................رئيس جمهور آمريكا.........................بادام كار
رونالد ريگان.....................رئيس جمهور آمريكا........................هنرپيشه سينما
شون كانري...................... هنرپيشه سينما..............................بنا و راننده كاميون
كلارك گيبل.......................هنرپيشه سينما...............................چوب بر
ويليام فالكنر........................نويسنده.......................................نقاش ساختمان
گاندي...............................رهبر فقيد هند................................وكيل دادگستري
جرج واشنگتن....................اولين رئيس جمهور آمريكا..................كشاورز
نادرشاه افشار.....................موسس سلسله افشاريه....................پوستين دوز
يعقوب ليث.........................سرسلسله صفاريان..........................رويگر
امير اسماعيل ساماني............سرسلسله امراي ساماني....................ساربان
آلپتكين..............................سرسلسله غزنويان...........................غلام زر خريد
فرخي سيستاني...................شاعر مشهور ايران.........................كارگر كشاورز
حضرت محمد(ص).............پيامبر بزرگ اسلام.......................شباني/ تجارت
حضرت عيسي (ع).............پيامبر بزرگ مسيحيت......................نجار
حضرت موسي (ع).............پيامبر بزرگوار يهود........................چوپان
پانديت نهرو......................نخست وزير هند..............................وكيل دادگستري
موسوليني.........................ديكتاتور ايتاليا................................روزنامه نويس
ساموئل مورس...................مخترع آمريكايي.............................نقاش
جك لندن...........................نويسنده آمريكايي............................كارگر كشتي
آلبر كامو..........................نويسنده فرانسوي............................معلم
ريچارد نيكسون.................رئيس جمهور آمريكا.........................وكيل دادگستري
آبراهام لينكلن....................رئيس جمهور آمريكا.........................هيزم شكن
گي دو موپاسان..................نويسنده آلماني..............................كارمند دريا داري
چارلز ديكنز.....................نويسنده انگليسي..............................منشي
آناتول فرانس....................نويسنده فرانسوي............................كتابفروش
مولير..............................نويسنده بزرگ فرانسوي..................هنرپيشه
هربرت جرج ولز ..............نويسنده بزرگ انگليسي....................شاگرد بزاز
ارنست همينگوي...............نويسنده بزرگ آمريكايي...................خبرنگار
ويليام شكسپير...................نويسنده بزرگ انگليسي...................هنرپيشه سيار
فيدل كاسترو.....................رئيس جمهور كوبا..........................دانشجوي حقوق
كاردينال ريشيلو................صدر اعظم معروف فرانسه.............. كشيش
ناپلئون بناپارت.................امپراطور فرانسه............................افسر توپخانه
كريم خان زند....................موسس سلسله زنديه........................تير انداز سپاه نادر شاه
ميرزا تقي خان امير كبير.....صدر اعظم ناصرالدين شاه................منشي
ژاندارك..........................شخصيت نيمه مذهبي و قهرمان فرانسوي.................چوپان
هانري فورد.....................كارخانه دار آمريكايي......................ساعت ساز
توماس اديسون..................مخترع بزرگ آمريكايي....................تلگرافچي
آلفرد نوبل....................... بنيانگذار جايزه نوبل...................... كارگر كارخانه
والت ديزني.....................مخترع سينماي انيمشن...................پادوي مغازه
ميكلانژ...........................نقاش مجسمه ساز ايتاليايي.................سنگ تراش

منبع: سرمايه دات كام

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۱۳ توسط احمد عاقلي

 

 

13 اشتباه مهلک مدیران

 

 

1- عدم مسئولیت پذیری

2- عدم موفقیت در ایجاد پیشرفت کارمندان

3- سعی در کنترل نتایج به جای تاثیر بر افکار

4- پیوستن به یک گروه نامناسب

5- مدیریت یکسان بر افراد

6- فراموش کردن اهمیت سود

7- تکیه بر مشکلات به جای اهداف

8- دوست به جای رئیس

9- ناتوانی در ایجاد استانداردها

10- عدم موفقیت در آموزش به کارکنان

11- نادیده گرفتن بی کفایتی کارمندان

12- قدردانی صرف از کارمندان برجسته

13- سعی در تحت نفوذ قرار دادن دیگران

 

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۱۳ توسط احمد عاقلي

موفقیت و مدیریت صحیح زمان, در انتخاب بین کارهای مهم و غیر مهم است: 

پس برای موفقیت:

۱ - از کارهای غیر مهم صرف نظر کنید.

۲ - کارها را اولویت بندی کنید.

۳ - راهزنان وقت را بشناسید.

۴ - راههای ایجاد وقت را یاد بگیرید.

 

راهزنان وقت:

۱- صحبت های کم اهمیت

۲- میهمانان نا خوانده

۳- مطالعه ی کم اهمیت و غیر ضروری

۴- روشهای غیر صحیح و عادات نادرست مطالعه

۵- تلفن های مزاحم و غیر ضروری

۶- نداشتن انضباط کاری

۷- سستی و بی ارادگی در تصمیم گیری

۸- دوباره کاری

۹- ناتوانی در نه گفتن به خواسته های نابجا

۱۰- نداشتن تمرکز حواس

۱۱- عادت به امروز و فردا کردن

۱۲- ترس از شکست.

 

راههای ایجاد وقت:

۱- انجام کارها بطور همزمان

۲- تنظیم کردن وقت خواب

۳- کنترل بیشتر روی وقت تفریح

۴- نه گفتن به خواسته های غیر مهم

۵- عقب انداختن کارهای غیر مهم.

 

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۱۳ توسط احمد عاقلي

 

 

مدیریت یک دقیقه ای

 

 

 

شاید در مورد مدیریت یک دقیقه ای چیزهایی شنیده باشید و یا حتی خونده باشید. مدیریت یک دقیقه ای یکی از تکنیک های ساده ی مدیریته. مفهومش واقعا ساده است. اگر اون رو درک کنید متوجه میشید که شاید خیلی از رفتارهای شما مطابق با اصول اونه. اصولی که واقعا ساده هستند و بهتره بگم که بدیهی هستند.

 

اصل مدیریت یک دقیقه ای برای  ایجاد یک محیط کاریه که همه ی افراد از کارکردن در اون لذت ببرند. مدیریت یک دقیقه ای شامل سه مرحله ی اصلی است.

 

 

هدفگداری یک دقیقه ای

 

تشویق یک دقیقه ای

 

سرزنش یک دقیقه ای

 

 

کارمندی رو در نظر بگیرید که در یک سازمان فعالیت میکنه. اگر مدیر این کارمند هدف رو برای اون مشخص کنه و بعد از هدفگذاری با کمک خود کارمند، راه های رسیدن به اون رو پیدا کنه ، در این شرایط کترمند دقیقا میدونه که برای چی داره کار میکنه و چگونه باید به هدفش برسه. حالا واسه ی خودش برنامه ریزی میکنه تا به نتیجه برسه. این هدف گذاری زمان خیلی کمی میگیره ولی مطمئنا نتایج بسیار بزرگی داره(هدفگذاری یک دقیقه ای)

 

حال فرض کنید که این کارمند، به محض برداشتن قدمی درست از سوی مدیر خود مورد تشویق قرار بگیره. این تشویق هم زمان خیلی کمی میگیره ولی نتایج بزرگی داره. اول این که کارمند میبینه که مدیر به اون اهمیت میده و کار اون رو زیر نظر داره. پس حتما کار او با ارزشه . همچنین مطمئن میشه که داره راه درست رو برای رسیدن به هدفش میره. و این در روحیه و انگیزه ی او برای ادامه ی کار تاثیر زیادی داره(تشویق یک دقیقه ای)

 

و همین کارمند اگه کار اشتباهی انجام بده، اگه در همون موقع مورد سرزنش قرار بگیره میفهمه که مسیرش اشتباهه و سعی در جبران اون میکنه(سرزنش یک دقیقه ای)

 حالا به نظر شما کارمندی که هدفگذاری یک دقیقه ای در مورد اون انجام نشده، یعنی کسی که نمیدونه قراره چه کاری رو انجام بده مستحق تنبیهه؟؟؟ البته که نه!!!

 

نکته ی مهمی که در اینجا است اینه که تشویق و تنبیه یک دقیقه ای باید به محض انجام فعالیت صحیح یا غلط انجام بشه. فرض کنید کارمندی مشغول به کار است و هیچ عکس العملی از سوی مدیر خود نمیبینه. اون کارمند علاوه بر اینکه انگیزه ی خودش رو برای کار از دست میده، چون عکس العملی از مدیر خودش نمیبینه، واقعا نمیدونه که کارش درسته یا غلط. و حتی اگر کارش اشتباه باشه هم چون فکر میکنه که درسته به انجام اون ادامه میده.

 

دکتر اسپنسر جانسون و دکتر کن بلانچارد در کتاب ارزشمند خود به نام مدبر یک دقیقه ای به تشریح کامل این روش پرداخته اند. کتابی که واقعا ارزشمنده و مطمئنا از خوندنش لذت میبرید و اون رو به همه معرفی میکنید، همونجور که من اون رو به پدرم، رئیسم و همکارانم معرفی کردم.

 

 

 

برای کسب اطلاعات بیشتر و خوندن مثالهای مختلف در زمینه ی مدیریت یکدقیقه ای میتونید به دو لینک زیر مراجعه کنید.

 

http://www.nysscpa.org/cpajournal/old/12268852.htm

http://www.thinkarete.com/wisdom/works/notes/1417

 

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۱۳ توسط احمد عاقلي

6 گناه در مدیریت کارکنان
۱ )  انجام کارها برای آن که بیشتر دوست داشته شوید تا مورد احترام قرار گیرید . 

۲ )  کوتاهی از مشورت با دیگران

۳ ) کوتاهی در گسترش حسن مسئولیت

۴ ) کوتاهی در اطلاع رسانی

۵ ) کوتاهی در پذیرش انتقاد سازنده

۶ ) کوتاهی در حل مشکلات و شکایتها

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۱۳ توسط احمد عاقلي

مدیریت غیر مبتنی برهدف

مدیران باید سعی کنند از گزینه های مبنی بر مدیریت غیر مبتنی برهدف پرهیز کنند .

 

 

مدیریت مبتنی بر استقراء :  امور همان طور که جریان می یابند ، اجرا شوند .زیرا کارها به خوبی انجام می شوند . 

 

مدیریت مبتنی بر بحران :  نوعی واکنش یا انفعال در برابر رویداد هاست . مدیران باید تمام انرژی و وقت خود را صرف حل مسائل دشوار روزانه کنند .

 

مدیریت مبتنی بر قضاوت های ذهنی ( روشی اسرار آمیز در تصمیم گیری )  : هیچ برنامه کلی برای مشخص کردن راه و انجام کار وجود ندارد ، به طور خلاصه کار خود را انجام دهید به بهترین شکل .

 

مدیریت مبتنی بر امید : اگر در مورد رویدادی سعی خود را بنماییم ولی موفق نشویم ، امیدواریم که در دفعات بعد موفق شویم . تصمیمات بر اساس امید هایی قرار می گیرند که به نتیجه خواهند رسید

ارسال در تاريخ یکشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۱۳ توسط احمد عاقلي
منبع: مبانی سازمان و مدیریت ( مدیریت عمومی ) 
    تألیف : مسعود احمدی

اگر می خواهید مدیر موفقی باشید به این توصیه ها و نظرات عمل کنید.

" قاطع " ، اما " مهربان " باشید .

" جدی " ، اما لطیف باشید .

حتی اگر " جوان " هستید در " مقام مدیر " ، " پدر " باشید .

همواره " معلم " باشید و یادتان باشد همکاران شما از " رفتار" شما بیشتر از " گفتار" شما

می آموزند .

"صمیمی " و" با صداقت باشید " باشید و سعی کنید ، " رفتار " شما

 با " گفتار " شما منطبق باشد .

با گذشت باشید .

" زود تر " از دیگران بیاید و " دیرتر " از دیگران بروید .

حتماً " نظم " را در محیط کار برقرار کنید . در یک محیط بی نظم همه

 طلبکار و مدعی اند ، اما در یک محیط منظم و مبتنی بر اصول ، مدعیان 

احساس بدهکاری خواهند کرد .

ارسال در تاريخ سه شنبه ۱۳۸۵/۱۰/۲۶ توسط احمد عاقلي
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

پیج رنک

آرایش

طراحی سایت