شب چله در آذربايجان
ايرانيان و بسياري از ديگر اقوام و ملت هاي ساکن نيمکره شمالي ،يلدا را که مصادف با انقلاب زمستاني در اين نيمکره است مبارک داشته و در اين شب جشن ميگيرند.
فلسفه شب يلدا:
بنا
به اظهار محققان و صاحب نظراني که در زمينه هاي فرهنگي و باستاني منطقه
تحقيق مي کنند در مورد فلسفه پيدايش شب يلدا چنين آورده اند: در دوران
چهارم زمين شناسي 4 دوره عصر يخبندان بزرگ در کره زمين بوجود آمده است و
بعضأ ارتفاع يخ ها به 800 متر نيز رسيده است.
در
اين دوران تمدن بشري صدمات زيادي ديده است و بنا به نوشته محققان زمين
شناسي انگليسي ، آمريکايي و استراليايي اولين مهد تمدن بشري در کشور ايران و
در منطقه قره باغ ، اطراف کوه هاي سبلان و درياچه اروميه شکل گرفته است.
بنا به اعتقاد محققان درياچه اروميه در آن دوران بسيار بزرگتر از اندازه امروزي و متصل به درياچه خزر بوده و قره داغ و سبلان به صورت شبه جزيره داخل اين درياچه بزرگ بوده اند که از طريق کوه هاي البرز بصورت باريکهاي به خشکي راه داشتند.
بنا به اعتقاد برخي از محققان در اين دوران نوع انسان نيز به موازات انسان نئاندرتال در حال تکامل بوده است ، نئاندرتال دشمن اصلي انسان بشمار مي آمده و هر جا انسان ها نيمه تمدني برپا مي کردند و اجتماعاتي تشکيل مي دادند نئاندرتال ها به آنها حمله کرده و با فک قوي که داشتند آنها را نابود مي کردند و فقط شبه جزيره سبلان با توجه به موقعيت جغرافيايي که داشته از نفوذ نئاندرتال ها در امان مانده و بدين ترتيب انسان هاي اوليه توانستند به دور از خطر و با آرامش خاطر بناي تمدن هاي اوليه را در اين مکان بنيان گذاري کنند.
انسان هايي که در حاشيه اين درياچه شيرين و پر از ماهي زندگي مي کردند بتدريج ياد گرفتند که غذاي خود را از درياچه تامين کنند و بنا به ادعاي بسياري دانشمندان بشر از 600هزار سال پيش توانسته با اهلي کردن حيوانات ، گياهان و درختان تمدن هاي ابتدايي را در اين منطقه بنيانگذاري کند.
اين محققان همچنين معتقدند در دوران يخبندان که آخرين آنها 12000سال پيش پايان يافته است ، هوا بسيار سرد و وحشتناک بوده که باعث تلف شدن انسان هاي زيادي مي گرديد و فقط آنهايي که به دامنه کوه سبلان و آب هاي گرم اطراف آن که تعدادشان بيشتر آب هاي گرم موجود امروزي بوده است پناه مي بردند جان سالم به در مي بردند.
در آن دوران آب هاي گرم موجود حرارت لازم را جهت زيستن انسان ها تامين مي کرد انسان هاي اوليه بتدريج ياد گرفتند که طول روز شب هميشه يکسان نيست و هرچه شب ها طولاني تر مي شود سرما نيز سخت تر و وحشتناکتر مي شود آنها طي ساليان دراز با شمارش روزها و شب ها طولاني ترين شب را يافتند و چنين عقيده داشتند که چون بعد از اين شب روزها بلند تر مي شود ، سرما نيز قابل تحمل تر خواهد بود و هر کس که بتواند تا اين روز دوام بياورد ديگر از سرما و يخبندان نخواهند مرد.
پس آنان که اين شب را يلدا نامگذاري کرده بودند گرامي داشته و آن را جشن مي گرفتند که در واقع جشن نجات از دست سرماي مرگ آفرين بود.آنها در اين شب آتش روشن کرده و غذاها و تنقلات انرژي زا مي خوردند.
بنا به عقيده برخي محققين جشن کريمس مسيحيان نيزبازمانده از آن دوران مي باشد.همچنين درعلم نشانه شناسي ،حرف (ي) در يلدا را نشانه سال ، (ا) را نشانه طولاني بودن دانسته اند و يلدا يعني سر سال.
آداب و رسوم کهن مردمان منطقه در شب يلدا:
آداب
و رسوم مربوط به شب يلدا در مناطق مختلف و بين اقوام گوناگون با تفاوت هاي
بسيار برگزار مي شد که از قديمي ترين آداب منطقه آذربايجان در شب چله
برگزاري جشن خدر نبي و قورتولوش بايرامه (عيد نجات) بوده است که امروزه به
عنوان خاطره در اذهان مادر بزرگ ها و پدربزرگ ها به جا مانده است.
در عيد خدر نبي ، جوانان دم بخت هر روستايي اقدام به جمع آوري حبوبات از جمله نخود ، گندم ، ذرت ، تخم هندوانه و خربزه و... از منازل مي کردند و پس از پختن و خشک کردن ، همراه نمک در هاون مي کوبيدند که در اصطلاح محلي (قووت) گفته مي شود به اندازه هفت ناخن زير زبان خود گذاشته و مي خوابيدند و خواب هايي که مي ديدند توسط بزرگتر ها تعبير مي شد.
همچنين ، دختران دم بخت از حبوبات جمع آوري شده آش پخته و بين همسايه ها تقسيم مي کردند. که در واقع نوعي نذري براي باز شدن بختشان بود. با گذشت زمان و تغييرات فرهنگي و اجتماعي که در جوامع بشري بوجود آمده نوع برگزاري اينگونه مراسم نيز متحول شده است ولي اساس و پايه آنها ثابت مانده است امروزه در مناطق آذربايجان شب يلدا جوانترها در منزل پدر و مادر جمع شده و با خوردن هندوانه ، انواع حلوا ، آجيل ، پشمک و ساير تنقلات مدرن که تقريبا جايگزين کشمش ، سنجد ، گندم برشته ، ملاخ (انگورهايي که قبلأبه نخ کشيده مي شد و در مکان خنکي از سقف آويزان مي کردند تا تازه بماند) و ساير خوردني هاي سنتي اين شب را عزيز مي دارند.
قصه ها و افسانه ها:
طبق
آداب و رسوم ديرينه مردمان آذربايجان کهن شب يلدا آتش روشن کرده و زغال
حاصل را طي مراسم ويژه اي زير کرسي مي گذاشتند و تمامي افراد خانواده از
بزرگ و کوچک ، در خانه مسن ترين فرد فاميل و دور کرسي جمع مي شدند و تنقلات
رايج در آن زمان را که از قبل براي اين شب تدارک ديده مي شد را مي خوردند و
پاي صحبت و قصه هاي مسن ترين و خوش بيان ترين افرد خانواده مي نشستند و او
نيز با گفتن قصه هاي شيرين که اکثرا زبان حال جوانمردان و عاشق پيشگان
بوده است چنان شور و حرارتي ايجاد مي کرد که همه سرماي طاقت فرساي بيرون از
خانه را فراموش مي کردند که افسانه چله بزرگ وچله کوچک از جمله اين افسانه
هاست.
افسانه:
قاري
ننه (مادر سرما) که در آسمانها زندگي مي کند،دو پسر به نام هاي چله کوچک و
چله بزرگ دارد که هر دو مظهر سرما و خشم مي باشند. چله بزرگ که قلمرو
فرمانروايي اش از اول شب زمستان تا دهم بهمن مي باشد ، زياد بر مردم سخت
نمي گيرد ، در 10 بهمن که دوران فرمانروايي چله کوچک آغاز مي شود از برادر
بزرگش مي پرسد در طول اين چهل روز چگونه فرمانروايي کردي؟ چله بزرگ جواب مي
دهد ، سعي کردم زياد بر مردم سخت نگيرم.
چله کوچک خطاب به برادر بزرگ مي گويد: حال ببين که در طول اين بيست روز چه ها خواهم کرد ، کاري خواهم کرد که جنين در شکم مادر يخ بزند وانگشتان دختران به کوبه در بچسبد ، چله بزرگ جواب مي دهد: پشت سرت بهار است و عمرت کوتاه ، کاري از پيش نمي بري. چله کوچک به نصيحت برادر اعتنا نمي کند. در يکي از روزهاي فرمانروايي براي شکار روانه کوه ها مي شود ، در يکي از کوه هاي منطقه برف وي را با زنجيرهاي يخي و کولاک زنداني مي کند و کلاغ ها خبر زنداني شدن وي را به قاري ننه مي رسانند.
قاري ننه ناله و زاري مي کند و مي گويد: چه بگويم ، چه کنم ، کدام دردتان را درمان کنم. عصباني مي شود و سيخ بزرگي را در تنور داغ مي کند وبه جنگ برف ها مي رود و با هر ضربه وي برف ها بخار مي شوند و بخار صحنه آسمان را مي پوشاند در نهايت برف ها شکست مي خورند و چله کوچک آزاد مي شود و سپس متوجه مي شود زمستان تمام شده ، قاري ننه بخاطر آزادي پسرش شادي و سرور مي کند.
همچنين از ديگر مراسم شب يلدا خريد هديه براي تازه واردهاي هر خانواده است که متاسفانه امروزه با تشريفات و تجمل گرايي همراه شده است.بدين ترتيب که اگر خانواده اي تازه عروس نامزد داشته باشد با خريد معمولا يک قطعه طلا و يک دست لباس و شيريني به منزل عروس رفته و با دادن هديه ها اجازه تازه عروس را از پدر و مادرش مي گيرند تا در مراسم شب به منزل داماد بيايد.
همچنين اگر خانواده اي دختر تازه عروس داشته باشد که در طول اين سال به خانه بخت رفته باشد معمولا دو سه روز قبل از شب يلدا هديه و تنقلات به همراه نان محلي پخته شده آماده کرده و توسط برادر عروس به منزل داماد مي فرستند.
يلدا و ديگر اديان
ايرانيان باستان با اين باور که فرداي شب يلدا با دميدن خورشيد، روزها بلندتر ميشوند و تابش نور ايزدي افزوني مييابد، آخر پاييز و اول زمستان را شب زايش مهر يا زايش خورشيد ميخواندند و براي آن جشن بزرگي بر پا ميکردند.
يهوديان نيز در اين شب جشني با نام «ايلانوت» (جشن درخت) برگزار ميکنند و با روشن کردن شمع به نيايش ميپردازند.
آشوريان نيز در شب يلدا آجيل مشکل گشا ميخورند و تا پاسي از شب را به شب نشيني و بگو بخند ميگذرانند و در خانوادههاي تحصيل کرده آشوري تفال با ديوان حافظ نيز رواج دارد.
نخستين روز زمستان در نزد خرمديناني سخت گرامي و بزرگ دانسته ميشود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) ياد ميگردد و آيينهايي ويژه در آن روز برگذار ميشود. اين مراسم و نيز سال شماري آغاز زمستان هنوز در ميان برخي اقوام ديده ميشود که نمونه آن تقويم محلي پامير و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجيکستان) است.
در حدود 4000 سال پيش در مصر باستان جشن «باز زاييده شدن خورشيد» ، مصادف با شب چله، برگزار ميشده است. مصريان در اين هنگام از سال به مدت 12 روز، به نشانه 12ماه سال خورشيدي، به جشن و پايکوبي ميپرداختند و پيروزي نور بر تاريکي را گرامي ميداشتند. همچنين از 12برگ نخل براي تزئين مکان برگزاري جشن استفاده مينمودند که نشانه پايان سال و آغاز سال نو بودهاست.
در يونان قديم نيز، اولين روز زمستان روز بزرگداشت خداوند خورشيد بودهاست و آن را خورشيد شکست ناپذير، ناتاليس انويکتوس، ميناميدند (که از ريشه کلمه ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شده است و معني اش، ميلاد و تولد است). ريشههاي يلدا در جشن ديگر مرسوم در يونان نيز باقي ماندهاست از مهمترين اين جشنهاي ميتوان به جشن ساتورن اشاره کرد.
در قسمتهايي از روسيه جنوبي، هماکنون جشنهاي مشابهي به مناسبت چله برگزار ميکنند. اين آيينها شباهت بسياري با مراسم شب چله دارد. پختن نان شيريني محلي به صورت موجودات زنده، بازيهاي محلي گوناگون، کشت و بذر پاشي به صورت تمثيلي و باز سازي مراسم کشت، پوشانيدن سطح کلبه با چربي، گذاشتن پوستين روي هره پنجرهها، آويختن پشم از سقف، پاشيدن گندم به محوطه حياط، ترانه خواني و رقص و آواز و مهم تر از همه قرباني کردن جانوران از آيينهاي ويژه اين جشن بوده و هست.
يکي
ديگر از آيينهاي شبهاي جشن، فالگيري بود و پيشگويي رويدادهاي احتمالي
سال آينده. همين آيينها در روستاهاي ايران نيز کم و بيش به چشم ميخورند
که نشان از همانندي جشن يلدا در ايران و روسيه دارند.
امروزه
با پيشرفت تکنولوژي و مرسوم شدن ارسال اس.ام.اس در روزهاي مهم سال ،
مردمان سرزمين ايران شب يلدا و ديگر مناسبت هاي فرهنگي مرسوم را بهم تبريک
مي گويند تا آيين ها و رسم هاي کهن خود را در دهه پيشرفت تکنولوژي و در
آستانه سال 2011 ميلادي بجا بياورند.
منبع:روزنامه جام جم
برچسبها: تازه های اقتصادی, تازه های علمی, تازه های اجنماعی, فرهنگی و ورزشی در اقتصاد مرند