فراسوی اقتصاد
ایمیل مدیر وبلاگ جهت ارتباط  agheli88@yahoo.com
http://ara-photos.net/wp-content/uploads/2012/04/Photo_Iran_Qom_Dusty_soccer_field-3.jpg
 
زمین‌های خاکی اقتصاد ايران و سونامی تعطيلی تولید داخلی
 
 
فرض کنید کشوری تصميم به ارتقای ورزش فوتبال در سطح ملی بگیرد. در همين راستا در سطح کشور دست به استعدادیابی بزند و برای آموزش استعدادهای منتخب، مربيانی بگمارد و لیگ نوجوانان و جوانان برگزار کند. اين جریان پراستعداد به آرامی قوام بگيرد و رشد کند. اما اين کشور در کمال تعجب، هيچکدام از نوجوانان و جوانان برگزیده و آموزش دیده را به زمين‌های چمن اصلی و دارای سکوی تماشاچی راه ندهد. در عوض برای مشغول نگاه داشتن آنها، مدام دست به ساختن زمين‌های خاکی در اطراف شهرها و روستاها بزند. از سوی ديگر، نسلی که از سه دهه پيش در زمين‌های چمن اصلی بازی می‌کرده الان پا به سن گذاشته‌ اما کماکان از مسابقات قهرمانی کنار نکشد و با همان تاکتیک‌های کهنه قبلی به بازی ادامه ‌دهد. در نتيجه، تيم منتخب فوتبال آن کشور در مسابقات بين‌المللی پی‌درپی شکست می‌خورد. در ابتدا فقط از تيم‌های مطرح جهانی شکست می‌خورد، اما به آرامی کار به جايي می‌کشد که در تمام مسابقات فراملی سرانجامی جز شکست ندارد. اما آن کشور همچنان به استعداديابی و استعدادپروری در سراسر کشور در رده‌های نوجوانان و جوانان و ساخت زمين‌های خاکی بدون تماشاچی ادامه می‌دهد! 
 
مردم آن کشور به تدريج از شکست‌های پی‌درپی تيم ملی و باشگاهی در رقابت‌هاب فراملی خسته می‌شوند و با فوتبال قهر می‌کنند. به عبارت ديگر، فوتبال ملی در آن کشور سقوط می‌کند. وقتی از مديران فوتبال آن کشور می‌پرسند که چرا شما برای رشد فوتبال در سطح ملی تدبيری نمی‌کنید؟ آنها مدام آمار می‌دهند که هر سال چند نوجوان و جوان مستعد يافته‌اند، چند کلاس آموزشی برای آنها برگزار کرده‌اند، چند مسابقه در ليگ نوجوانان و جوانان برگزار کرده‌اند و چند زمين خاکی جديد ساخته‌اند. جالب اين که اين اعداد سال به سال هم بزرگ‌تر می‌شوند. در کمال ناباوری کسی از مديران فوتبال ملی در آن کشور نمی‌پرسد که چرا به استعدادهای جوان و برگزيده، مجال بازی در زمين‌های چمن اصلی را نمی‌دهند و بر استفاده از بازيکنان ساخورده بعد از چند دهه اصرار دارند!!! کسی نمی‌پرسد که چرا با وجود تغيير قوانین بين‌المللی فوتبال در گذر زمان، آنها همچنان بر استناد به قوانین و تاکتيک‌های پوسیده در زمين‌های چمن اصرار دارند! 
 
البته مراد من از نقل اين داستان، تحليل وضعيت ورزش فوتبال در سطح ملی نيست. اين داستان اشاره به يکی از دلايل اصلی ناکامی فزاينده کشور در حوزه صنعت و تجارت در سطح بين‌المللی دارد. سال‌هاست که ماهيت صنعت و تجارت در سطح بين‌المللی دستخوش تحولی بنيادين شده و آنچه اصطلاحاً اقتصاد دانش‌بنيان ناميده می‌شود با قواعد و تاکتيک‌های کاملاً جديد سربرآورده است. اقتصادی که در آن، خلق و تجاری‌سازی دانش و فناوری‌های نوين با سرعت زیاد و ‌هزينه کم، کليد اصلی رقابت‌پذيری و کسب قدرت است. اما در همين شرايط، بيشتر سکان‌داران صنعت و تجارت ايران کسانی هستند که نوع نگاه و تاکتيک‌های آنها غبار زمان و زنگار کهنگی به خود گرفته است. مدل ذهنی برخی از اين مديران مربوط به زمانی است که هنوز اينترنت اختراع نشده بود! هنوز به دنبال خرید ليسانس فناوری از اروپايي‌ها و واردات تجهيزات خط توليد برای تبدیل منابع طبیعی داخلی به فرآورده‌های قابل فروش هستند!! اين مديران، پرورش و رشد يافته در اقتصاد منبع‌پايه و نفتی هستند و اگر کارنامه موفقی هم دارند (که دارند)، همگی مرهون همان اقتصاد نفتی در دهه‌های گذشته بوده است. اين مديران تاکنون در عمل حاضر نشده‌اند که بازيگران و تاکتيک‌های نوين را به بدنه اصلی اقتصاد کشور (همان زمين‌های چمن و دارای سکوی تماشاگران) راه بدهند. البته به موازات، نهادهايي همچون معاونت علمی و فناوری رياست‌ جمهوری، وزارت علوم‌تحقيقات و فناوری و وزارت بهداشت مشغول استعداديابی، استعدادپروری و برگزاری رويدادهای گوناگون در حوزه اقتصاد دانش‌بنيان هستند. هر روز هم در گوشه‌ و کنار کشور، بر تعداد مراکز پژوهشی، مراکز رشد فناوری، پارک‌های علم و قناوری، شتابدهنده‌ها و ... افزوده می‌شود. 
 
جالب اینجاست که وقتی قرار است عملکرد دولت در حوزه علم و فناوری مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد، همه نگاه‌ها به معاونت علمی و فناوری رياست جمهوری، وزارت علوم، تحقيقات و فناوری و وزارت بهداشت دوخته می‌شود. آنها هم تلاش فراوان و قابل تقدیری دارند و حاصل کارشان را در قالب آمار و ارقام فزاينده ارائه می‌کنند. اما کسی نمی‌پرسد که چرا بازيگران اقتصاد مبتنی بر دانش و فناوری، راهی به جريان اصلی صنعت و تجارت ايران ندارند؟ کسی نمی‌پرسد چرا نگاه مديرانِ نفتی، همچنان بر صنعت و تجارت کشور حکمران است؟ کسی نمی‌پرسد چرا علم سياستگذاری و مديريت فناوری و نوآوری، کم‌ترين نفوذ را در زيرمجموعه‌ی وزارتخانه‌های صنعت، معدن و تجارت و وزارت اقتصاد داشته است؟ 
 
آشکار است که ادامه روند کنونی، باخت‌های پياپی ملی در حوزه صنعت و تجارت را در پی خواهد داشت. این باخت‌‌ها مدتی است که در قالب تعطيلیِ توليد داخلی نمايان شده و امواج کوبنده آن در حال قدرت گرفتن است. ادامه همين مسير می‌تواند به سونامی تعطيلی توليد داخلی بيانجامد. 
 
بايد به سرعت تدبيری کرد. کاری کرد که رقابت‌پذيری بر مبنای آفرينش و تجاری‌سازیِ علم و فناوری نوين به جريان اصلی اقتصاد کشور وارد شود. اما لطفا نپرسيد چرا تعداد شرکت‌های دانش‌بنيان و حمايت‌های اختصاص يافته به آنها کم است! در عوض بپرسيد چرا استعدادهایِ آشنا با تکتيک‌های رقابت فناوری‌بنيان، به زمين‌های خاکیِ اقتصاد ايران محدود مانده‌اند؟ بپرسيد چرا زمين‌های چمن و دارای سکوی تماشاگران، همچنان در انحصارِ نگاهِ مديريت نفتی و منبع‌پايه باقی مانده است؟
 
منبع:روزنامه شرق
ارسال در تاريخ دوشنبه ۱۳۹۵/۰۵/۱۱ توسط احمد عاقلي
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

پیج رنک

آرایش

طراحی سایت