پاسخ فنی به مصاحبه غيرحرفه ای محمد ابراهيمی
به عنوان يك شخص حقيقي نخستين بار كه از نزديك بازي محمد ابراهيمي را ديدم به دوستان نزديك گفتم ايشان در آينده يك بازيكن بزرگ خواهد شد اگرچه با واكنش تند همراهان مواجه شدم اما عقيده داشتم او تمامي فاكتورهاي يك گوشه راست كلاسيك را داراست.اين مسأله به قبل از محبوبيت ايشان نزد هواداران بر مي گردد به واقع شايد نخستين هوادار سبك بازي محمد ابراهيمي اين نقد را به نگارش در مي آورد.
جايگاه مهره ها در بازي - طوفان پس از آرامش
پس از آرامش نسبي كه بر تيم حاكم شد مصاحبه غير فني ايشان غير اصولي و خارج از اصول رفتار حرفه اي است.محبوبيت يك تابع دو سويي ست ،خواست هوادار موفقيت تيم است و بازيكن و يا هر عاملي كه به نحوي آرامش را از تيم سلب نمايد ناخوداگاه در برابر خواست هوادار قرار مي گيرد پس ممكن است رفتارهاي حساب ناشده موقعيت ها و محبوبيت بازيكنان را به مخاطره اندازد.ايشان نبايد در باب هم تيمي هاي خود اين چنين بي پروا سخن بگويد چرا كه هم تيمي وي نيز پيراهن تراكتور را بر تن كرده است و براي يك آرمان واحد مي جنگد همچنين حمايت كوركورانه و غير منطقي از هم تيمي ها نيز به همان اندازه ايراد دارد. بايد به سادگي درك كرد كه يك بازيكن بزرگ به مانند رونالدو يا مسي اگرچه شعور تاكتيك پذيري فوق العاده اي دارند اما هرگز به اندازه يك مربي درجه 3 اروپايي نيز از فن مربيگري نمي دانند كه تاكتيك پذيري و هوش فوق العاده در به اجرا در آوردن تاكتيك و توصيه هاي مربي بسيار كارساز است اما به معني ايده پردازي و كوچينگ نيست.امروزه تابع تصميمات كادر فني بودن جزو پارامتر هاي شاخص هر بازيكني ست به گونه اي كه نمره ضعيف اين پارامتر يك مانع بزرگ در مسير پيشرفت هر بازيكني ست مسأله حق يا ناحق بودن نيست مسأله دانستن جايگاه و موقعيت است. بازيكني با قابليت هاي ايبراهيموويچ در بارسلونا به بن بست مي خورد و بازيكني چون ژاوي هرناندز به عنوان بهترين طراح حال حاضر جهان بارها و بارها از روي نيمكت و بدون اعتراض شاهد موفقيت هاي هم تيمي هايش است.مسأله الگو و الگو درست است بستگي به ظرفيت و طمع ما دارد برخلاف ساير اصول بايد در راه پيشرفت بسيار پر طمع بود و بازيكنان بزرگي چون ژاوي را الگوي فوتبالي قرار داد.و نبايد از الگوهاي كوچك با ورژن ايراني تبعيت كرد چرا كه اعتراض به قيمت برهم زدن آرامش تيم جهت باز پس گرفتن جايگاه بدترين و زشت ترين شيوه هاست و البته تنها كاربرد آن در ايران است.
توني اوليويرا
شايد در ابتدا با مشاوره اشتباه در ارنج تيم دچار سوء تفاهم هايي شد اما اكنون مي بينيم كه بازيكناني چون نصرتي،كريميان و دهنوي فيكس هستند چرا كه مزد زحمات و بازي خوب خود را مي گيرند،در بازي سپاهان دهنوي يكي از بازيكنان مؤثر تيم و از اركان پيروزي ارزشمند به حساب مي آمد او تعويض مي شود اما مي بينيم كه پس از تعويض با رفتار اصلاح شده و حرفه اي تابع تصميم سرمربي ست و بازيكني چون حاج صفي وارد زمين مي شود اين چند پيغام بزرگ دارد:نخست آنكه به شائبه ها در باب حاج صفي پايان مي دهد مي بينيم كه اين بازيكن با جان و دل براي تيم بازي مي كند دوم آنكه با سرعت و تكنيك حاج صفي كار سپاهان جلو كشيده تمام مي شود! سوم آنكه به غير از يك اشتباه اوليه ديگر از سرتوپ زدن هاي بي ثمر حاج صفي خبري نيست او بازي تك ضرب را پيشه گرفته و ثمره آن يك گل و خلق دو موقعيت تك به تك است!
با اين رفتار اوليويرا درس بزگي به معترضين و نيمكت نشين ها مي دهد اما بايد قدر اين معلم بزرگ را دانست.
مقايسه سربازان خارجي تراكتور با سايرين
هر آنكس كه براي تراكتور مي جنگد بسان يك سرباز است فلسفه اي كه در اين تيم وجود دارد خواه يا ناخواه در خون هر وارد شونده اي جريان مي يابد.نخست بايد بازيكنان و كادر خارجي تيم خود را با بازيكنان و كادر خارجي ساير تيم ها مقايسه كنيم.بازيكنان مطرح خارجي فلان تيم به علت دريافت نكردن مطالبات هفته هاست تيمهاي خود را ترك كرده اند اما بازيكنان خارجي ما يك مصاحبه هم نكرده اند! اكنون يك مسأله بسيار مهم؛ خارجي ها از در كنار ما بودن درسي مي گيرند و آن نخستين چيز است:"عشق ورزيدن و براي تيم ازمنافع خود گذشتن" و ما چيزي كه خود به ديگران آموخته ايم را براحتي فراموش مي كنيم و اين دردآور است.جايگاه ما در جدول نشان مي دهد كه توني در صدر مربيان خارجي شاغل در ليگ كشور است پس او لااقل تا به كنون بهترين مربي خارجي اين فصل است و اگر به تفكرات او باور نداشته باشيم به چه باور داشته باشيم؟
بايد از معلم خود بياموزيد زماني كه شما در تعطيلات در كنار خانواده هستيد ايشان به علت بي پولي مجبور است بدور از خانه و كاشانه به سر كند و در هيچ مصاحبه اي هرگز از مسائل غير فوتبالي و داخل زمين سخن نگفته است باشد كه شما درس بگيريد.
اتهام بيجا
بدون شك فيكس بازي كردن آنسلمو به شناخت مربي و تاكتيك تيمي بر مي گردد نه هم وطن بودن آن دو! و اين يك اتهام بيجاست چرا كه توني هافبك هاي داخلي را به ژائو ترجيح مي دهد! و لوپز همواره جزو گزينه هاي اول تعويض است. اي كاش قبل از هر سخني نخست نيك بيانديشيم و هرگز بدون سند به ديگران نتازيم.ما به سند به نقش پررنگ آنسلمو در اجراي شيوه جديد پاس كوتاه تراكتور مي پردازيم.اين سيستم از زماني به اجرا در آمد كه آنسلمو فيكس شد!
پاس كوتاه - دفاع - حمله - پرس
سيستم تراكتور در هر سه بازي اخير 442 لوزي - پاس كوتاه بود.دفاع محض در برابر تيمي كه به معني واقعي شيوه پاس كوتاه را به اجرا در مي آورد كشنده است.به عنوان مثال تنها تيمي كه با شيوه 451 دفاع محض، بارسلونا را با سيستم 433(و حتي دو پنج سه) متوقف كرد اينتر مورينيو بود.اين تنها يك اتفاق بود البته نوع دفاع اينتر با تفكرات مربي نخبه قابل ستايش است.در سالهاي اخير اگرچه اينتر را يك تيم با بازيكنان غير بومي شناخته ايم اما هر آنچه هست تيمي ست كه در بطن ايتاليا و ساختار و اصول دفاعي منحصر بفرد اين كشور سربرافراشته است.بعدها ديديم كه مورينيو در تيم قدرتمند تر رئال با بازيكناني به مراتب با كيفيت تر هرگز نتوانست با دفاع محض بارسلونا را شكست دهد كاري كه بارها با چلسي و اينتر بارسا را آزار داد. نتيجه اين سيستم ها باختهاي تحقير آميز نظير 5-0 با رئال بود.
تراكتور با اين سيستم استقلال را به عقب راند اما تيمي كه قصد دفاع برابر پاس كوتاه را دارد بايد حداقل 9 عنصر دفاعي داشته باشد و حتي مهاجم نيز قدرت دفاعي بالايي داشته باشد.به عنوان مثال چلسي مورينيو و دروگبا در رأس حمله اين تيم.اما استقلال به سان تيمي بود كه ناخواسته راه دفاع را در پيش گرفت اما نه دفاع محض و با بازيكنان نه تماماً دفاعي و نتيجه آن گل اول تراكتور بود.
در بازي دوم سپاهان با سيستم حمله و پاس كوتاه سعي در تحميل بازي خود داشت اما سيستم 442 لوزي پاس كوتاه تراكتور منظم تر و سريع تر بود و نتيجه آن برد 4-1 تراكتور بود.
قبل از توصيف و تجزيه و تحليل بازي با داماش نخست يك مثال از لاليگا مي زنيم:
مورينيو پس از آنكه دانست براي دفاع مطلق برابر تيمي چون بارسا به فاكتورهايي چون ابزار دفاعي و اصول دفاعي قدرتمند و البته شانس نياز دارد بر خلاف بازيهاي گذشته اين بار سيستم پرس را در پيش گرفت بر خلاف عقيده عموم سيستم رئال حمله نبود بلكه پرس بود.براي پرس بايد بازيكناني با سرعت و استقامت بدني فوق العاده در اختيار داشته باشيد مانند رونالدو و دي ماريا و نتيجه آن بهبود آمار نتيجه بازيهاي رئال برابر بارسا بود!
كادر فني داماش به خوبي به اين مسأله واقف بودند آنها دو بازي قبلي تراكتور را به خوبي تحليل كرده بودند حتي اگر بازي را با نتيجه سنگين واگذار مي كردند آناليز آنها و شيوه آنها درست و قابل تقدير است. آنها به جاي دفاع مطلق ،پرس كردند.دفاع وسط و هافبك دفاعي و حتي دهنوي زماني كه توپ را در اختيار داشتند نمي توانستند ساير هافبك ها را صاحب توپ كنند چون پرس شديد داماش و من تو من كردن ساير هافبك هاي تراكتور مانع از اين مي شد.
نقش آنسلمو در شكستن پرس حريف
آنسلمو به نسبت فرزاد حاتمي و سيد صالحي سريع تر،كوتاه قد تر،با مانور و رسپونس بالاتر است بر اين اساس در سيستم دفاع حريف به عنوان يك هافبك در بازي تك ضرب و پاس كوتاه تيم مشاركت مي كند اما در سيستم پرس از ميانه ميدان و يا يك سوم مياني زمين تراكتور:
زماني كه هافبك يا مدافع پا به توپ تراكتور ساير هافبك ها را بسته مي بيند به غير از باز كردن بازي به كناره ها چاره اي ندارد در اين شرايط دو مشكل وجود داشت اولاً در اين حالت بازيكنان داماش با دوندگي به سرعت باز مي شدند ثانياً كادر فني آنها به خوبي مي دانست كه اولويت تراكتور پاس كوتاه است نه سانتر از جناحين.در اين شرايط آنسلمو به سرعت از محوطه جريمه حريف جدا مي شد به علت استارت سريع مدافعان يارگير او فرصت همراهي او را از دست مي دادند و در صورت داشتن اين زمان نيز ريسك جدا شدن از محوطه خودي را قبول نمي كردند با آزاد شدن آنسلمو و نزديك شدن به ميانه ميدان هافبك پا به توپ تراكتور آنسلمو را صاحب توپ مي كرد.در اين شرايط بازيكن پا به توپ آزاد شده به زمين حريف يورش مي برد ساختار پرسينگ حريف از هم پاشيده و در اين حالت آنسلمو توپ را به ساير هافبك هايي كه اكنون به علت عدم تمركز كافي بازيكنان داماش ناشي از برتري عددي تراكتور آزاد ترند مي سپارد و شيوه نزديك شدن به دروازه حريف با شكست پرسينگ حريف انجام مي شد.نتيجه آن چندين بار به لرزه در آوردن تيرك دروازه حريف بود و موقعيت هايي كه با بدشانسي محض از دست رفت.
پس از ورود بالاجبار فرزاد حاتمي(اجباراً بر اين اساس كه بازي در زمان هاي پاياني 2-1 به سود حريف بود.) اگرچه تراكتور به گل رسيد اما به ياد داشته باشيم كه ريتم بازي پاس كوتاه تراكتور به هم خورد و به غير از بازي مستقيم و حركات فردي كار تاكتيكي انجام نشد به عبارتي 15 دقيقه آخر بازي را فوتبال از نوع ايراني انجام داديم.اما به ياد داشته باشيم كه در برابر تيم هاي فيزيكي نمي توان به اين سبك بازي امتياز گرفت و اگر بتوانيم كه نمي توانيم بايد قيد ارائه بازي زيبا و سيستم پاس كوتاه را هم بزنيم.
آنچه كه سبب تعويض نشدن آنسلمو مي شود هم وطن بودن با توني نيست بلكه او با كوله باري از تجربه ايده هاي سرمربي را در زمين پياده مي كند اگرچه هوادار از او انتظار گل زني دارد اما او با قرباني كردن خود پرس حريف را درهم مي شكند و موقعيت براي ساير بازيكنان فراهم مي شود.و اين توضيحات مسائلي نيستند كه سرمربي آنها را توضيح دهد! و به جمله:" اگر 4 تعويض داشتيم آنسلمو را هم تعويض مي كردم !" بسنده مي كند.
نبودن ابراهيمي در تركيب اوليه دلايل بسياري مي تواند داشته باشد اما هرچه هست توني به اين بازيكن بيش از هر كس ديگر اعتماد دارد.اگرچه تراكتور با سيستمي وارد ميدان شد كه سپاهان را 4-1 در هم كوبيده بود ولي شرايط بازي در خانه برابر تيم ضعيف تر فرق مي كند پس فرضيه حفظ تركيب تيم برنده مي تواند كم رنگ تر شود. اما نخست آنكه ابراهيمي تازه از مصدوميت رها شده بود و مربي تا زماني كه ضروري نبود ريسك استفاده از او را قبول نمي كرد دوم آنكه گاهاً مربيان برگ برنده هايي در دست نگاه مي دارند كه در صورت به بن بست رسيدن آنها را رو كنند برگ برنده هاي ما حاج صفي و ابراهيمي بود تيمهايي كه 90 دقيقه پرس مي كنند در دقايق پاياني بازي انرژي خود را تحليل يافته مي بينند و 15 دقيقه پاياني استفاده كردن از بازيكنان سرعتي بسيار خطرناك است.در حالي كه با فيكس بودن چنين بازيكناني با خسته شدن مدافعان، مهاجمان سرعتي نيز خسته مي شود و كارايي لازم را نخواهند داشت.
منبع: سایت تراکتور اف سی