فراسوی اقتصاد
ایمیل مدیر وبلاگ جهت ارتباط  agheli88@yahoo.com

مرد حسود ...

 

روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ

با درختان میوه داشت.

در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه

سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن

 آشغال آزارش می داد .یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین

 که بهایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است .

سطل را تمیزکرد ، برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط خود

پر کرد تا برای همسایه ببرد .

وقتی همسایه صدای در زدن او راشنید خوشحال شد و پیش خود فکر کرد

این بار دیگر برای دعواآمده است .

وقتی در را باز کرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد

و گفت :

 "  هر کس آن چیزی را با دیگری قسمت می کند ، که از آن بیشتر دارد . "  

ارسال در تاريخ شنبه ۱۳۹۱/۰۶/۱۸ توسط احمد عاقلي
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

پیج رنک

آرایش

طراحی سایت