فراسوی اقتصاد
ایمیل مدیر وبلاگ جهت ارتباط  agheli88@yahoo.com
 اثري اززنده ياددكترعظيمي
    
    فرهنگ توسعه و توسعه فرهنگي

    
 بحث امروز ما درباره فرهنگ و ساختار فرهنگي و اثر آن در شكوفايي اقتصادي در جوامع مختلف و به ويژه در جامعه ايران است.
    
    در بحث هاي تخصصي، توسعه را فرآيندي مي دانيم كه طي آن جامعه از يك دوران تاريخي ديگري منتقل مي شود. يعني بحث توسعه را يك بحث محدود يك بعدي تلقي نمي كنيم.
    
    خلاصه بحث اين كه توسعه الزاماً بايد در تمامي ساختارها صورت گيرد. اين توسعه به صورت هماهنگ صورت نمي گيرد و هميشه يك شكاف توسعه اي ميان ساختارها وجود دارد كه مي توانند موانع توسعه را ايجاد كنند. اين موانع انواع مختلفي در جامعه دارند. از طرف ديگر شناخت هاي ما در بحث هاي توسعه به نسبت كل مجموعه قانونمندي هاي توسعه هنوز محدود است.
    
    و اما بحث دوم ما بحث فرهنگ است و مي خواهيم در اين بحث منظور از فرهنگ و ساختار فرهنگي را تعريف كنيم و ببينيم كه چگونگي و مكانيزم هاي ارتباطي اين ساختار با توسعه كدام است و در رابطه با ايران چه نكاتي بايد در اين زمينه مورد توجه بيشتر قرار گيرد. از ديدگاه مباحث توسعه، فرهنگ را مجموعه اي از باورها و پندارها مي شناسيم كه داراي دو صفت عمومي باشد.
    
    اين ديدگاه ما فرهنگ را مجموعه اي از باورها و پندارها در سطح جامعه مي شناسيم كه داراي دو ويژگي مي باشد. اولاً در حوزه ذيربط نسبتاً عمومي باشد و ثانياً پذيرش يا رد آن ها مستلزم استدلال علمي نباشد.
    
    يكي از نقش هايي كه فرهنگ به عهده دارد، اين است كه انسان ها را با هم آشنا مي كند. انسان ها علي الاصول از ناشناخته ها مي ترسند. فرهنگ نقش آشناسازي را به عهده دارد. در يك كلام فرهنگ پس از اين كه به وجود آمد، نقش سيستم دفاعي جامعه را به عهده مي گيرد.
    
    بحث اساسي كه در رابطه با فرهنگ توسعه وجود دارد، در اين مقوله است كه فرهنگ در حقيقت نقش اساسي دفاع از سيستم اجتماعي را به عهده دارد و در جريان تحول توسعه كه يك تحول تاريخي است، الزاماً توسعه با تهاجم فرهنگي دروني مواجه مي شود. اين نكته اي است كه ما كمتر به آن توجه مي كنيم.
    
    اما در همين جا اشاره مي كنيم كه ما در جامعه خود بحث تهاجم فرهنگ بيروني را زياد ديده ايم و آن را مي شناسيم، ولي خطر بزرگي كه در زمينه تهاجم فرهنگي دروني براي فعاليت هاي توسعه و نوسازي كشور وجود دارد را كمتر مي شناسيم و درست همين جاست كه با مشكلات اساسي مواجه مي شويم براي اين كه بحث را با نكات ملموس تر درباره جامعه خودمان ادامه دهيم، اجازه دهيد اشاره اي به اقتصاد خودمان بكنم، به ظرفيت هايمان و به اين كه ما با چه ظرفيتي كار مي كنيم و نقش فرهنگ در عدم استفاده از ظرفيت هايي كه داريم تا چه حد بالاست.
    
    براي سال 74 توليد ملي در مجموع حدود صد و هشتاد و شش هزار ميليارد ريال است. اين صد و هشتاد و شش هزار ميليارد ريال بدين معني است كه چيزي حدود دويست و پنجاه هزار تومان (به قيمت سال 74) درآمد سرانه كشور مي شود.
    
     معني اين درآمد سرانه در سطح بين المللي چيست. براي پاسخ بايد ابتدا آن را به يك پول بين المللي مثلاً دلار تبديل كنيم اين كار در ايران داراي مشكل اساسي است، چرا كه واقعاً نمي دانيم كه بايد با چه فرض اين تبديل را انجام دهيم. چون بازارهاي ايران، بازارهاي كاملاً نامتعادل و به اصطلاح دچار انحرافات فراوان است و نرخ هايي كه وجود دارد، هيچ كدام نرخ هاي تعادلي نيست.
    
    لذا روشن نيست كه درآمد سرانه ما چند دلار است برآوردهايي كه روي درآمد سرانه ايران به دلار وجود دارد، از حدود 250 تا 5000 دلار درآمد سرانه است.
    
     يعني يك دامنه واقعاً عجيب و غريبي در اين برآوردها وجود دارد. 250 تا 260 دلار را كساني برآورد مي كنند كه نظرشان اين است كه قيمت دلار حدود 1000تومان است. براي اين كه اگر بازار را آزاد بكنيم، قيمت دلار به همين حدود خواهد رسيد. بنابراين اگر ما 250هزار تومان درآمد سرانه را با دلار 1000توماني در نظر بگيريم درآمد سرانه ايران 250دلار خواهد بود.
    
    اما نظر بنده اين است كه درآمد سرانه ما واقعاً در حدي بسيار بالاتر از اين ها و به احتمال زياد 5 تا 6هزار دلار مي باشد. روش محاسبه و تخميني در اين زمينه اين است كه توليدات نهايي ايران را با قيمت هاي بين المللي محاسبه كنيم و ببينيم كه مثلا پالايشگاه هاي ما چقدر از انواع سوخت را تحويل مي دهند و اين سوخت قيمت بين المللي چقدر است و با بخش مسكن ما چقدر مسكن مي سازد و بنادر و غيره چكار مي كند در قسمت بين المللي اش، اين مسكن يا اين خدمات بنادر و غيره چقدر است؟ و... تصور من اين است كه با اين محاسبات، درآمد سرانه تا كمتر از 5000دلار نخواهد بود. به عبارت ديگر به نظر مي آيد كه اقتصاد ايران قوي تر از آن است كه براساس ارقام رسمي به نظر مي آيد و احتمالا توليد ملي ما به قيمت هاي بين المللي، حدود سيصد ميليارد دلار در سال است.
    
     اما علي رغم اين كه تخمين ما از توليد ملي ايران تا اين حد زياد است، باز هم بايد بررسي كرد كه اين توليد چه مقدار مي توانست باشد و چرا آن مقدار نيست.
    
     چه مانعي باعث مي شود كه توليد بالقوه ما عملا حاصل نشود. ما اگر واقعاً بخواهيم ظرفيت هايمان را بشناسيم قاعدتاً يكي از روش هاي ما اين است كه بيايم و ظرفيت توليد سرانه جامعه صنعتي را به عنوان ظرفيت خودمان تلقي كنيم و بعد نگاه كنيم و ببينيم كه عوامل محدود كننده در محاسبات تجديد نظر
    
     بكنيم. مطالعاتي كه در اين رابطه داريم نشان مي دهد كه اگر ما بتوانيم با آن ظرفيت كار كنيم، توليد ملي ما بايد حداقل در حدود 1500ميليارد دلار باشد. خوب اگر حتي براساس محاسبه ما توليد واقعي ايران حدود سيصد ميليارد دلار باشد، تاكيد مي كنم كه اين بالاترين برآوردي است كه از توليد ملي ايران داريم، حتي اگر توليد در اين حد باشد، اقتصاد ايران حدود 20درصد از ظرفيت خودش استفاده مي كند.
    
    دقت كنيم كه از ديد عواملي فيزيكي در حقيق نه تنها با محدود كننده هايي مواجه نيستيم، بلكه در اكثر عوامل فيزيكي نسبت به متوسط جهان داراي مزيت نسبي نيز هستيم. عوامل فيزيكي كه صحبت مي كنيم شامل منابع طبيعي، زيربناها، تخصص ها، يا سرمايه گذاري هاي سخت افزاري است.
    
    در زمينه ژئوپوليتيك، كشور بسيار حساس است و اين حساسيت مثل يك سرمايه بزرگ است كه از آن بسيار مي توان استفاده كرد. پس در اين زمينه هم مزيت نسبي داريم دسترسي به درياهاي آزاد داريم. حجم جمعيت ما نيز معني داراست، بازارهاي داخلي به شدت گسترده است، نيروي كارمان هوشمند، تلاش گر و تحصيل كرده است، اقتصادمان كاملا پولي شده است. جمعيت خواهان رفاه داريم به عبارت ديگر در ايران جمعيت تقديرگراي پذيراي فقر نداريم. هويت مشخص تاريخي و غناي فرهنگي داريم. زيربناهاي ارتباطي انرژي ما نسبتاً پيشرفته است. صنايع ما قابل توجه است.
    
 مانند صنايع فولاد، سيمان، پتروشيمي و سرمايه هاي سخت افزاري و الي آخر.
    
  پس مي بينيم كه ما در شرايطي زندگي مي كنيم كه وقتي به عوامل فيزيكي سازنده مزيت نسبي توليدي نگاه مي كنيم به نظر مي آيد كه ما در اكثريت اين عوامل نه تنها داراي كمبود نيستيم بلكه داراي مزيت نسبي نيز هستيم.
    
    يعني اگر واقعا براساس اين عوامل نگاه كنيم ما نه تنها نبايد از حدود 20درصد از ظرفيت توليديمان استفاده كنيم، بلكه بايد بيش از متوسط از ظرفيت ها استفاده كنيم
ارسال در تاريخ پنجشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۲۶ توسط احمد عاقلي
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

پیج رنک

آرایش

طراحی سایت