

خدایا مرا ببخش...
به خاطر تمام لحظه هایی که تو با من بودی و من فکر می کردم تنها هستم
به خاطر تمام ثانیه هایی که منتظرم می ماندی و من نمی آمدم ؛ مرا ببخش
به خاطر تمام روزهایی که تو برای من بهترین ها را خواستی و من برای رسیدن به بدترینها
ناامیدت کردم
به خاطر تمام لحظه هایی که ماهی قلب من خلاف جریان مسیر تو حرکت میکرد
و پرنده ی روح من پرواز نمی کرد و در آسمان رسیدن به تو گم نمی شد
مرا ببخش؛به خاطر تمام گله هایم مرا ببخش
خدایا لبخند بزن همیشه و همیشه به صورتم
خدایا منو ببوس همیشه و همیشه
و ببخش اگر بی تو گذشت.........
خدایا در این ثانیه ها لبخندت را حس می کنم
پس به حرمت نگاهت یک چای دو نفره مهمان من باش.

نقدینگی ۱۱۸۴ تریلیون تومان شد
حجم کل داراییهای بانک مرکزی به 518 هزار میلیارد تومان رسید
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حجم نقدینگی در آذرماه امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته 28.1 درصد رشد کرده است. بر این اساس، حجم نقدینگی کشور در آذرماه امسال به یکهزار و 184 هزار میلیارد تومان رسید. در آذرماه سال 1394 حجم نقدینگی 925 هزار میلیارد تومان بود.
در این میان، از کل نقدینگی کشور در آذرماه سال 1395، سهم پول 154هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته 33 درصد رشد داشته است. سهم شبهپول نیز یکهزار و 30 هزار میلیارد تومان گزارش شده که 27.4 درصد نسبت به آذرماه 1394 افزایش پیدا کرده است.
براساس آمارهای جدید بانک مرکزی، حجم کل داراییهای سیستم بانکی کشور (شامل بانکهای تجاری، تخصصی، بانکهای غیردولتی و موسسات اعتباری غیربانکی) در انتهای پاییز امسال به 2778 هزار میلیارد تومان رسیده است که نسبت به آذر 1394 حدود 17.2 درصد افزایش پیدا کرده است. البته که به دلیل ماهیت ترازنامهها، مقدار بدهیهای شبکه بانکی نیز دقیقا معادل با همین عدد بوده است.
بر این اساس، از این رقم میزان داراییهای سیستم بانکی، 561 هزار میلیارد تومان سهم داراییهای خارجی، 209 هزار میلیارد تومان سهم بدهی بخش دولتی و 868 هزار میلیارد تومان سهم بدهی بخش غیردولتی است.
مطابق این گزارش، بدهی بخش دولتی به شبکه بانکی تا پایان پاییز، کاهش 81.8 درصدی را نشان میدهد.
گزارش بانک مرکزی همچنین نشان میدهد که حجم کل داراییهای بانک مرکزی به 518 هزار میلیارد تومان رسیده و میزان بدهیهای بانک مرکزی نیز همین رقم اعلام شده است.
از حجم کل داراییهای بانک مرکزی، 335 هزار میلیارد تومان سهم داراییهای خارجی، 6.2 هزار میلیارد تومان اسکناس و مسکوک و 61.1 هزار میلیارد تومان بدهی بخش دولتی است.
داستان جالب مولانا و سوال یکی از مریدان
شخصی به پیش مولانا آمد گفت که چیزی را از یاد برده ام.
مولانا گفت:در این دنیا اگر همه چیز را فراموش کنی باکی نیست.تنها یک چیز را نباید از یاد برد. تو برای کاری به دنیا آمدی که آگر آن را انجام نرسانی، هیچ کاری نکرده ای.
از آدمی کاری بر می آید که آن کار نه از آسمان بر می آید و نه از زمین و نه از کوه ها، اما تومی گویی کارهای زیادی از من بر می آید، این حرف تو به این می ماند که شمشیر گرانبهای شاهانه ای را ساطور گوشت کنی و بگویی آن شمشیر را بیکار نگذاشته ام؛یا این که در دیگی زرین شلغم بار کنی یا کارد جواهر نشانی را به دیوار فرو ببری و کدوی شکسته ای را به آن آویزان کنی.
ای نادان این کار از میخی چوبین نیز بر می آید خود را این قدر ارزان مفروش که بسیار گرانبهایی! بهانه می آوری که من با انجام دادن کارهای سودمند روزگار می گذرانم.
دانش می آموزم، فلسفه و فقه و منطق و ستاره شناسی و پزشکی می خوانم، اما این ها همه برای تواست و تو برای آن ها نیستی.
اگرخوب فکر کنی در می یابی که اصل تویی و همه اینها فرع است.تو نمی دانی که چه شگفتی ها و چه جهان های بیکرانی در تو موج می زند.آخر این تن تو اسب توست اسبی بر سر آخور دنیا، خوراک این اسب که خوراک تو نیست.
روزی مجنون آهنگ دیار لیلی کرد. با بیقراری برشتری سوار شد و با دلی لبریز از مهر به جاده زد در راه گاه خیال لیلی آنچنان او را باخود می برد.شتر نیز در گوشه ی آبادی بچه ای داشت او هر بار که مجنون را از خود بیخود می دید به سوی آبادی بازمی گشت و خود را به بچه اش می رساند. مجنون هر بار که به خود می آمد در می یافت که فرسنگها راه را بازگشته است.
او سه ماه در راه ماند پس فهمید که آن شتر با او همراه نیست اورا رها کرد و پای پیاده به سوی دیار لیلی به راه افتاد.

پدرپولدار،پدربی پول
اثر رابرت کیوساکی
در این کتاب رابرت کیوساکی دربارهٔ روشهای زندگی افراد پولدار و افراد بیپول صحبت میکند. او از کودکی خود مینویسد و اینکه زندگی در کنار پدر واقعی او که یک معلم باهوش و بسیار محبوب اما فقیر بوده و زندگی در کنار پدر بهترین دوستش که او دوستش را دربارهٔ پول و قواعد آن آموزش میداد و بسیار ثروتمند. کیوساکی میگوید: یکی از پدرانم برای به دست آوردن چند دلار جان میکند و دیگری مشت مشت پول درمیآورد. یکی از پدرانم به من یاد میداد که سوابق تحصیلی و کارم را چه طور بنویسم که بتوانم شغل خوبی به دست آورم و دیگری به من میآموخت که چه طور طرحهای قوی مالی و بازرگانی را خلق کنم، تا بتوانم برای دیگران شغل ایجاد کنم.
فرزند دو پدر قوی بودن این امکان را برای من فراهم آورد تا با مقایسه آرای آنها با یکدیگر تأثیر تفکراتشان را بر زندگیشان بررسی کنم، در این جریان فهمیدم که انسانها زندگیشان را براساس افکارشان تنظیم میکنند. پدر بی پولم دائماً میگفت: من هیچ وقت پولدار نمیشوم و این پیشگویی واقعیت یافت، ولی پدر پولدارم معتقد بود که آدم پولداریست، حتی یک بار پس از ورشکستگیی که افسرده اش کرده بود، باز ادعا کرد آدم ثروتمندی است و میگفت بین فقیر بودن و ورشکسته بودن یک اختلاف بزرگ است و آن این که ورشکستگی موقتی، ولی فقر دائمی است.
برای مطالعه خلاصه" اول"کتاب،ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید
ادامه مطلب...

پدرپولدار،پدربی پول
اثر رابرت کیوساکی
برای مطالعه خلاصه دوم کتاب ،ذیلا ادامه مطلب را کلیک کنید
ادامه مطلب...
تئوری سوسک در توسعه شخصی: پاسخ بجای واکنش
متن زیر داستان بسیار جالبی را در حوزه توسعه شخصی روایت میکند. اگرچه این داستان به یکی از سخنرانیهای سوندار پیچای (Sundar Pichai) مدیرعامل فعلی شرکت گوگل (Google) نسبت داده میشود، در واقع او هیچگاه این سخنرانی را نکرده است. منشاء این داستان نامعلوم است، اما مفهوم بسیار آشنایی را روایت میکند و از آنجا که داستان قدرتمندی است، خواندن آن میتواند مفید باشد. این داستان با عنوان “تئوری سوسک در توسعه شخصی” رواج یافته است!
در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر میزند و بر روی یک خانمی مینشیند. آن خانم از روی ترس شروع به فریاد زدن میکند. او وحشتزده بلند میشود و سعی میکند با پریدن و تکان دادن دستهایش سوسک را از خود دور کند.
واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشتزده میشوند. بالاخره آن خانم موفق میشود سوسک را از خود دور کند. سوسک پر میزند و روی خانم دیگری نزدیکی او مینشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همین حرکتها را تکرار کنند!
پیشخدمت به سمت آنها میدود تا کمک کند.
در اثر واکنشهای خانم دوم، این بار سوسک پر میزند و روی پیشخدمت مینشیند.
پیشخدمت محکم میایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند.
زمانی که مطمئن میشود، سوسک را با انگشتانش میگیرد و به خارج رستوران پرت میکند.
در حالیکه قهوهام را مزه مزه میکردم، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد. آیا سوسک باعث این رفتار عصبی شده بود؟
اگر اینطور بود، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد؟
چرا او تقریبا به شکل ایدهآلی این مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟
این سوسک نبود که باعث این ناآرامی و ناراحتی خانمها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتیشان شده بود.
من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من میشود، بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند.
این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت میکند، این ناتوانی من در برخورد با این پدیده است که موجب ناراحتیم میشود.
من فهمیدم در زندگی نباید واکنش نشان داد، بلکه باید پاسخ داد.
آن خانم به اتفاق رخداده واکنش نشان داد، در حالیکه پیشخدمت پاسخ داد.
واکنشها همیشه غریزی هستند در حالیکه پاسخها همراه با تفکرند.
نحوه واکنشهای ما به مشکلات و نه خود مشکلات است که میتواند در زندگی بحران ایجاد کند.
این مفهوم مهمی در فهم زندگی است. آدمی که خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است. او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل درست است.
این متن برگرفته ازمقاله زیراست: ttp://www.legends.report/cockroach-theory-a-speech-by-google-ceo-sundar-picha
مقصر محرومیت تراکتورسازی کیست؟
عاقبت فامیل بازی در تیم پرطرفدار تراکتور!
بی تردید محرومیت تراکتورسازی تبریز از نقل و انتقالات زمستانی و تابستانی دست پخت مدیریت غیر فوتبالی است.
به گزارش سرویس ورزشی نصر،تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز ، به دلیل بدهی به بازیکنان خارجی از نقل و انتقالات زمستانی و تابستانی سال آینده محروم شد.
در فوتبال ایران این یک بدعت بد شده است که با بازیکن خارجی قرارداد ببندی و پولش را ندهی و او از طریق فیفا به پولش برسد.دررابطه با پرونده محرومیت تراکتورسازی باید یک نکته را در نظر داشت ، آن هم احساسات هواداران میلیونی تراکتورسازی تبریز است.هوادارانی که در سرما و گرما ، در تبریز و خارج از آذربایجان کنار این تیم هستند و از جان و مال خود برای این تیم می گذرند.در این مورد خیانت بزرگی که برای تراکتورسازی تبریز اتفاق افتاده واقعا باید مسئولین پاسخ گو باشند.هرچند که نخواهند بود!!
در این حال نه می شود رای فیفا را برگرداند و نه می شود بازیکنی جذب کرد.اما می شود خائن بزرگ به تراکتورسازی را محاکمه کرد تا شاید گوشه ای از ناراحتی هواداران کم شود.
جعفری ،زینی زاده،نظمی ، عباسی و آجرلو هرکدام به سهم خود در این پروند مقصرند.بی کفایتی مدیران در جذب منابع مالی ، جذب بازیکنان خارجی و بستن قرارداد غیر حرفه ای و فامیل بازی در باشگاه تراکتورسازی باعث این فاجعه بزرگ در تراکتورسازی شده است.این اتفاق برای یکی دو روز نیست.این حاصل تلاش مدیران با کفایت قبلی است که تراکتور هم اکنون گرفتار آن شده است.
خرج که از کیسه مردم بود/حاتم طایی شدن آسان بود
وقتی که باشگاه بزرگی مثل تراکتورسازی ، خصوصی نباشید و توسط مدیران دولتی اداره شود حکایت همین است.نمی دانم در باشگاه تراکتورسازی آیا هیات مدیره از مدیرعامل دررابطه با تراز های مالی می پرسند یا نه اما باید از این مدیران محترم پرسید به چه حقی پول های مردم را برای بازیکنان خارجی بی ارزش خرج می کنید.تبلیغات و سو استفاده از تراکتورسازی هم حدی دارد.بازیکنان آمده و کمتر از 170 دقیقه برای تراکتورسازی بازی کرده و چند صد هزار دلار بدهکاراست.یا بازیکنی آمده که بیماری قلبی دارد.یعنی شبیه به این است که رفتند در خیابان خارج! ایستاده و هر کس که عبور کرده را بازیکن تراکتورسازی کرده اند.
این آقایان فکر کرده اند حالا بازیکنی را بیاوریم قراردادی هم ببندیم ندادیم هم ندادیم .نخیر مدیر خوب! این بازیکنان خارجی کارگر ایرانی نیستند که بتوانی حقشان را به راحتی بخوری.این بازیکنان با شکایت در فیفا می توانند کمر یک تیم را بشکنند.
فدراسیون فوتبال خائنی بزرگ
فدراسیون فوتبال که بارها مستقیم و غیر مستقیم علیه تراکتورسازی تصمیم گرفته است ، در این پرونده متهم ردیف اول پرونده می باشد.البته وقتی رئیس کمیته اقتصادی این فدراسیون به صراحت از قهرمانی یک تیم خاص نام ببرد نباید انتظار عدالت از این فدراسیون را داشت.
فدراسیونی که می توانست به خوبی با مدیریت یک بحران، مانع از محرومیت تراکتورسازی شود،به خوبی نقش خودرا بازی کرد و با صدور کارت بازی برای بازیکنان ، تراکتورسازی را تا مرز یک فاجعه بزرگ پیش برد.اگرچهار بازی اخیر تراکتورسازی 3بر0 به ضرر تراکتورسازی می شد چه کسی پاسخگو بود؟این یعنی حذف 8 امتیاز از تراکتورسازی تبریز و سقوط این تیم به رتبه های پایین تر.
ارتباط باشگاه تراکتورسازی با سایت معلوم الحال تهرانی
باشگاه تراکتور در مدیریت آجرلو ، ارتباط تنگاتنگی را با یک سایت معلوم الحال پایتخت دارد.این سایت ورزشی که طرفداری خود از پرسپولیس را کتمان نکرده، مورد حمایت مدیریت تراکتورسازی قرار می گیرد. آجرلو که در این مدت فقط یک جلسه با خبرنگاران تبریزی داشت،اکثر بیانیه ها و مصاحبه های خودرا با این سایت ورزشی انجام می دهد که جای تامل دارد.
باشگاه تراکتورسازی تبریز که در محرومیت تیم بزرگسالان، جزو مقصرین اصلی به شمار می رود،با انتشار ایمیل فیفا مبنی بر محرومیت تراکتور از نقل و انتقالات در این سایت، بر طبل رسوایی خود کوبید.این سایت قبل از بازی با پرسپولیس با استقاده از محرومیت تراکتورسازی، مانور تبلیغاتی خوبی علیه تراکتورسازی کرد وبه دفعات با محکوم کردن تراکتورسازی روحیه و انگیزه را از تیم گرفت.با این شرایط و بعد از گذشت چند روز دلیل سکوت مصطفی آجرلو نامعلوم است.
امیرقلعه نویی ؛ تنها ترین ژنرال!
امیرقلعه نویی پرافتخارترین مربی تاریخ لیگ برتر،این روز ها شرایط خاصی را سپری می کند.او با در اختیارداشتن یک تیم ناقص مجبور است ادامه ی لیگ را سپری کند.
قلعه نویی بیش ار بازی با پرسپولس به دلیل محرومیت و مصدومیت 9 بازیکن را نتوانست در اختیار داشته باشد.و با لشگری نصف و نیمه به مصاف دردانه ی پایتخت رفت و شکست خورد.امیرقلعه نویی پس از شکست در مقابل پرسپولیس در صفحه شخصی خود نوشت:«تا انتها می جنگیم،با هم می ایستیم و اگر قرار بر زوال باشد ایستاده می میریم ولی با خفت دنبال توفیق نخواهیم بود.اهل توهم سازی نیستم ولی متعجبم که چگونه خانه ای را که خشت به خشت ساختیم اینگونه فروریخت.دنبال مقصر نباشید بگویید خود "قلعه نویی" مقصر است می پذیرم! اما گامی عقب نمی گذارم».
این بخشی از دل نوشته ی ژنرال تنهای این روزهای تراکتورسازی به هواداران پرشور و میلیونی تراکتورسازی است.امیر قلعه نویی امیدوار است با حمایت هوادارن قهرمانی در جام حذفی و رتبه ای مطلوب در لیگ برتر را تصاحب کند.
هدف مشخص شدن هر چه سریع تر مقصرین اصلی در این پرونده می باشد.مدیریت امسال یا سابق و یا فدراسیون هرکدام که باشد باید مشخص و محاکمه شود.این خیانت را دیگر نمی توان لاپوشی کرد.تراکتورسازی سال بعد یکی از بدترین شرایط را خواهدداشت.تازمانیکه مدیریت سیاسی وغیر متخصص بر تراکتورسازی حاکم باشد شرایط این است و بس.
شهید مصطفی چمران می گویذ:
«می گویند تقوا از تخصص لازم تر است،آن را می پذیرم.اما می گویم آن کسی که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقواست».
پروژه ۳ هزار میلیاردی آتا سنتر با اشتغالزایی 5 هزار نفری
پروژه عظیم تجاری تفریحی اقامتی آتاسنتر
و سنگ اندازی های متمادی به خاطر صنعت مرده
اشتغال زایی پنج هزار نفری را فدای صنعت بیست نفری نکنیم
طی روزهای اخیر یکی از بزرگترین پروژه های سرمایه گذاری تبریز در حالی استارت خورد که اعتراضات نادرست برخی مسئولین و رسانه ها در حکم سنگ اندازی برای این مجموعه عظیم میباشند
به گزارش پایگاه خبری تبریز مدرن ،پروژه آتا سنتر به نوعی یکی از بزرگترین پروژه سرمایه گذاری تبریز میباشد که با اجرای آن سیر تحول غرب شهر شتاب چند برابر به خود خواهد گرفت
گرچه همگی ما بر حفظ صنعت و گسترش آن بسیار اهمیت میدهیم و برایمان بسیار ارزشمند و مورد قبول میباشد ولی نکات قابل توجهی در مورد بنیان دیزل وجود دارد که بیان آنها خالی از لطف نیست :
۱- کارخانه بنیان دیزل وابسته به کارخانه درمن دیزل میباشد که سالهای سال است به کلی منحل شده است و با توجه به اینکه محصولات تولیدی این کارخانه نیز تقاضایی در بازار ندارند و به نوعی این کارخانه یک مجموعه ورزشکسته میباشد
۲- کلیه دستگاه های این کارخانه عمر بالای سی سال دارند و کاملا مستهلک بوده و کارایی لازم را ندارند که نیاز به نوسازی کامل دارند
۳- طبق اعلام مالک بنیان دیزل این کارخانه تنها بیست نفر کارگر و کادر فنی دارد که در حد یک کارگاه کوچک تولیدی است
۴- طبق اعلام مالک بنیان دیزل این کارخانه به زودی به شهرک شهید رجائی منتقل خواهد شد
۵- از نظر تمامی متخصصان شهرسازی وجود صنایع و کارخانجات در داخل شهر یک معضل برای آن شهر میباشند که میبایست فورا به خارج شهر منتقل یابند
۶-پروژه آتا سنتر تنها یک مرکز خرید نیست بلکه در زیر بنای ۵۶۰۰۰۰ متر مربع متشکل از هتل ۵ ستاره، بخش اداری، نمایشگاه خودرو، کارواش، پیست تست خودرو، سینما و تالار و آمفی تئاتر، بخش لوازم خانگی، پوشاک، هایپر استار، بخش تفریحی و پارکینگ خواهد بود که برای ۵۰۰۰ هزار نفر اشتغال زائی مستقیم و غیر مستقیم خواهد داشت و بیست نفر بنیان دیزل در برابر ۵۰۰۰ نفر بنیان دیزل رقمی محصوب نمیگردد
۷- پروژه آتا سنتر متحول کننده غرب تبریز میتواند باشد و غرب را از بلاتکلیفی نجات دهد.




داستان کوتاه و تامل برانگیز
از قورباغۀ کوچکی که ته چاهی زندگی می کرد، پرسیدند: آسمان چیست؟
گفت: دایرۀ کوچکی به رنگ آبی.
مفهوم هر چیزی، در خود آن نیست، در نگرش ما نسبت به آنها نهفته است.
دیدگاهتان را تغییر دهید،
تا زندگیتان متحول شود

آیا می خواهید بدانید کشور توسعه می یابد یا خیر ؟!
اگر می خواهید بدانید کشوری توسعه می یابد یا نه اصلا سراغ فناوری کارخانه و ابزاری که استفاده می کند نروید .اینها را به راحتی می توان خرید ، دزدید یا کپی کرد !
برای دیدن توسعه بروید در دبستان ها و پیش دبستانی ها ، ببینید آنجا چگونه بچه ها را آموزش می دهند .
اگر کودکان شما را پرسشگر ، خلاق ، صبور ، نظم پذیر ، خطر پذیر ، دارای روحیه گفتگو و تعامل ، دارای روحیه مشارکت جمعی و همکاری بار آورند اینها ، انسانها و شخصیت هایی خواهند شد که می توانند توسعه ایجاد کنند…
“داگلاس نورث برنده نوبل اقتصاد”
۷ روش برای اینکه بتوانید احترام بیشتری کسب کنید
بسیار مهم است که افرادی که با آنها کار میکنید به شما احترام بگذارند اما احترام هیچگاه به شما تقدیم نمیشود بلکه شما همیشه باید این احترام را برای خود کسب کنید. تیم شما ممکن است به عادتهای کاری شما، هوش و تواناییهای شما احترام بگذارند و با شما اتمام حجت کنند اما چیزهای بیشتری برای احترام گذاشتن وجود دارند.
اگر شما بتوانید احترام کسب کنید، برندهی بازی هستید. در این جا به نکاتی اشاره میکنیم که میتواند به شما برای کسب احترام بیشتر کمک کند.
۱- مهربان باشید.
همیشه با افرادی که در طول روز آنها را ملاقات میکنید با ادب و احترام برخورد کنید، از همسر و فرزندان خود گرفته تا همکاران خود در محل کار و حتی فرد صندوقدار در سوپرمارکت. درست است که گفتن این کار از انجام دادن آن بسیار سادهتر است، به خصوص زمانی که روز بدی را سپری کرده باشید. اما اگر میخواهید با شما با احترام رفتار شود، مطمئن باشید دیگران نیز همین را میخواهند. همان احترامی را به دیگران بگذارید که خود شما نیز دوست دارید آن را دریافت کنید. به دنبال رفتارهایی باشید که به موجب آن میتوانید به ارائهی ادب و احترام بپردازید. در ورودی را برای شخصی که پشت سر شما در یک کافیشاپ ایستاده است باز کنید و یا اگر فردی دستهایش با خرید پر شده است، اجازه بدهید که از کنار شما عبور کند. لبخند بزنید و در هر زمان که ممکن است از کلماتی مانند لطفا و ممنونم استفاده کنید.
۲- با احترام رفتار کنید.
رفتارهای غیرمحترمانه مانند پشت چشم نازک کردن، با تلفن همراه خود سرگرم شدن بیش از حد و غیبت کردن را حذف کنید. نه تنها این رفتارها در برابر فردی که با آنها در حال برقراری ارتباط هستید به عنوان بیاحترامی محسوب میشود، بلکه آنها را از مشارکت در رفع مسائل و مشکلات نیز منصرف میکند، و این مسئله سبب ایجاد شکافی خواهد شد که ممکن است برای همیشه باقی بماند. در عوض، به پرورش محیطی بپردازید که در آن با احترام گوش میدهید. هر فردی لیاقت شنیده شدن دارد، حتی زمانی که شما همیشه با ایدهها و عقاید آن فرد موافق نباشید. در نظر بگیرید که اگر شما حرفی برای گفتن داشتید ، دوست داشتید که چگونه با شما رفتار شود، به خصوص اگر موضوع مهمی را برای بیان کردن در نظر داشته باشید.
۳- به خوبی گوش بدهید.
گوش دادن به عنوان یک فرآیند فعال محسوب میشود نه یک فرآیند منفعلانه. با دقت و با خارج کردن افکار و عقاید خود از ذهنتان گوش بدهید، و سعی کنید واقعا به آن چه که فرد مقابل سعی در انتقال آن دارد گوش کنید. اغلب اوقات در مکالمات امروزه، عقاید و نظرات یک نفر به برانگیختن افکار شنونده منجر میشود که باعث میشود شخص شنونده، داستان خود را در موازات خط داستانی گوینده پیش ببرد. به جای بیان داستان خود، سوالاتی بپرسید که گوینده را برای صحبت کردن بیشتر به وجد بیاورد. زمانی که به تمرین مهارتهای گوش دادن بپردازید، باعث میشوید که به دیگران احساس مهم بودن و با اعتبار بودن دست بدهد.
۴- مفید باشید.
مردم همیشه در زمانی که به آنها نیاز است و یا زمانی که متوجه فرصتی برای کمک کردن میشوند و حاضر هستند در آن فرصت، برای شنیدن وقت بگذارند و یا دست خود را برای کمک کردن دراز کنند، احترام به دست میآورند. به دنبال فرصتهایی برای کمک کردن باشید که ممکن است در گذشته آنها را نادیده گرفته باشید. مسئولیتپذیر باشید و بدون این که شخصی از شما درخواست کمک کند سعی کنید که به او کمک کنید. در نظر بگیرید که چند بار در روز میتوانید مفید واقع شوید.
۵- بهانهتراشی نکنید.
رفتار و اعمال شما بر اساس انتخابهای شما شکل میگیرد مگر آن که شرایط غیرمترقبهای به وجود آمده باشد، بنابراین دلیلی برای بهانهتراشی وجود ندارد. مسئولیت اعمال خود را بر عهده بگیرید، اگر فکر میکنید برای این کار دیر شده است، احتمالا دلیل آن این بوده که شما زمان خود را به درستی مدیریت نکردهاید. اگر شما نتوانستید کاری را به پایان برسانید، احتمالا دلیل آن این بوده است که شما بر روی کار مورد نظر به اندازهی کافی تمرکز نداشتهاید و یا در حال انجام کارهای غیرضروری گیر افتادهاید. اشتباهات خود را بپذیرید و به جای انگشت گذاشتن بر روی این اشتباهات، به دنبال فرصتهایی باشید تا از کنار آنها بگذرید و برای انجام کارها به بهترین شکل متعهد شوید.
۶- عصبانیت خود را کنار بگذارید.
زمانی که شما به احساس عصبانیت و کینهورزی خود ادامه دهید، هیچکس به غیر از خودتان را آزار نمیدهید. به خودتان اجازه بدهید تا برای لحظاتی عصبانی باشید، سپس از کنار آن بگذرید تا به اصلاح موقعیت موجود بپردازید و عصبانیت را پشت سر بگذارید. اگر شما بر روی موقعیت ایجاد شده پافشاری کنید کمکی به شما نخواهد کرد. همچنین لازم به گفتن نیست که استرس میتواند سبب ایجاد تشویش شده و حتی مشکلاتی برای سلامتی شما به همراه بیاورد. هیچکس کامل نیست و همهی افراد هر چند وقت یکبار کارهای اشتباه انجام میدهند. به خودتان و دیگران اجازه بدهید تا به آرامی از این شرایط بهبود پیدا کنید و بر روی هدف جدید و مثبتی تمرکز کنید. ببخشید و سپس فراموش کنید.
۷- تمایل به تغییر کردن داشته باشید.
سرسختی و لجبازی شما را به جایی نخواهد رساند. در نظر داشته باشید که روند تکامل، تغییر را نیز شامل میشود. تلاش کنید تا به عنوان یک فرد رشد کنید، مهارتهای جدید یاد بگیرید، فعالیتهای جدید را امتحان کنید و به خصوص، رفتارهای ناخودآگاه خود را مجددا آزمایش کنید. و فراموش نکنید که به خود، به دلیل پیشرفتی که در طول این مسیر به منظور تبدیل شدن به فرد بهتری داشتهاید، تبریک بگویید.
برگرفته از: www.entrepreneur.com

به گفته دکتر مارک تارنوپولسکی، متخصص اعصاب در دانشگاه مک مستر در اُنتاریو، اگر دارویی همانند ورزش کردن وجود داشته باشد که برای سلامت انسان هر کاری انجام دهد، احتمالا ارزشمندترین دارویی نام خواهد گرفت که تاکنون معرفی شده است.
به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از "اوریدی هلث"، تارنوپولسکی و دیگر پژوهشگران، ورزش را به عنوان یک تقویت کننده فوق العاده برای سلامت - نه تنها برای بیماری های مهم و جدی، بلکه برای هر چیزی از زیبایی پوست تا بهبود خلق و خو - در نظر می گیرند.
همه ما از والدین، دوستان و پزشکان شنیده ایم که انجام ورزش برای سلامت خوب است. اما بیشتر مواقع کسی نمی گوید که ورزش چگونه می تواند به شما کمک کند و این که به چه میزان و چه نوع ورزشی نیازمند هستید. بسیاری از پزشکان احساس می کنند که زمان آن فرا رسیده است این شرایط تغییر کند. در ادامه با با برخی فواید داروی معجزه آسای ورزش بیشتر آشنا می شویم.
تقویت کننده مغز است
ورزش کردن جریان خون به مغز را افزایش می دهد و رشد رگ های خونی جدید و سلول های مغزی را تغذیه می کند. مطالعه ای جدید نشان داده است، پروتئینی به نام کاتپسین B که هنگام ورزش از ماهیچه ها ترشح می شود، به صورت مستقیم با حافظه و شناخت پیوند خورده است. درک چگونگی اثرگذاری این پروتئین بر مغز پزشکان را در نزدیکتر شدن به یافتن روش مقابله با خطر زوال عقل و دیگر بیماری های انحطاطی مغز مانند آلزایمر و پارکینسون کمک می کند.
خلق و خو را بهبود می بخشد
انجام تمرینات ورزشی به کاهش استرس، بهبود خواب، و تقویت روحیه کمک می کند. ورزش کردن احتمال ابتلا به افسردگی و اضطراب را کاهش می دهد و می تواند در درمان این شرایط مورد استفاده قرار بگیرد.
بهترین درمان پوست است
ورزش کردن به افزایش جریان خون در بدن کمک می کند و دریافت اکسیژن و مواد مغذی بیشتر توسط پوست به درخشش و بهبود شرایط ظاهری آن منتج می شود.
شما را جوان نگه می دارد
نه تنها انعطاف پذیری و تعادل به حرکت سریعتر و احساس جوانی کمک می کنند، بلکه مطالعات نشان می دهند که ورزش کردن می تواند تا پنج سال به عمر انسان اضافه کند. انجام ورزش روند پیری سلول ها را کند می کند.

روند بهبود را تسریع می کند
مطالعات نشان داده اند، افراد مبتلا به دیابت نوع 2، آرتروز، یا نارسایی قلبی، یا افرادی که روند بهبودی از سکته مغزی را سپری می کنند با انجام ورزش در مدیریت نشانه ها و روند سریعتر بهبودی موفقتر هستند. داستان های قدیمی که به شما می گویند در صورت ابتلا به ورم مفاصل یا کمر درد نباید از مفاصل خود استفاده کنید را فراموش کنید. انجام تمرینات ورزشی درست و مناسب می تواند نتایج شگفت انگیزی را به همراه داشته باشد.
به کاهش وزن کمک می کند
همه ما شنیده ایم که ورزش کردن به کاهش وزن کمک می کند. ورزش کردن بخشی از یک طرح رژیم سالم محسوب می شود. اما به خاطر داشته باشید، ورزش کردن به عضله سازی کمک می کند و احتمال افزایش اشتها وجود دارد و بر همین اساس، شاید کاهش وزن به سرعت رخ ندهد. اما خبر خوب این است که ورزش به سوزاندن کارآمدتر چربی کمک می کند و موجب کاهش سلول های چربی می شود.
برای انجام تمرینات ورزشی لزومی ندارد به باشگاه بروید و یا لوازم گران قیمت خریداری کنید. دولت آمریکا انجام 150 دقیقه ورزش در هفته را توصیه می کند که شامل 5 روز در هفته به مدت 30 دقیقه می شود. در همین راستا، می توانید به پیاده روی بروید یا تمرینات ساده ورزشی را در خانه انجام دهید.
اگر زمان کافی در اختیار ندارید باز هم جای نگرانی نیست زیرا پژوهشگران کشف کرده اند که 10 دقیقه انجام تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) می تواند به اندازه یک جلسه 45 دقیقه ای ورزش کارایی داشته باشد.
بدون تردید، ارزش امتحان کردن را دارد. شما می توانید دوچرخه سواری کنید، بدوید یا شنا کنید. در طول همه مراحل باید با سرعت و قدرت بالا حرکت کنید. البته، شدت برای همه مناسب نیست و پیش از انجام تمرینات ورزشی باید ابتدا با پزشک خود مشورت کنید.
تمرین سریع با شدت بالا
2 دقیقه: گرم کردن بدن
20 ثانیه: دوچرخه سواری، شنا، یا دویدن با تمام توان
2 دقیقه: انجام آهسته و آرام ورزش
20 ثانیه: دوچرخه سواری، شنا، یا دویدن با تمام توان
3 دقیقه: سرد کردن بدن
تحلیل اکونومیست
معجزه رشد در کرهجنوبی
چند دهه قبل، چشمانداز کره جنوبی این چنین نبود. تمیزی، بزرگراهها، آب و میزان فقر در این کشور قابل مقایسه با حال حاضر نبودند.
به گزارش نصر، در سال ۱۹۶۰ پس از یک جنگ مخرب با کرهشمالی، کره جنوبی یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود و درآمد سرانه آن با فقیرترین بخشهای قاره آفریقا برابری میکرد. با این حال رشد آن به گونهای بود که تا پایان سال ۲۰۱۱ این کشور ثروتمندتر از میانگین وضعیت اقتصادی کشورهای اتحادیه اروپا شده بود و تولید ناخالص داخلی سرانه آن به ۳۱ هزار و ۷۵۰ دلار میرسید، در حالی که درآمد سرانه میانگین کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر اساس معیار برابری قدرت خرید به ۳۱ هزار و ۵۵۰ دلار میرسید. کره جنوبی تنها کشوری است که زمانی گیرنده کمکهای توسعه بوده و اکنون به کشوری ثروتمند تبدیل شده است. برای بسیاری از کشورهای فقیر، کرهجنوبی مدلی از رشد محسوب میشود و در مواردی حتی بیشتر از چین مورد توجه قرار گرفته است.
البته در میان کشورهای آسیایی که به رشد قابل توجهی دست یافتهاند، میتوان به کشورهایی مانند تایوان، سنگاپور یا هنگکنگ نیز اشاره کرد. کره جنوبی رشد خود را نسبتا سریع تجربه کرد با این حال میتوان به این امر اشاره کرد که این رشد با دموکراسی ترکیب شده است. اگرچه کره جنوبی در ابتدای مسیر رشد خود با دیکتاتوری نظامی «پارک چونگ هی» روبهرو بود و سیستم پارلمانی ضعیفی در دهههای نخست داشت. یکی از موارد دیگری که در این کشور مهم است و هیچ کشور دیگری در آسیا به جز ژاپن به آن نمیرسد، سطح اثرگذاری و آزادی مجلس این کشور است. کره جنوبی همزمان با رشد خود، برابری را نیز مورد توجه ویژه قرار داده است. در این زمینه میتوان به ضریب جینی این کشور اشاره کرد که شاخصی برای سنجش نابرابری در یک کشور است. این شاخص به طرزی استثنایی پیش از بحران مالی آسیایی در سال 1997 از ۳۳/ 0 به ۲۸/ 0 کاهش یافت و سپس در سال ۲۰۱۰ این به ۳۱/ 0 رسید که اندکی از کشورهای اسکاندیناوی ضعیفتر بوده و اندکی از کانادا بهتر است.
مدل اقتصادی که کار کرد
هر چند در طول دوران مالی جهانی با مشکلاتی روبهرو شد، اما به دستاوردهای اقتصادی خود افتخار میکند. این کشور پیش از هر کشور ثروتمند دیگری رشد اقتصادی خود را پس از بحران مالی جهانی در سال 2008 بازیافت. با این حال، سیستم مالی باز کره جنوبی آن کشور را نسبت به تغییرات در بازارهای جهانی آسیبپذیر کرده است و این آسیبپذیری همچنان امکان تداوم دارد. این باز بودن نظام مالی در نتیجه سیاستهای اقتصادی اصلاحی در این کشور به دست آمده که حاصل تلاش سیاستمداران و اقتصاددانان کرهای بوده است. کره جنوبی مدتها است بهعنوان یک مدل فوقالعاده از توسعه اقتصادی به رغم مشکلاتی چون: منابع ضعیف و همچنین جمعیت زیاد، میراث استعماری و جنگ مخرب با کره شمالی، ناپایداری سیاسی و مواجهه نظامی با کره شمالی یاد میشود. اما با این حال توانسته است در سیستم اقتصادی بینالمللی به خوبی عمل کند. استراتژی معجزه اقتصادی این کشور مبتنی بر سرمایهگذاری در منابع انسانی این کشور بوده است که منجر به شکلگیری اقتصاد مبتنی بر صادرات شده و توسعه این کشور را رقم زده است.
گامهای رشد
کره جنوبی گامهای رشد اقتصادی سریع خود را با صنعتی کردن بخشها، تخصیص منابع بهطور صلاحدیدی به این بخشها و برخی اقدامات دیگر دراین زمینه انجام داده است. ضمن اینکه در سالهای اولیه رشد، چائه بولها (یک چائه بول شکلی از کسب و کار در کره جنوبی است که عموما شرکتهای متعدد بینالمللی دارند و تحت اداره یک فرد قدرتمند اداره میشوند.) نقش مهمی در رشد این کشور داشتند و قدرت زیادی نیز به دست آورده بودند اگر چه با اصول بازار آزاد مغایرت دارند. در سال ۱۹۹۷ پس از بحران اقتصادی که در کشورهای آسیایی ایجاد شد، وضعیت اقتصادی کره جنوبی نیز تحت تاثیر قرار گرفت و رقابتپذیری آن با مشکلاتی روبهرو شد. در ۲۱ نوامبر ۱۹۹۷ دولت کره جنوبی بهطور رسمی از صندوق بینالمللی پول تقاضای وامهایی کرد و با شرایط این نهاد بینالمللی برای انجام اصلاحات و پارهای کارها در اقتصاد این کشور موافقت کرد. در راستای این کارها، مقررات زدایی و همچنین آزادسازی اقتصاد این کشور در دستور کار قرار گرفت و محدودیتهایی که بر جریان سرمایه و مالکیت خارجی وجود داشت، برداشته شدند تا سرمایهگذاری خارجی در داراییهای کره جنوبی افزایش یابد.
همچنین برای تسهیل در بازسازی وضعیت شرکتها قانون کار و وضعیت برخورد با کارگران راحتتر شد و چنین اصلاحاتی در دستور کار این کشور قرار گرفت. پس از آن، دولت معیارهایی را وضع کرد تا سیستم اقتصادی کره را شفافتر و پاسخگوتر کند، به ویژه آنکه مدیران مالک چائهبول مجبور شدند تا گزارشهای مالی در مورد خود را ارائه کرده و گزارشهایی در مورد عملکرد خود ارائه کنند و اعضای این شرکتها مجبور به تن دادن به چنین اصلاحاتی شدند. این پاسخگوتر شدن و شفافتر شدن دولت در وضعیت اقتصادی کره در دو دهه بعد آثار مثبتی به جای گذاشت. دولت همچنین تلاش کرد تا به نوعی اصلاحات تن دهد و برنامهها را شتاب دهد که شامل مقرراتزدایی، آزادسازی و همچنین بازسازی نهادهای مالی، گسترش شفافیت در معاملات مالی و برخی موارد دیگر بود. در سال ۱۹۹۹ اصلاحات نخست بانکی و کاری کامل شدند و نخستین مرحله از اصلاح شرکتی انجام شد.
تلاشها برای اصلاحات در کره جنوبی را میتوان موفق دانست و تیمهای اقتصاد کرهجنوبی را در میان موفق ترین کسانی که در عرصه توسعه یک کشور گام برداشتند، قلمداد کرد. کره جنوبی تنها مشکلهای بدهی این کشور را حل نکرد بلکه بحران اقتصادی را نیز بهطور فوری درمان و همچنین اصلاحات بنیادی در زمینه تامین مالی شرکتها، شرکتهای دولتی و بازارهای مالی ارائه کرد. این اصلاحات راه و طریقه عملکرد سیستم اقتصادی کره جنوبی را به خصوص در مورد روابط بین دولت، کسب و کارها و بانکها تغییر دادند. ناظران خارجی نیز نسبت به این اصلاحات مالی که از سوی دولت کره جنوبی صورت گرفت، نظر بسیار مثبتی داشتند.
پیشرونق، فصل بعدی خروج از رکود
آنچه اتفاق افتاده، به روايت اقتصاددانان ورود به دوران پيشرونق است
مهترین پیام مثبت شدن نرخ رشداقتصادی این است که روند بهبود اقتصاد آغاز شده ، اما تا رسیدن به رونق اقتصادی ، فاصله زیادی وجود دارد.
اقتصاد از رکود خارج شده است؛ این خبر را حسن روحانی رییس جمهور در آخرین نشست خبری خود با خبرنگاران در آخرین روزهای دی ماه، گفت.موضوعی که سبب شد منتقدان دولت با استناد به آمارهای بانک مرکزی گزارش های بسیار بنویسند و اعلام کنند،این سخن رییس جمهور«ادعا»ست و با واقعیت فاصله دارد.
اعلام رشد اقتصادی ۷.۴ درصدی، برای شش ماه نخست سال ۹۵،از آنجا حائز اهميت است كه منتقدان دستيابي به آن را در سايه نفت مي دانند و مدافعان محركي براي رشد؛اما آنچه بين اقتصاددانان محل اتفاق نظر است، نقش نفت در افزایش تولید ناخالص داخلی کشور است. در ماههای اخیر تولید نفت ایران با سرعت بالایی افزایش یافته و به میزان قبل از تحریمها نزدیک شده است. قیمت نفت نیز در این بازه زمانی با افزایش نسبی مواجه شده و از کف قیمتی خود که در سال گذشته تجربه شد، فاصله گرفته است. اگرچه با توجه به وابستگی بودجه کشور و اقتصاد ایران به نفت، کاملا طبیعی است که با افزایش چشمگیر درآمدهای نفتی، رشد اقتصادی نیز افزایش زیادی داشته باشد،اما این افزایش درآمد در همین اقتصاد هزینه می شود.
نكته دوم اينكه، اقتصاد ایران به دلایل مختلف در سالهای اخیر همواره خارج از ظرفیتهای اسمی و بالقوه خود عمل کرده است. لذا امکان تحقق رشد اقتصادی بالا، بدون افزایش ظرفیتهای تولیدی، در کوتاهمدت وجود دارد. اقتصاددانان مي گويند، این استدلال که چون اشتغال در کشور افزایش نیافته، پس رشد اعلام شده نادرست است، قابل قبول نیست.زیرا آنچه اتفاق افتاده،اثرات بلند مدت دارد.
از سويي آمارهای رسمی از بهبود وضعیت اشتغال و افزایش اشتغالزایی خالص حکایت دارد. لذا رشد اقتصادی چندان هم بدون اشتغالزایی رخ نداده و این دو تا حدی به صورت همزمان در اقتصاد ایران تحقق یافتهاند.
اميد به بهبود وضعيت اشتغال
اگرچه چنین رشدی قطعا نمیتواند مشکل بیکاری را به طور کامل در کشور حل کند ،اما میتواند کمی اوضاع اشتغال را بهبود بخشد.برخي كارشناسان مي گويند،اين بهبود ممکن است چندان هم محسوس نباشد. اما، بعد از رکود عمیق چند ساله، مي تواند تاثير خود را به تدريج بر بازار كار بگذارد.
ترديدي نيست كه بررسی آمارهای اقتصادی با مشاهدات شخصی به هیچ وجه روش درست و علمی نیست. بررسي ها نشان مي دهد كه شکاف نیروی کار، شکاف مخارج دولت،شکاف بهرهوری، شکاف سرمایهگذاری و شکاف تجارت متغیرهایی هستند که از طریق ایجاد اصطکاک در بخشهای مختلف اقتصاد، نیروی کاهنده رشد اقتصادی حاصل از تحریم را به بدنه اقتصاد وارد میکنند.حال آنکه این متغیرها براساس آمارهای بانک مرکزی رو به بهبود هستند.این بهترین نشانه است که تاکید می کند،اقتصاد ایران از رکود جسته است.
تورم بالا، نرخ بیکاری بالا، نوسانات تراز تجاری و کاهش شدید سرمایهگذاری طی سالهاي گذشته سبب شده بود تا وضعیت متغیرهای کلان اقتصادی قرمز شود.نباید از یاد برد که اجرای برنامه هدفمندی یارانهها، تحریمهای اعمالی بر کشور،جهش نرخ ارز، سیاستهای انبساطی دولت قبل و سیاستهای فعال و غیر مستقل پولی دو دولت نهم و دهم عامل اصلي رکود بود که در دولت یازدهم،در جهت اصلاح این سیاست ها اقدام شد.
پيش رونق، شرط رونق
آمارها می گویند، رشد اقتصادی برای فصلهای اول امسال ۵٫۴ درصد و درسه ماهه سوم ۹٫۲ درصد نشانه اي براي خروج از ركود است ولی نه رونق كامل.آنچه در سال جاري اتفاق افتاده،اگر ادامه دار باشد،مي تواند به رونق منجر شود. در برخی کشورهای اروپایی رکود با دو فصل پیاپی رشد اقتصادی منفی شناخته میشود و اگر این تعریف را مبنا قرار دهیم ما از رکود خارج شدهایم.
چه آنكه رکود و رونق مفاهیمی مربوط به اقتصاد کلان و حاکی از یک حالت کلی در سطح کلان اقتصاد هستند و با یک متغیر یعنی تولید ناخالص داخلی قابل شناسایی نیستند. رونق زماني رخ مي دهد كه طیف وسیعی از شاخصها اعم از بیکاری، تولید صنعتی و ... در بخشهای مختلف رخ بدهد.
از سويي رونق در برخی بخشهای اقتصادی از جمله بخش نفت به دلیل وابستگی به عوامل خارجی و قراردادهای بسته شده به تدریج بستر رونق در سایر بخشهای اقتصادی را فراهم می کند.در واقع آنچه اتفاق افتاده،به روايت اقتصاددانان ورود به دوران پيش رونق است،به شرط آنكه ادامه یابد.
منبع: خبرآنلاین نگار احمدی

سخنان قصار منتسب به ماهاتما گاندی
یادمان باشد که ،
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطان صفت باشم ،
من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،
من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،
چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است.
و تو هم به یاد داشته باش:من نباید چیزى باشم که تو میخواهى ، من را خودم از خودم ساختهام،
تو هم به یاد داشته باش
منى که من از خود ساختهام، آمال من است،
تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.
لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان
و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى
و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه
ولى نمیتوانى انتخاب کنى که از من چه میخواهى.
میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.
میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم ،
چرا که ما هر دو انسانیم.
این جهان مملو از انسانهاست ،
پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
تو نمیتوانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.
دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند،
حسودان از من متنفرند ولى باز میستایند،
دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم،
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى،
من قابل ستایشم، و تو هم……
یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتادبه خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز میبینى و مراوده میکنى همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت، اما همگى جایزالخطا.
اگر انسانها را از پشت نقابهاى متفاوتشان شناختى،نامت را انسانى باهوش بگذار.


مسئولین آمارساز و مردمی که تاوان میدهند؛
چرا مالیات آذربایجان افزایش یافت و از میزان بودجه استان کاسته شد؟
به گزارش تبریز مدرن به نقل از آناج : همهچیز با انتشار یک نامه در فضای مجازی آغاز شد، برگهای که نشان میداد قرار است مالیات آذربایجانشرقی در این وضعیتِ رکود اقتصادی چند درصدی افزایش یابد و در آن سوی قضیه، میزان بودجه استان نیز کاهش یابد.
تعدادی از نمایندگان این موضوع را تصدیق و خواستار شفافسازی دولتمردان شدند چراکه خیلی خوب میدانستند این ارقام در صورت تحقق، چه تبعاتی برای آذربایجان خواهد داشت لکن مسئولین استانی به جای رد موضوع با قاطعیت تمام، روی به مباحث علمی آوردند و در نهایت مهرِ بیسوادی بر پیشانی منتقدان زدند و از آنجایی که برای کاهش بودجه استان نمیتوانستند مقولهای اقتصادی پیدا کنند، سکوت را بر دفاع ترجیح دادند.
اکنون مردم در میان دو گروه گیر افتادهاند و نمیدانند حرف کدامیک را حجت قرار دهند، ایکس میگوید مالیات افزایش یافته است و ایگرگ در مقام دفاع موضوع را رد و عنوان میکند هنوز ابلاغیهای به دستمان نرسیده است.
در اینکه مالیات یکی از راهکارهای توسعهی اقتصادی و ارتقاء مشارکت مردم در امور عمومی است، هیچ شکی نیست و اتفاقاً یکی از روشهای برونرفت از بحرانها، پرداخت مالیات است لکن آنچه که میتواند بر خشم مردم بیفزاید و دادِ آنان را در بیاورد، لفظی تحت عنوان «بیعدالتی» است.
عدالت باید در جامعه بهگونهای حاکم باشد که یک استان بیش از میانگین کشوری مالیات پرداخت نکند و از سویی دیگر وقتی نوبت به توزیع منابع بین استانها میرسد، منطقهای مورد بیمهری قرار نگیرد.
البته نباید مسئولین پایتختنشین را مقصر دانست و تمام انگشتهای اتهام را به سمت آنان گرفت، مقامات استانی نیز کم مقصر نیستند و در وهلهای که آمارهای رابینهودی ارائه میکردند و از انجام پروژهها و کاهش نرخ بیکاری سخن میگفتند تا عملکردشان را مناسب جلوه دهند، باید احتمال کاهش بودجه استان توأم با افزایش مالیات را هم میدانند.
هرچند گروهی نیز در این میان با تاثیرپذیری از ابهامزایی دولتمردها، نمایندگان مجلس را مقصر میدانند و میگویند آنها باید مانع بروز مسایل اینچنینی میشدند لکن باید پذیرفت، اشتباه اول را دولتمردان کردهاند و حالا برای فرار از پاسخگویی، توپ را به زمین مجلس میاندازند و میگویند: «اگر ایرادی هست، نمایندگان اصلاح کنند»!
یکی نیست به این آقایان بگوید اگر شماها آمارهای غیرواقع ارائه نمیکردید و وضعیت را مطلوب جلوه نمیدادید، مسئول بالانشین با آذربایجانیها پدرکشتگی نداشت تا مالیات آنها را افزایش دهد و از میزان بودجهشان بکاهد.
هرچند دولتمردان میخواهند واقعیتها را انکار نمایند، اما اتفاقی که نباید رخ میداد، افتاد و حالا تنها راهکار این است که مسئولین آمارهای واقعی را از جیبهایشان بیرون آورند و به آن مسئول والامقام بگویند اگر من ادعا کردم میزان بیکاری در آذربایجانشرقی چندین درصد کاهش و صنایع آن احیاء شده، دروغ مصلحتی بوده است!
در غیر اینصورت چنانچه قرار بر این باشد، مالیاتهایی به بهانههای آبکی به آذربایجانیها تحمیل شود، تاوان توهم مسئولین را شاغلانی خواهند داد که این روزها بازار کاسبیشان زیاد روبهراه نیست.

